جناب گاو


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha


افاضات شخص شخیص جناب گاو در باب اقتصاد و فرهنگ (و شاید کمی سیاست)
می توانید نظرات خود را به آدرس ایمیل jenabegav@gmail.com برایم بفرستید. با سپاس!

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri


سه مفهوم است که معمولاً با هم خلط می‌شود، ولی باید، علیرغم ارتباط و گاه اشتراکات‌شان، بین آنها تمیز گذاشت:

۱-برنامه‌ریزی (و کنترل)
۲- مدیریت و اداره کردن
۳- حکمرانی


با چند مثال ساده به موضوع می‌پردازیم.
یک مرد خانواده‌اش را اداره می‌کند. مثلاً تصمیم می‌گیرد که کجا خانه اجاره کنند، فرزندانشان را کجا به مدرسه بفرستند، درآمدش را چگونه هزینه کند... به همین ترتیب، مدیر یک شرکت نیز اداره شرکت را بر عهده دارد: استخدام‌ها، روال امور مالی شرکت، قراردادهای شرکت.... چیزهای مشابهی در مورد چرخاندن یک مسجد توسط آخوند محل هم صادق است! اینها مواردی از مدیریت یا اداره کردن است.

برنامه‌ریزی مقوله‌ای جداست. مثلاً پدر خانواده برنامه می‌ریزد که در طول دو سال آینده، با وام گرفتن و با صرفه‌جویی و پس‌انداز، خانه‌ای بخرند و از اجاره‌نشینی برهند. یا توجه کند که پسرش استعداد موسیقی دارد و برنامه‌ای ده ساله بریزد که در آن پسرش مدارج موسیقی را پله‌پله طی کند و بعد از ده سال یک رهبر ارکستر شود..... مدیر شرکت برنامه‌ای تدوین می‌کند که مثلاً در سال بعد، علاوه بر تولید پوشک بچه، پوشک بزرگسالان هم تولید کنند. یا ممکن است برنامه‌ریزی دقیق برای ورود به صنعت خودرو طی پنج سال آینده را کند، و برای این کار تمام مراحل و مسائل مالی و اجرائی را هم به دقت محاسبه و برنامه‌ریزی کنند...

مسلماً هرچه دامنه برنامه‌ریزی محدودتر و برای زمان کوتاه‌تری باشد، امکان موفقیتش بیشتر است. خرید خانه در دو سال محتمل‌تر است، گرچه تورم‌های ناگهانی یا سیاست‌های جدید وام بانکی ممکن است آن را هم دچار اختلال کند. ولی این که با برنامه‌ریزی، طی ۱۰ سال آینده فرزندش رهبر ارکستر شود، به احتمال زیاد شکست خواهد خورد. حتی محتمل است که آن پسر از فشارهای پدرش دچار سرخوردگی و بیماری‌های روحی-روانی شود. مشابهش برای یک شرکت! در حقیقت، این که شرکتی خیلی آنی و ناگهانی و حتی شانسی تصمیم بگیرد که همین فردا وارد یک پروژه جدید شود، احتمال انجامش و موفقیتش خیلی بیشتر از وقتی است که برنامه پنج‌ساله برای همان پروژه بریزد!

حالا کمی مقیاس کار را بزرگ‌تر کنید. کدخدایی را در نظر بگیرید که بزرگ و ریش سفید روستا و مرجع روستاییان برای امور است، یا آخوندی در محله‌ای قدیمی که مردم محل قبولش دارند، یا مدیر یک مجتمع آپارتمانی که توسط ساکنین انتخاب شده.

اینها در محدوده عمل خود (روستا، محله، مجتمع آپارتمانی)، بیشتر از آنکه کارشان اداره باشد، کارشان «حکمرانی» است. اولین مقوله حکمرانی «داوری» است (حکم در اصل معنی داوری می‌دهد). دو دهاتی که سر آب با هم به اختلاف خورده‌اند داوری نهایی را پیش کدخدا می‌برند. مقوله دیگر حکمرانی وضع مقرراتی است که روابط بین افراد را شکل می‌دهد. ممکن است کدخدا مشاهده کند که روستای تمیزتر توریست‌های بیشتری جذب می‌کند، و بنابراین مقرراتی وضع کند که هر شخصی موظف است بخشی از کوچه که جلوی خانه‌اش است را تمیز نگاه دارد. مسلماً این مقررات نمی‌تواند با عرف جامعه‌ی مربوطه در تضاد باشد: مردمی که جمعا عادت به پاکیزگی ندارند را نمی‌شود به زور مقررات به پاکیزگی مجبور کرد، با اگر اکثر ساکنان یک مجتمع آپارتمانی با نگهداری سگ در آن مجتمع توسط همسایگان‌شان مشکلی نداشته باشند، مدیر مجموعه نمی‌تواند نگهداری سگ را ممنوع کند.

روشن است که در این موارد «برنامه‌ریزی» برای آینده هم چنان محلی از اِعراب ندارد. کدخدا نمی‌تواند برنامه‌ریزی کند که روستا در پنج سال آینده به چه تبدیل شود.
خیلی کلی بخواهیم صحبت کنیم، مدیریت بیشتر کاری اجرایی است، ولی حکمرانی بیشتر مربوط به داوری است. در حکمرانی، حتی وقتی مقررات (یا قوانین) وضع می‌شوند، این مقررات هم بیشتر ناظر به نوعی داوری است که بنا بر عرف جامعه‌ی هدف وضع می‌شود.

هرچقدر از مقیاس کوچک و زمان کوتاه دور می‌شویم، برنامه‌ریزی ناممکن‌تر و اداره به سبک مدیریتی سخت‌تر می‌شود. در سطح یک کشور، مسوولیت حکومت در مورد جامعه و امور مربوط به اجتماع (مثل اقتصاد) باید حکمرانی باشد، و نه برنامه‌ریزی یا مدیریت. البته حکمرانی به آن معنا که گفتیم، و نه به معنای سیطره و فرماندهی! البته بلاشک یک حکومت باید در مورد کارها و سازمان‌های درون حکومتی مدیریت به خرج دهد و حتی در مواردی برنامه‌ریزی هم کند! ولی نه در مورد آنچه به جامعه، فرهنگ و اقتصاد مربوط است. به علاوه، اگرحکومت محدود به حکمرانی باشد (و نه کنترل‌گری، برنامه‌ریزی و مدیریت)، اندازه و تعداد سازمان‌ها و نهادهای حکومتی بسیار محدود خواهند شد.

به همین قیاس می‌شود گفت که هر چه از مقیاس کوچک دولت دور و به مقیاس بزرگ نزدیک می‌شویم، وظیفه دولت کمتر و کمتر باید از نوع اجرایی (یا پروژه‌ای یا مدیریتی) باشد. یک شهرداری خیلی خیلی بیشتر باید با امور اجرایی سروکار داشته باشد تا حکومت مرکزی.
@jenabegav


ملاحظاتی راجع به مقایسه آماری دولت‌ها و رژیم‌ها

✍دکتر سید حسن دیباج

کانال خوب تلگرامی چراز یک مقایسه آماری مفید بین ادوار مختلف انجام داده تا بدانیم در چه زمانی مملکت بهتر اداره شده است.

فارغ از نتایج و روش‌های کانال چراز، ملاحظاتی در باب استفاده از آمار و ارقام در سنجش ادوار وجود دارد که مختصرا شرح می‌دهم.

۱-در مقایسه منصفانه آمار باید شرایط مقایسه ای آمار فراهم باشد. می‌دانیم که روند طبیعی اقتصاد روند رشد است. اگر انسان‌ها به حال خود واگذاشته شوند و از جنگ و بلاهای طبیعی خبری نباشد، جمعیت زیادتر می‌شود، تولید و تجارت  بالا می‌رود، تکنولوژی پیشرفت می‌کند، دانش و ‌‌رفاه افزایش پیدا می‌کند. پس رشد به خودی خود اتفاق می‌افتد و وجود رشد دلیل برتری حکومت نیست. بنابراین در مقایسه آمار باید به روندها و متوسط نرخ رشد توجه کرد. همچنین آمار را باید سرانه کرد (بر اساس کل جمعیت، یا خانوار یا جمعیت فعال مرتبط با موضوع). مثل میزان ازدواج که با توجه به تعداد افراد جوان سنجیده می‌شود.

۲-برای مقایسه صحیح‌تر، ظرف مکان و زمان باید لحاظ شود. بعضی روندها جهانی است. نیز مقایسه بین کشوری باید با توجه به وضع منطقه و کشورهای مشابه صورت گیرد. مثلا، می‌دانیم که اواخر دوره قاجار مصادف شد با شیوع چند اپیدمی بزرگ جهانی مانند وبا و حصبه و انفلونزا که نفوس زیادی را در اروپا و آمریکا و منطقه تلف کرد. شواهد تاریخی نشان نمی‌دهد که قاجار در این مساله سهل‌انگاری کرده باشند. اتفاقا، گناه سهل‌انگاری اگر وجود داشته باشد بر گردن اقشار دیگر جامعه است. نیز آغاز حکومت پهلوی مصادف شد با رشد خارق‌العاده بعد جنگ و‌ مکانیزه شدن تجارت جهانی که بر تمام کشورهای دنیا تاثیر گذاشت.

۳- زیاد کردن تعداد آمار کار تحلیل را سخت می‌کند، چون تمام شرایط بیان شده باید فراهم شود. نیز، باعث توهم دانش و توهم کنترل می‌شود و سیاستگذار تصور می‌کند راننده و موتور ماشین است. مهم‌ترین آمار که واقعا بیشترین ارتباط به وضع اداره کشور داشته باشند عبارت است از تورم و نرخ بیکاری.

۴-بعضی آمار بار ارزشی دارند. آمار موسوم به توسعه انسانی از این قبیل هستند. هرچه تعداد مدرک دانشگاهی بیشتر باشد این آمار بالا می‌رود. می‌توان آن را آماری صنفی دانست (صنف دانشگاه)، مانند آمار تعداد امام زاده‌ها. ارتباط علی بین رونق دکان دانشگاه و کل اقتصاد وجود ندارد.

۵- در مقایسه‌های این‌چنینی، مقایسه خوبی که کمتر امکان بروز می‌یابد، مقایسه با وضع بی‌دولتی است. این امکان فراهم می‌کند که بدانیم دولت چه چیزی و چه مقدار به جامعه اضافه می‌کند. مثلا سومالی برای مدت طولانی دولت نداشت. خود مردم تامین امنیت را به عهده داشتند و داوطلبانه زکات می‌پرداختند. نتایج جالب بود: رشد اقتصادی خوب، خدمات عالی موبایل و غیره، شواهدی در دست نیست که نشان دهد مردم عقب‌عقب راه می‌رفتند یا خدمات درمانی و بهداشتی آسیب دید. ضمنا، مردم از بانک مرکزی رها بودند. با آزادی استفاده از انواع پول‌ها، اثر تورم نزدیک به صفر بود. نمی‌گوییم بی‌دولتی ایده‌آل است، اما این آزمایش نشان داد که در اهمیت دولت در اقتصاد اغراق فراوان شده است. در واقع  غالبا دولت به عنوان عامل اصلی انحصار در جامعه به مانع رشد تبدیل می‌شود.

۵- در مجموع مطلوبیت آمار در بحث‌های سیاسی اقتصادی محدود است. هیچ منع قانونی برای استدلال غلط‌انداز وجود ندارد. افراد با توجه به ایدئولوژی خود آماری را برگزیده، ارائه می‌کنند و تعداد مخاطبینی که فرق مار و طناب را بفهمند محدود است. این مشکل همه جای دنیاست و محدود به ایران نیست. در واقع بحث اقتصادی اگر زیاد و وسواسی شود همیشه به دخالت دولت‌ها انجامیده است! این بحث‌ها معمولا توسط تکنوکرات‌ها صورت می‌گیرد و میوه‌های آن هم توسط آنان برداشت می‌شود. شاید آنچه ما احتیاج داریم بحث اقتصادی نیست، بلکه تاریخ است. مطالعه تاریخ به ما آموزش می‌دهد که بهترین فلسفه سیاسی و روش حکومت برای اقتصاد عبارت است از صلح‌طلبی، آزاد گذاشتن فعالیت اقتصادی، ایجاد امنیت اقتصادی و مالیات‌گیری کم و عادلانه، خودداری از دستکاری پول و ایجاد تورم. معمولا جنگ پرهزینه‌ترین حرکت اجتماع است. با این ملاک‌ها بهترین نوع حکومت مشخص می‌شود.

از زمان مشروطه، ایرانیان تحصیل‌کرده متمایل به دولت‌پرستی و فعالگری دولتی شده‌اند. طرفداران رژیم‌های مختلف مداخله‌گر آمار و عملکرد این رژیم‌ها را بدون پایبندی به راستگویی به رخ هم می‌کشند. هم زمان حملاتی شدید و‌ پیوسته به آخرین دولت سنتی و غیر مداخله‌گر یعنی قاجارها صورت می‌گیرد. راجع به قاجار انواع سیاه‌نمایی‌ها و تاریخ دروغین رایج شده است. در واقع تاریخ قاجار توسط دشمنان آنها نوشته شده است. می‌گویند اگر قاجار می‌ماند، ما الان شبیه افغانستان بودیم.
مقایسه‌ای که هزار ایراد خارج از حوصله این نوشته دارد (تفاوت‌های قومی، پول نفت، جنگ‌ چهل ساله افغان‌ها،…).


همه امور امنیتی

دوستم که در صنایع غذایی کار می‌کند برایم نوشت:

الان یک هفته است که گاز ما و خیلی کارخانه‌های دیگر را قطع کرده‌اند، و با وضعیت پیش‌بینی دما، به نظر می‌رسد این قطعی گاز این هفته و هفته بعد هم ادامه خواهد یافت. به خاطر تعدادی کارخانه مهم (مثل داروسازی‌ها) و بعضی کارخانه‌های نورچشمی (مانند سایپا) گاز را از مرکز قطع نکردند، بلکه از محل پست گاز هر کارخانه قطع کردند. خودروی شرکت گاز که برای قطع گاز در محل پست گاز هر کارخانه می‌رفت، خودرویی با ماموران وزارت اطلاعات هم همراهش می‌رفت! کارگران یکی دو تا کارخانه خواستند که از قطع گاز جلوگیری کنند و نتیجه آن شد که نیروهای ضدشورش فوری در محل حاضر شدند!

یکی دو ماه پیش هم، جلسه‌ای متشکل از کل کارخانه‌دارهایی که در شهرک صنعتی که در آن کار می‌کنیم کارخانه دارند تشکیل شد و در آن دو نفر از اداره برق آمده بودند و اخطار می‌دادند که در تابستان نه تنها برق برایتان نداریم، بلکه گاز یا گازوئیل هم برای ژنراتورهای برق‌تان نداریم (در سال‌های اخیر، اکثر کارخانه‌ها به خاطر قطعی برق در دو یا سه روز کامل در هفته اقدام به خرید ژنراتورهای برق کرده بودند). توصیه آنها این بود که هر کارخانه یک نیروگاه کوچک خورشیدی احداث کند! توصیه که نه، چون از حرف‌هایشان بوی تشویق و تهدید، یا همان هویج و چماق، می‌آمد! یک تخمین کوچک زدیم، دیدیم برای کارخانه‌ای که در آن کار می‌کنم، چنین چیزی ۵۰میلیارد تومان هزینه خواهد داشت!! جالب آنکه در آن جلسه، سه نفر از کارمندان وزارت اطلاعات نیز حضور داشتند! یکی از آنها از کارخانه‌دارها شاکی بود که چرا وقتی به آنها گازوئیل دولتی داده نشده، گازوئیل قاچاق خریداری کرده‌اند. یکی از مدیران حاضر جواب داد: "ترجیح می‌دهید که کارگران را خانه بفرستیم؟ ولی ممکن است عوض خانه از خیابان سردرآورند!" در آخر، ماموران وزارت اطلاع از کارخانه‌دارها خواستند که اگر در هر سازمان دولتی در کار تولید مانع ایجاد می‌کنند، آن را به وزارت اطلاعات گزارش دهند تا پیگیری شود!
یعنی گاز و برق (و سازمان‌های دولتی مزاحم در اقتصاد!) هم به لیست چیزهایی که در کشورمان "امنیتی-اطلاعاتی" محسوب می‌شوند افزوده شد. همه چیزمان دارد امنیتی می‌شود. بد نیست مواردی که واقعاً نباید امنیتی-اطلاعاتی حساب شوند، ولی در وضعیت کشورمان شده‌اند را بشماریم:

➖قیمت ارز
➖حقوق بازنشستگان
➖هر گونه تجمع اعتراضی هرچند صلح‌آمیز
➖بنزین و گازوئیل
➖برق
➖گاز
➖(به زودی) آب
➖مسأله حجاب
➖نان و آرد
➖مساله قاچاق کالا (توسط خودی‌ها و ناخودی‌ها!)...
➖مانع‌تراشی سازمان‌های دولتی در امر تولید (طنز سیاه این وضعیت!)

وقتی اقتصاد یا فرهنگ دستوری شد، طولی نخواهد کشید که امنیتی می‌شود! این انتهایی حتمی و اجتناب‌ناپذیر است که تکنوکرات‌های دلسوز و بوروکرات‌های تحصیل‌کرده وقتی توصیه به دخالت دولت در این چیز و آن چیز می‌کنند نمی‌فهمند!

نهادهای امنیتی زیر بار این همه مسؤولیت چه کار خواهند کرد؟
➖➖➖➖➖➖➖➖

اما شاید بزرگ‌ترین و واقعی‌ترین چالش نهادهای امنیتی در آینده‌ی بسیار نزدیک مسأله گسل‌ها و تنش‌های قومی باشد. منظورم لزوماً جریان‌های تجزیه‌طلبی نیست. بلکه این واقعیت تاریک است که در اوضاع خراب اقتصادی، فاصله و بی‌اعتمادی و نزاع اقوام مختلف افزایش می‌یابد. همین الان بر سر مسأله آب، بسیاری از اقوام همدیگر را مقصر می‌دانند. پانزده سال پیش که اوضاع خیلی بهتر بود، دوست لرم که اصلا از لرستان بود ولی در تهران زندگی می‌کرد، می‌گفت که با احتیاط با ماشین خودش به لرستان سفر می‌کند، چون پلاک ماشینش پلاک تهران بود و مردم آنجا این احساس را دارند که حکومت از آنها می‌دزدد و به مرکزنشینان می‌دهد.

فردای روزگار اگر کردها و ترک‌ها، اصفهانی‌ها و لرها، عرب‌ها و لرهای جنوب، و همه آنها بر علیه تهرانی‌ها، وارد جدال و جنگ شدند، نیروهای امنیتی چه می‌خواهند بکنند؟

کشوری که در آن همه چیز امنیتی شود یا محکوم به فروپاشی است یا محکوم به فقر و زوال روزافزون.
@jenabegav


On Liberty | درباره‌ی آزادی dan repost
رویکرد مرسوم به توسعه‌ی اقتصادی برای ثروتمند کردن کشورهای فقیر، مبتنی بر یک توهّم تکنوکراتیک است: این باور که فقر یک مشکل کاملاً فنّی و تکنولوژیک است که می‌تواند با راه‌حل‌های فنّی مانند کود، آنتی‌بیوتیک یا مکمّل‌های غذایی برطرف شود. رویکرد تکنوکراتیک علّت واقعی فقر، یعنی قدرت لگام‌گسیخته‌ی دولت در برابر افراد فقیر و بدون حقوق را نادیده می‌گیرد.

کارشناسان فنّی ناخواسته با این توهّم تکنوکراتیک، به دولت، به‌عنوان نهادی که راه‌حل‌های فنّی را اجرا می‌کند، اختیارات و مشروعیّت جدیدی اعطا می‌کنند. اقتصاددانانی که از رویکرد تکنوکراتیک حمایت می‌کنند، به ساده‌لوحی وحشتناکی درباره‌ی قدرت دچارند؛ اینکه با کاهش یا حتّی حذف محدودیّت‌های قدرت، دولت به میل خود خیرخواه باقی خواهد ماند.

آنچه قبلاً حقّ الهی پادشاهان نامیده می‌شد در زمان ما به حقّ توسعه‌ی دیکتاتورها تبدیل شده است. دیدگاه مسلّم در باب توسعه، دیدگاه مستبدّان خوش‌نیّت است که کارشناسان فنّی توصیه می‌کنند، و ما آن را توسعه‌ی اقتدارگرا یا آمرانه می‌نامیم. واژه‌ی تکنوکراسی (مترادف توسعه‌ی اقتدارگرا) خود یک مفهوم ابداعی در اوایل سده‌ی بیستم است؛ به‌معنای «حکمرانی متخصّصان.»

تراژدی اخلاقی توسعه‌ی امروز، تردستی و شعبده‌ای است که توجّه را به راه‌حل‌های فنّی معطوف می‌کند و در عین حال بر نقض حقوق افراد سرپوش می‌گذارد. حقوق فقرا به خودی خود اهداف اخلاقی هستند. رویکرد اخلاقی خنثی به افراد فقیر وجود ندارد. هر رویکرد توسعه‌گرایانه یا به حقوق فقرا احترام می‌گذارد یا آن‌ها را زیر پا می‌نهد. توسعه‌ی اقتدارگرایانه نیز یک تراژدی عملی است.

تاریخ و تجربه‌ی مدرن نشان می‌دهد که افرادِ آزادِ دارای حقوق سیاسی و اقتصادی -که آن را توسعه‌ی آزاد می‌نامیم- نظام حلّ مشکلات بسیار موفّقی را برقرار می‌کنند. توسعه‌ی آزاد به ما این حق را می‌دهد که یکی از هزاران مشکل‌گشای خودجوش را انتخاب کنیم و به کسانی‌که مشکلات ما را حل می‌کنند پاداش دهیم.

توسعه‌ی آزاد به چرخ معیوب پرسروصدا اجازه می‌دهد تا برای رفع مشکل روغن پیدا کند، در حالی‌که توسعه‌ی اقتدارگرایانه چرخ معیوب را ساکت می‌کند؛ احتمالاً با حمله‌ی پلیس و مجازات زندان.

توهّم تکنوکراتیک این است که فقر ناشی از کمبود تخصّص است، در حالی‌که فقر واقعاً به کمبود حق مربوط می‌شود. تأکید بر مسئله‌ی تخصّص و کارشناسی مشکل حقوق را بدتر می‌کند. مشکلات فنّی و تکنولوژیک فقرا، نشانه‌ی فقر است، نه دلیل آن. علّت فقر فقدان حقوق سیاسی و اقتصادی، نبود یک نظام سیاسی و اقتصادی آزاد است که راه‌حل‌های فنّی برای مشکلات فقرا پیدا کند. مستبدّی که کارشناسان انتظار دارند راه‌حل‌های فنّی را اجرا و مشکلات فنّی را برطرف کند، خود بزرگترین مشکل است.

یکی از مفاهیم رایج در میان توسعه‌گرایان مفهوم «دیکتاتور خیرخواه» است. بر اساس این مفهوم، رهبر ممکن است قدرت و اختیارات نامحدودی داشته باشد، ولی نیّت او در زمینه‌ی استفاده از قدرت، نیّت خیر فرض می‌شود. او فقط به مشاوره‌ی متخصّصان نیاز دارد تا کارهای خوب انجام دهد.

حمایت از رویکرد توسعه‌ی اقتدارگرایانه گاهی آشکار نیست، بلکه در لفافه است؛ اغلب با لباس نوع‌دوستی جلوه می‌کند تا خودخواهی.

● استبداد متخصصان، ویلیام ایسترلی

@Notes_On_Liberty


توییتر دانشگاه تهرانی ها dan repost
بزرگترین نتیجه تورم بالا و طولانی مدت در یک جامعه، سقوط اخلاق در اون جامعه هست. هر واعظ و موعظه گری دیدید داره موضوعات دیگه رو برجسته میکنه و راجع به تورم و سقوط معیشت مردم گلو پاره نمی‌کنه، شک نکنید یک شیاد شارلاتان هست که نه دغدغه اخلاقیات دارد و نه دغدغه دین.



-Saad-

@uttweet




شوروی یعنی کشور شوراها و‌کمیسیون ها.
اگر می خواهید ببینید چرا اینقدر محبوبیت دارد: چون این شوراها ابزاری عالی هستند برای فرار از مسؤولیت، برای خوردن و پخش کردن ‌ و ردی از خود نگذاشتن. نشان کامل بی اعتمادی. وگرنه مشورت طلبیدن احتیاجی به شورا ندارد.


اصلاً طنزی کمدی‌تر و تراژیک‌تر از لیست فوق؟!


حکومت همه‌کاره و فضول در همه چیز و بیکاره‌ی ناکارآمد به‌دردنخور!

لیست شوراهای عالی در نظام #حکمرانی در کشور:

1-شورای عالی انرژی
2-شورای عالی آمار
3-شورای عالی آب
4-شورای عالی خرما (!!!)
5-شورای عالی هنر
6-شورای عالی امنیت ملی
7-شورای عالی انرژی اتمی
8-شورای عالی پول و اعتبار
9-شورای عالی فولاد
10-شورای عالی طنز
11-شورای عالی اقتصاد
12-شورای عالی قرآن
13-شورای عالی تصادفات
14-شورای عالی صادرات
15-شورای عالی حوزه های علمیه
16-شورای عالی صنایع
17-شورای عالی گمرک
18-شورای عالی حفاظت محیط زیست
19-شورای عالی صنایع دریایی
20-شورای عالي استاندارد
21-شورای عالي استانداری
22-شورای عالی استان‌ها
23-شورای عالی بیمه
24-شورای عالی ثبت
24-شورای عالی سپاه
26-شورای عالی بورس
26-شورای عالی اشتغال
28-شورای عالی جوانان
29-شورای عالی حج و زیارت
30-شورای عالی انقلاب فرهنگي
31-شورای عالی حفاظت آثار باستانی
32-شورای عالی اقیانوس شناسی کشور
33-شورای عالی شورای عالی زیست فناوری
34-شورای عالی مناطق آزاد تجاری–صنعتی
35-شورای عالی سازمان بنادر و کشتی‌رانی
36-شورای عالی نقشه‌برداری کشور
37-شورای عالی هماهنگی ترابری
38-شورای عالی صنعت دریانوردی
39-شوراي عالی فناوری اطلاعات
40-شورای عالی فرهنگ و هنر
41-شورای عالی عمران مرزها
42-شوراي عالي بهداشت
43-شورای عالی سلامت
44-شورای عالی معادن
45-شورای عالی اوقاف
46-شورای عالی ورزش
47-شورای عالی اداری
48-شورای عالی بانک‌ها
49-شورای عالی مالیاتی
50-شورای عالی عشایری
51-شورای عالی الکترونیک
52-شورای عالی دفاع و امنیت
53-شوراي عالي اجرایی بهداشت
54-شورای عالی طرح‌های انقلاب
55-شورای عالی برنامه ریزی کشوری پیشگیری از عفونت HIV
56-شورای عالی سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی
57-شورای عالی هماهنگی صادرات خدمات فنی و مهندسی
58-شورای عالی نظارت بر دفتر خدمات حقوقی بین المللی
59-شورای عالی حمایت از انقلاب اسلامی مردم فلسطین
60-شورای عالی ستاد مبارزه با قاچاق و مواد مخدر
61-شورای عالی گسترش و نوسازی صنایع ایران
62-شورای عالی صندوق توسعه کشاورزی ایران
63-شورای عالی میراث فرهنگی و گردشگری
64-شورای عالی توسعه صادرات غیر نفتی
65-شورای عالی اطلاعات و جهانگردی
66-شورای عالی ایرانگردی و جهانگردی
67-شورای عالی انرژی اتمی
68-شورای عالی برنامه ریزی
69-شورای عالی اطلاع رسانی
70-شورای عالی سرمایه گذاری
71-شورای عالی تامین اجتماعی
72-شورای عالی شرکت‌های دولتی
73-شورای عالی هواپیمایی کشوری
74-شورای عالی کمیته ملی المپیک
75-شورای عالی رفاه و تامین اجتماعی
76-شورای عالی اجرای سیاست‌های اصل ۴۴
77-شورای عالی شرکت ملی نفت ایران
78-شورای عالی فرهنگ و آموزش عالی
79-شورای عالی پشتیبانی سواد آموزی
80-شورای عالی موسیقی صدا و سیما
81-شورای عالی انفورماتیک کشور
82-شورای عالی آموزش و پرورش
83-شورای عالی توسعه قضایی
84-شورای عالی فضایی
85-شورای عالی تهیه کنندگان
86-شورای عالی پژوهش ‌های علمی کشور
87-شورای عالی کمیسیون ملی آیسسکو
88-شورای عالی بررسی و تعیین الگوی مصرف
89-شورای عالی هماهنگی ترافیک شهرهای کشور
90-شورای عالی هماهنگی آموزش فنی و حرفه‌ای
91-شورای عالی برنامه ریزی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
92-شورای عالی فضای مجازی
93-شورای عالی نظارت و بازرسی
94-شورای عالی مبارزه با جرم پولشویی
95-شورای عالی قطب‌های علوم پزشکی
96-شورای عالی استیناف فدراسیون فوتبال
97-شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور
98-شورای عالی امنیت فضای تبادل اطلاعات
99-شورای عالی خاک
100-شورای عالی آموزش‌های علمی – کاربردی
101-شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا
102-شورای عالی پیشگیری از تخریب و تصرف اراضی و منابع طبیعی

@jenabegav




برای بار صدهزارم: سیاست خارجی جای ایده‌آلیسم و رمانتیسیسم نیست! این که چه چیزی عادلانه و چه چیزی ظالمانه است، ما را از شر عواقب تصمیمات غلط نمی‌رهاند.

و برای بار یک‌میلیونیم: مگر مسؤولین ج.ا. هیچ گاه واقعاً کاری به عدالت و اصول اخلاقی در روابط بین‌الملل داشته‌اند؟ مگر حمایت‌شان از رژیم اسد مبتنی بر اخلاق یا عدالت بود؟ آیا روس و چین که همیشه سعی شده بهترین روابط با آنها را داشته باشیم، کمتر از آمریکا زورگویند؟ کمتر پشت ج.ا. را خالی کرده‌اند و کمتر از پشت خنجر زده‌اند؟

حقیقت آن است که دشمنی آشتی‌ناپذیر ج.ا. با آمریکا فقط و فقط ریشه در میراث شوم چپی از یک طرف، و میراث شوم‌تر اسلام اخوانی و سید قطب از طرف دیگر دارد. تاوان این دشمنی ایدئولوژیک را ما مردم ایران داده‌ایم و قرار است در یکی دو سال آینده (اگر نه حتی زودتر) خیلی بدترش را بدهیم. ولی مهم نیست! همه مردم ایران فدای خودارضایی ایدئولوژیک روشنفکران ضداستعمار و برادران ارزشی!

@jenabegav


چه یابوهایی در این مملکت بر گُرده ما سوارند!

بهمن خونین جاویدان✌️


بابک نگهداری، رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، نوشته که در این مرکز، ۳ سال پول یامفت از جیب خلائق خورده‌اند و مطالعه فرموده‌اند و هم‌اندیشی کرده‌اند تا پنج تا "استعاره" برای تصویر ایران در سال ۲۰۲۴ (یعنی بیست سال دیگر!) ارائه کرده‌اند.

شنیده‌ها حاکی از آن است که در یک فروشگاه مرغ بریان، مرغ‌های بریان چنان از این موضوع به خندیدند که از شدت قهقهه به سکسکه افتادند.
@jenabegav


خیر جناب درودیان!

اگر تعصب جاهلانه‌تان نبود، همان اعدام‌ها و مصادره‌ها و دادگاه‌های بلافاصله بعد از انقلاب (که تمام انقلابیون نیز با آن همراه بودند)، به شما می‌گفت که اوضاع چیست و واقعیت چگونه است.

من کسی نیستم که از اوضاع دوره شاه برای خودم تصویری دروغین و بهشت‌گونه ساخته باشم. انتقادهای تندی به محمدرضاشاه (و از آن تندترش را به پدرش) داشته‌ام و دارم. ولی محمدرضاشاه، لااقل از لحاظ شخصیتی، از همه انقلابیون یک سروگردن بالاتر بود.

@jenabegav


و اما بعد!

لطفا سلام به جناب پزشکیان برسانید و به عرض برسانید که: آقای دکتر! ما حرفی نداریم شما جنم و جسارت و استقلال رای ندارید. عادت کرده‌ایم! ولی آن لاتی راه رفتن‌تان پس دیگر برای چیست؟! به لات‌ها بر می خورد قربان!

#پست_موقت

@jenabegav


به زودی، در خیلی از مراکز اقتصادی.

@jenabegav


جناب گاو dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
طبقه‌ی بعدی!
Next floor!
#سقوط
@jenabegav


➖➖➖➖➖➖
این سزای نابجا سردادن الله‌اکبر است!
➖➖➖➖➖➖


مقاومت یا تسلیم

ژاپن در دو سال آخر جنگ جهانی دوم شکست بعد از شکست بود که متحمل می‌شد. در سال ۱۹۴۴، معلوم بود که شکست کامل را در پیش رو دارد. ولی هنوز امیدوار بودند که یکجایی بتوانند آمریکایی‌ها را متوقف کنند.

در تابستان ۱۹۴۵، به حکومت شوروی متوسل شدند تا میانجی باشد و شرایط آبرودارتری را برای صلح فراهم کند. روس‌ها هم ادای این را درآوردند که دارند تلاش می‌کنند. ولی حالا دیگر آمریکایی‌ها، که بر آلمان پیروز شده بودند و بر پیروزی خود مطمئن بودند، هیچ شرط و شروطی را نمی‌پذیرفتند و خواستار تسلیم بلاشرط ژاپن بودند. در ماه‌های آخر، ژاپنی‌ها فقط خواستار این تضمین آمریکا بودند که با امپراتور کاری نخواهند داشت. ولی آمریکایی‌ها حتی این را هم قبول نکردند. در آخر، بعد از اینکه توکیو با بمب‌های متعارف تقریبا با خاک یکسان شد، وقتی دو بمب اتمی بر دو شهر ژاپن افتاد، وقتی شوروی از ادا دست برداشت و مستقیماً به نیروهای ژاپنی در منچوری حمله کرد، امپراتور تسلیم بلاشرط را پذیرفت. آنقدر این تسلیم بر افسران ژاپنی گران آمد که ۵۰۰۰ تن از آنها خودکشی کردند. آمریکا ژاپن را اشغال کرد، و اگرچه تضمینی نداده بود، اجازه داد که امپراتوری حفظ شود!
➖➖➖➖➖
در آن سوی عالم، هیتلر تا لحظه آخر تسلیم شدن را نپذیرفت. دو سال قبل از پایان جنگ، بر همگان آشکار بود که هیتلر شانسی ندارد. ولی او نپذیرفت. تا لحظه آخر مقاومت کرد، و موجب شد که تعداد زیادی آلمانی بمیرند، شهرهای آلمان نابود شوند، آلمان به دو تکه تقسیم شود (و یک تکه جزو نظام سرخ کمونیستی شود). به علاوه، سرزمین‌های زیادی که برای قرن‌ها آلمانی‌زبان بود کلا از آلمانی‌زبان‌ها و زبان آلمانی زدوده شود (پروس شرقی). این آخری یکی از بزرگترین پاکسازی‌های نژادی بود که بعد از جنگ جهانی اتفاق افتاد، ولی کسی درباره آن صحبتی نمی‌کند!
➖➖➖➖➖

مهم نیست ما چه چیزی را عادلانه و چه چیزی را ظالمانه بدانیم. اگر ابلهانه عمل کنیم چوب خواهیم خورد! همین!
@jenabegav



20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.