جناب گاو dan repost
✅ محلی یا جهانی؟ قسمت ۲
#لوکالیسم
(ادامه از قسمت اول)
۳- مشکل دیگر در #مقیاس_ناپذیری امور مابین سطح محلی و کوچکتر، و سطح بزرگتر است. بعضی چیزها مقیاسپذیر است: اگر شما جماعت یک شهر را ده برابر کنید و جمعیت جدید همه جور مانند جماعت اولیه باشند، مصرف آبش نیز حدوداً ده برابر میشود. تولید زبالهشان هم حدوداً ده برابر میشود. ولی میزان جرم در شهری با ده برابر جمعیت ممکن است صد برابر شود یا ممکن است فقط دو برابر شود. شهر بزرگ یک دهکده کوچک ضربدر هزار یا صدهزار نیست!
به عنوان مثال دیگر از مقیاسناپذیری، سدسازی را در نظر بگیرید. سدهای کوچک در راه رودخانهها میتوانند خیلی مفید باشند، و معمولا ضرری هم به اکوسیستم نمیزنند یا حتی برای آن مفیدند. ولی سدهای بزرگ برای اکوسیستم میتوانند فاجعه باشند. یک سد بزرگ یک سد کوچک ضربدر صد یا هزار نیست!
آنچه برای خانواده و محل و شهر کار میکند و نتیجه میدهد معمولاً برای مقیاسهای بزرگتر کار نمیکند، و بینتیجه و حتی اغلب مضر و بحرانزا است.
۴- نکته دیگر آن که برای ما انسانها، آن چه که دور است، و آنچه که مستقیماً در تجربه فوری ما نیست، حالتی مجرد و انتزاعی دارد. چندی پیش که خبر سقوط هواپیمایی خبرساز شد، من خبر را خواندم و گذشتم. فقط وقتی چند ساعت بعد شنیدم دوستم در آن هواپیما بوده، مسئله از حالت مجرد و انتزاعی برایم تغییر کرد و حالت شخصی و ملموس گرفت. بوروکراتی که در تهران نشسته و تصمیم میگیرد که برای هدف «مقدس» مبارزه با قاچاق مواد مخدر، باید مرزهای شرقی را به کلی بست، احتمالاً نیت خیر دارد. ولی برای او، مردم #سیستان و فقرشان (اگر از آن باخبر باشد!) مفهومی انتزاعی است. حتی اگر بداند که با این کار، رزق و روزی کمی هم که سیستانیان از داد و ستد با کشورهای همسایه (و نه قاچاق مواد مخدر) به دست میآورند سد میشود، این چیزی نیست که خیلی روی احساساتش تاثیر بگذارد. پس حکم را صادر می کند و #فقر سیستانیان را تبدیل به #فلاکت می کند (لطف کنید در این باره فیلم «ماهی ها در سکوت میمیرند» را حتماً حتماً ببینید). مشکل در این نیست که #بوروکرات ما احساس ندارد! او ممکن است خیلی هم احساساتی باشد، و ممکن است نطقهای غرا در مورد محرومان هم بکند، ولی او انسان است، و این مسئله که چیزهای دور برای او حالت انتزاعی دارند یک مسئله انسانی است!
در مورد سیستان کمی عقب تر برویم: وقتی شاه سابق، در مذاکرات حکومتش در مورد تقسیم آب #هیرمند، مقدار بسیار کمتری از آن چه را به صورت معمول از آب هیرمند به ایران می آمد پذیرفت، قصدش این نبود که #دریاچه_سیستان خشک شود و کشاورز سیستانی بیچاره! قصدش مبارزه با کمونیسم در کشور همسایه بود. یعنی مبارزه با ایدئولوژیی که بیش از هر ایدئولوژی مدرنی خواهان کنارگذاری موضعی و محلی به نفع جهانی و کلی بود!
قسمت اول، اینجا
@jenabegav
#لوکالیسم
(ادامه از قسمت اول)
۳- مشکل دیگر در #مقیاس_ناپذیری امور مابین سطح محلی و کوچکتر، و سطح بزرگتر است. بعضی چیزها مقیاسپذیر است: اگر شما جماعت یک شهر را ده برابر کنید و جمعیت جدید همه جور مانند جماعت اولیه باشند، مصرف آبش نیز حدوداً ده برابر میشود. تولید زبالهشان هم حدوداً ده برابر میشود. ولی میزان جرم در شهری با ده برابر جمعیت ممکن است صد برابر شود یا ممکن است فقط دو برابر شود. شهر بزرگ یک دهکده کوچک ضربدر هزار یا صدهزار نیست!
به عنوان مثال دیگر از مقیاسناپذیری، سدسازی را در نظر بگیرید. سدهای کوچک در راه رودخانهها میتوانند خیلی مفید باشند، و معمولا ضرری هم به اکوسیستم نمیزنند یا حتی برای آن مفیدند. ولی سدهای بزرگ برای اکوسیستم میتوانند فاجعه باشند. یک سد بزرگ یک سد کوچک ضربدر صد یا هزار نیست!
آنچه برای خانواده و محل و شهر کار میکند و نتیجه میدهد معمولاً برای مقیاسهای بزرگتر کار نمیکند، و بینتیجه و حتی اغلب مضر و بحرانزا است.
۴- نکته دیگر آن که برای ما انسانها، آن چه که دور است، و آنچه که مستقیماً در تجربه فوری ما نیست، حالتی مجرد و انتزاعی دارد. چندی پیش که خبر سقوط هواپیمایی خبرساز شد، من خبر را خواندم و گذشتم. فقط وقتی چند ساعت بعد شنیدم دوستم در آن هواپیما بوده، مسئله از حالت مجرد و انتزاعی برایم تغییر کرد و حالت شخصی و ملموس گرفت. بوروکراتی که در تهران نشسته و تصمیم میگیرد که برای هدف «مقدس» مبارزه با قاچاق مواد مخدر، باید مرزهای شرقی را به کلی بست، احتمالاً نیت خیر دارد. ولی برای او، مردم #سیستان و فقرشان (اگر از آن باخبر باشد!) مفهومی انتزاعی است. حتی اگر بداند که با این کار، رزق و روزی کمی هم که سیستانیان از داد و ستد با کشورهای همسایه (و نه قاچاق مواد مخدر) به دست میآورند سد میشود، این چیزی نیست که خیلی روی احساساتش تاثیر بگذارد. پس حکم را صادر می کند و #فقر سیستانیان را تبدیل به #فلاکت می کند (لطف کنید در این باره فیلم «ماهی ها در سکوت میمیرند» را حتماً حتماً ببینید). مشکل در این نیست که #بوروکرات ما احساس ندارد! او ممکن است خیلی هم احساساتی باشد، و ممکن است نطقهای غرا در مورد محرومان هم بکند، ولی او انسان است، و این مسئله که چیزهای دور برای او حالت انتزاعی دارند یک مسئله انسانی است!
در مورد سیستان کمی عقب تر برویم: وقتی شاه سابق، در مذاکرات حکومتش در مورد تقسیم آب #هیرمند، مقدار بسیار کمتری از آن چه را به صورت معمول از آب هیرمند به ایران می آمد پذیرفت، قصدش این نبود که #دریاچه_سیستان خشک شود و کشاورز سیستانی بیچاره! قصدش مبارزه با کمونیسم در کشور همسایه بود. یعنی مبارزه با ایدئولوژیی که بیش از هر ایدئولوژی مدرنی خواهان کنارگذاری موضعی و محلی به نفع جهانی و کلی بود!
قسمت اول، اینجا
@jenabegav