چقدر به دوستانم که مادرانی دوستداشتنی، مهربان و حمایتکننده داشتند، رشک میبردم و چقدر عجیب بود که آنها به مادرانشان وابسته نبودند! نه دائم بهشان تلفن میزدند نه به ملاقاتشان میرفتند، نه خوابشان را میدیدند و نه حتی بهشان فکر میکردند. ولی من در طول روز بارها مجبور بودم فکر مادرم را از ذهنم برانم و حتی امروز که ده سال از مرگش میگذرد، اغلب پیش میآید که بیاختیار به سمت تلفن میروم تا با او تماس بگیرم.
اوه همه اینها به لحاظ منطقی برایم قابل درک است. سخنرانیها درباره این پدیده کردهام برای بیمارانم توضیح میدهم، کودکانی که مورد بدرفتاری قرار میگیرند اغلب بهسختی از خانواده ناکارآمدشان جدا میشوند، درحالیکه کودکان والدین خوب و مهربان، با تعارض کمتری از آنها فاصله میگیرند. اصلا مگر یکی از وظایف والدین، قادر ساختن کودک به ترک خانه نیست؟
اروین یالوم، از کتاب مامان و معنی زندگی، ترجمه سپیده حبیب
اوه همه اینها به لحاظ منطقی برایم قابل درک است. سخنرانیها درباره این پدیده کردهام برای بیمارانم توضیح میدهم، کودکانی که مورد بدرفتاری قرار میگیرند اغلب بهسختی از خانواده ناکارآمدشان جدا میشوند، درحالیکه کودکان والدین خوب و مهربان، با تعارض کمتری از آنها فاصله میگیرند. اصلا مگر یکی از وظایف والدین، قادر ساختن کودک به ترک خانه نیست؟
اروین یالوم، از کتاب مامان و معنی زندگی، ترجمه سپیده حبیب