🖇یادداشت دوم خطاب به خاتمی. بخش نخست
📋یکی از مهمترین ایرادهای گروههای بزرگی از کسانی که در دورههایی از تاریخ ایران بر سرزمین و مردم آن فرمان راندهاند، پیوسته، این بوده است که چیز چندانی دربارۀ ویژگیهای کشوری که بر آن فرمان میراندهاند نمیدانستهاند. در تاریخ ایران کم نبودهاند «خربندگانی» که به امیری رسیدند یا «فرزندان شمشیری» که با قتل و غارت بر تخت سلطنت تکیه زدند و تا برآمدن خربندهای و فرزند شمشیری دیگر آنچه در توان داشتند بر رعیت خود بیرسمیها کردند. اما این نیز از ویژگیهای شگرف تاریخ ایران است که بسیاری از همین خربندگان نیز آنگاه که به امیری میرسیدند، در حدِّ توان خود، چیزی از ادب ایرانی و آداب ادارۀ این کشور پیچیده فرامیگرفتند. چنانکه در جای دیگری با تکیه بر سخن عطاملک جوینی به اشاره توضیح دادهام، ایران پیوسته در معرض وزیدن باد بینیازی خداوند بود و بسیار اتفاق میافتاد که سامان سخن گفتن نبود، اما سرو ایران در برابر وزیدن این بادها سر خم میکرد، ولی نمیشکست.
🖇مهاجران نافرهیخته عرب و ترک و مغول
وضع پرتعارض ایران چنان بود که گویی ایرانیان وظیفه داشتهاند مهاجران نافرهیختهای از عرب و ترک و مغول و افغانی را که این سرزمین را غارت میکردند ادب و آداب ایرانی بیاموزند. بسیار بوده است که ایرانیان به لحاظ نظامی مغلوب شدهاند، اما با این همه پیوسته پیروز فرهنگی بودهاند. این نکتهای شگرف و شگفتانگیز است و هیچ کسی را که به هر صورتی بخواهد بر این سرزمین فرمان راند نمیرسد که این درس تاریخ ایران را فراموش کند. اگر بخواهم در یک جمله اصل مطلب را بیان کنم میتوانم بگویم که چهل سالی است که این درس فراموش شده است. اگر در چهار دهۀ گذشته، و حتیٰ بسیار پیش از آن، فضای گفتگویی در کشور برقرار میبود، شاید، کسانی این درس را به فرمانروایان کنونی نیز یادآوری میکردند، اما نیازی به گفتن نیست که اگر گوشی برای شنیدن نباشد آنچه به جایی نمیرسد فریاد است. دوباره، به این نکته برخواهم گشت.
🖇رئیسجمهور اسبق لغتباز
در این یادداشت کوتاه، به مناسبت اظهارات رئیس جمهور اسبق، دربارۀ «مطلوبترین شیوه بودن فدرالیسم»، میخواهم بگویم کسانی که در دهههای اخیر در زیِّ رجال سیاسی کشور درآمدهاند، از همان آغاز، چیز چندانی دربارۀ آنچه میرزا ابوالقاسم قائممقام «عمل دیوان» میخواند نمیدانستند و در این چهار دهه نیز بسیاری از آنان هیچ یاد نگرفتهاند. بیشتر اینان اگر چیزی میدانستند، به تعبیری که میرزا علی امینالدوله دربارۀ سید جمال آورده، به «قوّۀ حافظه و لافظه» بوده و صاحبان این قوّه لغتبازان حرفهای هم باقی ماندهاند. در قلمرو سیاسات، رئیس جمهور اسبق، که به نظر من چیز چندانی دربارۀ ایران نمیداند، یکی از همین لغتبازان است.
🖇سخن بیمبنا گفتن بر پایه قوه لافظه
یکی از موارد این لغتبازی همان است که او در زمان ریاست نیز خطاب به جَمِّ غَفیری از رؤسای کشورهای اسلامی، که اغلب آنها با کودتایی بر مسند ریاست نشسته بودند، سجعگونهای میان جامعۀ مدنی و مدینةالنبی درست کرد و برهان قاطعی به دست علاقهمندان خود داد که بدانند رئیس جمهور محبوب آنان سیاست نمیداند. پیش از هبوط رئیس جمهور اسلامی وقت، و اطرافیان او، در پُستمُدرنیّت، کسی چنین خطای اسفناکی مرتکب نشده بود، اما به هر حال سیاست بر مبنای «قوّۀ حافظه و لافظه» الزاماتی دارد که سخن بیمبنا گفتن یکی از آنهاست.
🖇اتفاق شگفت حذف صفت «ملی» از مجلس
مورد جالب توجه در استفادۀ بیرویّه از مفاهیم اتفاق شگفتی است که در حذف صفت «ملّی» از مجلس افتاده و در مواردی نیز تالیهای فاسدی داشته است. همۀ مجالس دنیا از این حیث «ملّی» هستند که در این کشورها عصر نظامهای فئودالی به پایان رسیده و دولت و حاکمیت ناشی از ملّت است. اگر این وصف ملّی را برای برجسته کردن یک آرمان فراملّی از مجلس و دولت آن حذف کنیم، بر سر مجلس آن میآید که بر سر مجلس يازدهم آمد و نمانیدگانی مانند قاضیپور ادعا کردند که نمایندگان تورکستان هستند. البته، اگر در پشت پرده این بحران رفع و رجوع نشده بود، لابُدّ نمایندگان کوردستان بزرگ هم لایحۀ رفراندم برای استقلال کوردستان را به مجلس میبردند و استاد علوم سیاسی دانشگاه مادر هم به عنوان هوادار ازلی و ابدی حقوق بشر کار آنان را تصویب میکرد، شاید هم برای دفاع از آنان تفنگ برمیداشت!🖊
💡كانال اختصاصي نشر آثار و آراء جواد طباطبايي
@javadtabatabai