#پارت909
وقتی دیدم مهیار پاسخ دهنده خوبی ادامه دادم :
_ چرا این مشکل و داره ؟
چهره مهیار کمی توی هم رفت و گفت :
_ ببین ما چهار تا داداشیم و یک پسر عمو،
یعنی کل نسلمون فربد اولیه که نامزد داره
رئیس بیمارستان و بعد فرهان و فرزاد،
که دو قلو شدیدا همسانن
وفرهان چند ثانیه بزرگتره و بعد فرهاد که میدونی خودت و آخری هم منم
و اما میلاد همسن و سال فرهاده و یه نخبه به تمام معنا
ساکت شدو کمی نگام کرد
_ نمیدونم حرفام و بشنوی میخندی یا باور میکنی اما خب مهم نیست
چرا نباید باور کنم مگ چیه ؟
ادامه داد:
عزیزان رمان #احساس خیلی طولانیه بسیار هیجانیه هر کی کاملشو میخواد پیام بده الان بگه رمان #احساس رو میخوام براشون ارسال بشه 👇👇👇👇👇👇
@tabliq660👈👈👈👈
وقتی دیدم مهیار پاسخ دهنده خوبی ادامه دادم :
_ چرا این مشکل و داره ؟
چهره مهیار کمی توی هم رفت و گفت :
_ ببین ما چهار تا داداشیم و یک پسر عمو،
یعنی کل نسلمون فربد اولیه که نامزد داره
رئیس بیمارستان و بعد فرهان و فرزاد،
که دو قلو شدیدا همسانن
وفرهان چند ثانیه بزرگتره و بعد فرهاد که میدونی خودت و آخری هم منم
و اما میلاد همسن و سال فرهاده و یه نخبه به تمام معنا
ساکت شدو کمی نگام کرد
_ نمیدونم حرفام و بشنوی میخندی یا باور میکنی اما خب مهم نیست
چرا نباید باور کنم مگ چیه ؟
ادامه داد:
عزیزان رمان #احساس خیلی طولانیه بسیار هیجانیه هر کی کاملشو میخواد پیام بده الان بگه رمان #احساس رو میخوام براشون ارسال بشه 👇👇👇👇👇👇
@tabliq660👈👈👈👈