تاملاتی پراکنده در مورد جنگ و قدرتتعداد زیادی از کسانی که، در چند سال گذشته، سخت طرفدار ج.ا. بودهاند یا شدهاند، علت طرفداریشان در این بوده که ایران تحت ج.ا. را ایرانی قدرتمند میدانستند که می تواند تو سر همسایگان خود بزند و در مقابل قدرتهای بزرگ بایستد!
تعداد زیادی از کسانی که امروز طرفدار محمدرضاشاه هستند کسانیاند که شاه را به خاطر "ارتش قوی" او و نیروی برترش در میان همسایگان میستایند، و به خصوص اینکه ما خیلی سرتر و بالاتر از "عربهای سوسمارخور" بودیم!
خیلیها در انقلاب ۵۷ با شاه بد بودند چون او را "عامل غرب" و "نوکر آمریکا" میدانستند. خیلیها با قاجار دشمنی میکنند، چون گمان میکنند قاجارها در مقابل قدرتهای بزرگ آن زمان بیعُرضه بودند.
خیلیها مصدق را میستایند، چون در مذاکرات با آمریکاییها و بریتانیاییها هیچگونه کوتاه نیامد. البته مصدق هموطنانش را میشناخت و میدانست که این کوتاه نیامدن او را قهرمان ایرانیان خواهد کرد.
نادرشاه هرچه قدر سردار جنگی لایقی بود، پادشاه بدی بود. همه نظم سابق را به هم زد، بدون آنکه نظمی نو درافکند. تمام کشور را دچار فلاکت کرد. در چند سال آخر حکومتش، همه از دستش عاصی بودند. کلا بلیه بزرگی برای ایران بود، ولی الان ستوده میشود چون قدرتمند بود!
➖➖➖➖➖
ایرانیان هنوز در حسرت شکستهای ۲۰۰ سال پیش از روسها ماندهاند. انگار که تنها قومی هستند که چنین شکستهایی را متحمل شدند. انگار نه انگار که آلمان سرزمینهای خیلی مهمتری را در طول دو جنگ جهانی از دست داد (پروس شرقی، که در حقیقت پروس و به تبع آن کشور آلمان از آنجا شروع شد). روسیه از کیف (پایتخت کنونی اوکراین) شروع شد، و اکنون آن را از دست داده است..... انگلیس با آن همه اقتدارش، بالاخره بعد از چند قرن مجبور شد کلاً از ایرلند دست بشوید....
تاریخ جهان از همین شکستها و پیروزیها پر شده است. از تمدنهایی که به وجود آمدند و بزرگ شدند و اضمحلال یافتند. چین در اوایل قرن ۱۸ برای خودش قدرت بزرگی بود، ولی قرن ۱۹ و اوائل قرن ۲۰ مضحکه بریتانیاییها و بعد ژاپنیها شد. انگلیس با همه ابرقدرتی بیسابقهاش در قرن نوزدهم، در نیمه اول قرن بیستم تمام مستعمراتش را از دست داد و کشوری معمولی در اروپا شد. عثمانی ترک که زمانی تمام اروپا را به وحشت انداخته بود، در قرن ۱۹ پیرمرد بیمار اروپا نامیده شد و در قرن بیستم کلا فروپاشید.
ولی ایرانی هر روز در حال ندبه است که چرا از اعراب شکست خوردیم، چرا قفقاز را دادیم، چرا در جنگ جهانی اول قحطی و بیماری آمد (همان جنگی که همه جا با خودش بلا برد)،.....
➖➖➖➖➖
روایتهای ما از تاریخ اشتباه است. همانطور که قبلا اشاره کردم، ما تاریخ را سر و ته میخوانیم. در خوانش امروز از گذشته، حتی اگر دچار تحریفات در خود تاریخ و یا سوگیریهای ایدئولوژیک نباشیم، "علتها" را میجوییم، در حالی که علتیابی در تاریخ امری تقریباً محال است!
مثلاً چند دهه است که باب شده در مورد "سقوط ساسانیان" عللی چون قدرت و فساد موبدان، ضعیف شدن حکومت به خاطر جنگهایش با روم، نظام طبقاتی ساسانیان، و نارضایتی مردم از حکومت ذکر میشود. ولی در اواخر ساسانیان، موبدان چندان قدرتی نداشتند، در زمان خسرو پرویز ایران در اوج قدرت بود، نظام طبقاتی آنچنان که ادعا میشود (یعنی مثل هند) وجود نداشت و شاهدی بر نارضایتی مردم از آن نداریم، و شاهدی هم بر نارضایتی خاص مردم در آن دوره نداریم (میگویم خاص، چون مردم همیشه دلایلی بر نارضایتی از حکومت در هر دورهای دارند!).
یا مثلاً، در علل شکست در جنگهای روس، یکی مثلا فلان نامه را ذکر میکند که عباسمیرزا به موقع کمک نظامی از طرف پدرش فتحعلیشاه دریافت نکرده، یکی دیگر نقل قول از فلان مستشار اروپایی میآورد که عباسمیرزا در فلان جا استحکام اراده نشان نداده،.... انگاری که این چیزها فقط محدود به آن واقعه بوده! کدام جنگ در طول تاریخ بوده که مانند اینها و صدها بدتر از اینها اتفاق نیفتاده باشد؟
مگر اصلاً امکانش بود که ایران آن روز با ۵ میلیون جمعیت و اقتصاد ویران حاصل از یک قرن بلبشو (افغانها و نادر و زندیه....)، در جنگ با روسیه با جمعیت ۸ برابر ایران و اقتصادی لااقل ده برابر بزرگتر و ارتشی که در کل اروپا از بهترینها به شمار میرفت، شانسی داشته باشد؟
جنگ با روسیه خطا بود، و در کل نتیجهای خیلی بهتر نمیتوانستیم بگیریم حتی اگر نادرشاه و شاهعباس فرمان سپاه را داشتند.
➖➖➖➖➖➖
جنگ با روسیه تصمیم بدی بود، ولی قرارداد ترکمانچای قراردادی بود که در آن زمان بهتر از آن برای ایران امکانپذیر نبود! در حقیقت، با توجه به اینکه روسها تا نزدیکی زنجان پیش آمده بودند، و از هر جهت دست بالا را داشتند، تیم ایران در مذاکرات بهترین نتایج
ممکن را به دست آورد. آنچه ننگین بود، نه این قرارداد، بلکه آغاز جنگی بود که میشد انجام نشود!
@jenabegav