دغلکاری نخبگان dan repost
مصر کهن و ایران نوین
اهرام مصر چیزی حدود پنج هزار سال سابقه دارند. ساخت بزرگترین این بناها یعنی هرم خئوفو حدود بیست سال طول کشیده ، توسط حدود پنج تا بیست هزار نیروی کار. این بنا برای ۳۵۰۰ سال بلندترین بنای ساخت بشر بود و هنوز هم سنگین ترین ساختمان بشر است. مصریان کهن حاکمان خود را پرستش می کردند و هرم نوعی زیارتگاه مذهبی هم بوده است. فراعین مصر القابی معادل آیت الله، حفظه الله و غیره داشته اند. البته با اسامی خدایانی مثل آمون.
ثابت شده که کارگران هرم برده نبودند. کارگر مزدگیر بودند. فرض کنیم کارگران حداکثر ده درصد نیروی کار فعال مصر را تشکیل می داده اند که مثلا یعنی جمعیت مصر چیزی حدود یک تا چهار میلیون بوده است. می دانیم که ساخت هرم تقریبا تنها پروژه دولت مصر بوده است. یعنی جنگ و آشوب بزرگی در کار نبوده است. سخت است مخارج بزرگ دیگری هم تصور کنیم، چون جمعیت جوان و دردسرساز کشور مشغول زراعت بوده اند یا ساخت هرم و حرفه های جانبی. احتیاجی به پلیس نبوده، به خصوص وقتی بدانیم که مصریان خط و سواد را عامل دیوانگی و خرفتی می دانستند. پس می توان استدلال کرد که مجموعا حدود ده تا حداکثر بیست درصد نیروی کار حقوق بگیر دولت فرعون بوده اند. پس در برابر بک شاغل دولتی چهارنفر بخش خصوصی داشتند. پس با اغراق آمیزترین تخمین ها نرخ خالص مالیات فرعون از ۲۵ درصد بیشتر نبوده. یعنی در بدترین حالت از محصول هر زراعت یک چهارم نصیب دولت می شده. البته من این تخمین خودم را حداکثری و اغراق می دانم. توجه بفرمایید که نه سیاست پولی در کار بوده نه تورم نه مالیات دیگری.
حالا با ایران نوین مقایسه کنیم: مالیات تورمی بعلاوه مالیات بر درآمد بعلاوه مالیات ارزش افزوده بعلاوه مالیات گمرکی بعلاوه جریمه ها بعلاوه پول نفت بعلاوه مالیات مخفی ناشی از انحصارات بعلاوه مخارج ناشی از قیمت گذاری ارز و فولاد و غیره که به جیب افراد خاص می رود بعلاوه انواع پرداختی های دیگر. اگر جمع بزنید متوسط نرخ مالیات خالص کمتر از شصت درصد نیست. احتمالا خیلی بیشتر.
حالا هر نتیجه ای می خواهید بگیرید.
پی نوشت: زیاد هم عجیب نیست. هر قومی دنبال چیزی می گردد. ایرانی مدرن هرگز دنبال دولت ارزان و سبک نبوده است. به قیمت همه چیز حساس بوده است الا قیمت دولت. یعنی دولت و حکومت در آرمان های ایرانی معاصر (ناسیونالیست یا مارکسیست یا اخوانیست یا هرچیز دیگر) چنان عزیز و مهم بوده که قیمت آن اصلا مطرح نبوده است. به این معنا ، ایرانی نوین از مصری کهن بیشتر حکومت پرست تر بوده است. یعنی بیشتر دنبال خدای زمینی گشته است. فکرش را کرده بودید؟
اهرام مصر چیزی حدود پنج هزار سال سابقه دارند. ساخت بزرگترین این بناها یعنی هرم خئوفو حدود بیست سال طول کشیده ، توسط حدود پنج تا بیست هزار نیروی کار. این بنا برای ۳۵۰۰ سال بلندترین بنای ساخت بشر بود و هنوز هم سنگین ترین ساختمان بشر است. مصریان کهن حاکمان خود را پرستش می کردند و هرم نوعی زیارتگاه مذهبی هم بوده است. فراعین مصر القابی معادل آیت الله، حفظه الله و غیره داشته اند. البته با اسامی خدایانی مثل آمون.
ثابت شده که کارگران هرم برده نبودند. کارگر مزدگیر بودند. فرض کنیم کارگران حداکثر ده درصد نیروی کار فعال مصر را تشکیل می داده اند که مثلا یعنی جمعیت مصر چیزی حدود یک تا چهار میلیون بوده است. می دانیم که ساخت هرم تقریبا تنها پروژه دولت مصر بوده است. یعنی جنگ و آشوب بزرگی در کار نبوده است. سخت است مخارج بزرگ دیگری هم تصور کنیم، چون جمعیت جوان و دردسرساز کشور مشغول زراعت بوده اند یا ساخت هرم و حرفه های جانبی. احتیاجی به پلیس نبوده، به خصوص وقتی بدانیم که مصریان خط و سواد را عامل دیوانگی و خرفتی می دانستند. پس می توان استدلال کرد که مجموعا حدود ده تا حداکثر بیست درصد نیروی کار حقوق بگیر دولت فرعون بوده اند. پس در برابر بک شاغل دولتی چهارنفر بخش خصوصی داشتند. پس با اغراق آمیزترین تخمین ها نرخ خالص مالیات فرعون از ۲۵ درصد بیشتر نبوده. یعنی در بدترین حالت از محصول هر زراعت یک چهارم نصیب دولت می شده. البته من این تخمین خودم را حداکثری و اغراق می دانم. توجه بفرمایید که نه سیاست پولی در کار بوده نه تورم نه مالیات دیگری.
حالا با ایران نوین مقایسه کنیم: مالیات تورمی بعلاوه مالیات بر درآمد بعلاوه مالیات ارزش افزوده بعلاوه مالیات گمرکی بعلاوه جریمه ها بعلاوه پول نفت بعلاوه مالیات مخفی ناشی از انحصارات بعلاوه مخارج ناشی از قیمت گذاری ارز و فولاد و غیره که به جیب افراد خاص می رود بعلاوه انواع پرداختی های دیگر. اگر جمع بزنید متوسط نرخ مالیات خالص کمتر از شصت درصد نیست. احتمالا خیلی بیشتر.
حالا هر نتیجه ای می خواهید بگیرید.
پی نوشت: زیاد هم عجیب نیست. هر قومی دنبال چیزی می گردد. ایرانی مدرن هرگز دنبال دولت ارزان و سبک نبوده است. به قیمت همه چیز حساس بوده است الا قیمت دولت. یعنی دولت و حکومت در آرمان های ایرانی معاصر (ناسیونالیست یا مارکسیست یا اخوانیست یا هرچیز دیگر) چنان عزیز و مهم بوده که قیمت آن اصلا مطرح نبوده است. به این معنا ، ایرانی نوین از مصری کهن بیشتر حکومت پرست تر بوده است. یعنی بیشتر دنبال خدای زمینی گشته است. فکرش را کرده بودید؟