🔺«آنها آموزگاری را پیشه و حرفه خود نمیدانستند بلکه رسالتی برای رهایی کودکان روستایی و در حاشیه از نادیدگی یا عدم حضور به دیده شدن و حضور میدیدند. گواه آن کاری است که منصور یاقوتی در زمستان و برای رسیدن به کودکان روستایی که دانشآموز او بودند، انجام داده است. «برف بسیار سنگینی آمده و راهها را بند آورده بود. در بازگشت برای این كه خودم را به مدرسه برسانم تک و تنها نزدیک به شصت كیلومتر توی برفی كه گاه تا زانو و سینه میرسید پیادهروی كردم با ساكی پر از كتاب برای بچهها و در عبور از آن گردنهها و درههای سهمناک و برهوت برف و هر جا رد پهن و عمیق پنجههای گرگها...» تصور چنین چیزی را فقط میتوان در دنیای فانتزی داشت. شصت کیلومتر در برف با کولهباری از کتاب برای کودکان. اما اینها واقعیت زندگی این آموزگار-نویسندگان در دهه ۱۳۴۰-۵۰ بود که شوق به تغییر درونشان را به التهاب و ناآرامی کشیده بود. مؤثرترین کاری که از آنها به یادگار خواهد ماند باز کردن پای کودکان روستایی و در حاشیه به دنیای ادبیات بود.»
#تاریخ_کودکی
در کتابک بخوانید:
🔹منصور یاقوتی، آموزگار- نویسندهای که جرئت نگریستن به خویش را داشت
🌿🌳
@koodaki_org
#تاریخ_کودکی
در کتابک بخوانید:
🔹منصور یاقوتی، آموزگار- نویسندهای که جرئت نگریستن به خویش را داشت
🌿🌳
@koodaki_org