گفتار اجتماعی و روانشناسی
یونگ و اجزای روان
محمدامین مروتی
"روانشناسی تحلیلی" عنوانی است که یونگ برای مکتب خود در مقابل روانکاوی فروید می پسندد.
یونگ به جای سه گانه ی فرویدی ایگو، سوپرایگو و اید، چهارگانه ی ایگو، سایه، نقاب و سلف را پیش می نهد.
نزد فروید این ایگوست که کلید سلامت روان را در دست دارد و باید بین اجزای مختلف روان، تعادل و هماهنگی ایجاد کند. نزد یونگ این سلف است که چنین وظیفه ای را بر عهده دارد.
ایگو همان خودآگاه فردی است.
"نقاب یا پرسونا"، نقش های اجتماعی ما را در برمی گیرد. نقش های متفاوتی که به اقتضای موقعیت برای حفظ ظاهر و به مصلحت ایفا می کنیم. بعضی از نقاب هایی که ما می زنیم به حق ما را از شرّ دشمنان مان حفظ می کند ولی بعضی هم برای فریب دادن دیگران است.
"سایه" بخش شیطانی وجود ماست که باعث شرمندگی ماست. لذا اغلب انکارش می کنیم.
اما "سلف"، بخش کمال گرای وجود و خویشتن خویش ماست که به همه اجزا اشراف دارد و می خواهد اجزای دیگر را با هم جمع کند. واقعیت وجود ما هم ایگو و هم نقاب و هم سایه را شامل می شود. هیچ قسمتی از وجود روانی نباید انکار شود و گرنه قوی تر و خطرناک تر می شود. سلف کارش شناختن واقعیت وجودی انسان با تمام نواقص و عیوب آن است.
در واقع همین که واقعیت بدی ها و نقاط ضعف را شناختیم و در صدد توجیه و انکارش برنیامدیم، این نواقص کم آزارتر و کم آزارتر می شوند و رو به تحلیل می روند.
4 دی 1403