#قصهایواقعیازمادریبزرگ ...
پسرش را برای نماز صبح بیدار کرد و برنخاست؛
سپس بعد از پایان نماز جماعت او را بیدار کرد و باز هم بلند نشد؛
پس مادر رفت و مشغول کارهایش شد و برای دانشگاه هم پسرش را صدا نزد...
در حالی که پسر هشت صبح امتحان داشت...
هشت و نیم که از خواب بیدار شد گفت:
مادر! امتحان را از دست دادم، چرا بیدارم نکردی؟
مادرش گفت: و اللّٰـه دیدم در امتحان آخرت موفق نشدی، پس امتحان دنیایت هم دیگر برایم مهم نیست...
الله اکبر!
الله به آن مادر به خاطر چنین تربیتی جزای خیر دهد.
اما زنان امروز، اگر به ایشان بگوییم مثل این مادر رفتار کنید میگویند:
از دست دادن امتحانش حرام است❌
پسرش را برای نماز صبح بیدار کرد و برنخاست؛
سپس بعد از پایان نماز جماعت او را بیدار کرد و باز هم بلند نشد؛
پس مادر رفت و مشغول کارهایش شد و برای دانشگاه هم پسرش را صدا نزد...
در حالی که پسر هشت صبح امتحان داشت...
هشت و نیم که از خواب بیدار شد گفت:
مادر! امتحان را از دست دادم، چرا بیدارم نکردی؟
مادرش گفت: و اللّٰـه دیدم در امتحان آخرت موفق نشدی، پس امتحان دنیایت هم دیگر برایم مهم نیست...
الله اکبر!
الله به آن مادر به خاطر چنین تربیتی جزای خیر دهد.
اما زنان امروز، اگر به ایشان بگوییم مثل این مادر رفتار کنید میگویند:
از دست دادن امتحانش حرام است❌