#پارت982
این بار اونم خندید و چند تا پاپ کورن از روی کانتر برداشت و پرت کرد سمتم.
بلند شدم و زیر گاز و خاموش کردم و در قابلمه رو باز کردم و گفتم:
- یکم مونده.
فلش و گرفت سمتم و گفت:
- برو بریز تو فلش منم پاپ کورن میارم.
باشه ای گفتم و سعی کردم نگاه شیطونش و نادیده بگیرم.
رفتم سمت لپ تاپ و فلش و زدم بهش،
هم گوشی من هم گوشی فرهاد روی میز جلوم بود.
با ریز بینی به گوشیش نگاه کردم و فرهاد پشتش بود و نمی تونست من و ببینه.
این بار اونم خندید و چند تا پاپ کورن از روی کانتر برداشت و پرت کرد سمتم.
بلند شدم و زیر گاز و خاموش کردم و در قابلمه رو باز کردم و گفتم:
- یکم مونده.
فلش و گرفت سمتم و گفت:
- برو بریز تو فلش منم پاپ کورن میارم.
باشه ای گفتم و سعی کردم نگاه شیطونش و نادیده بگیرم.
رفتم سمت لپ تاپ و فلش و زدم بهش،
هم گوشی من هم گوشی فرهاد روی میز جلوم بود.
با ریز بینی به گوشیش نگاه کردم و فرهاد پشتش بود و نمی تونست من و ببینه.