ارتش یعنی چه ؟
نظام سلسلهمراتبی مدرن که در دادگستری، دانشگاه، بیمارستانها، دولت و ... میبینید، پیش از همه و البته جدّیتر نخستبار در ارتش پدید آمده. اینکه بسیاری از موسّسان دولت مدرن مثل واشنگتن، بیسمارک، رضاشاه و آتاترک، ژنرالهای نظامی ارتش مدرن بودند، بابت همین است.
هر ارتشی واجد فهمی مدرن از جهان جدید است. همان درکی که دانشجویان ممکن است علیه آن شورش کنند! امّا یک نظامی علیه مدرنیته شورش نمیکند! چون فهمش ناشی از مطالعه کتب درباره مدرنیته نیست! روح مدرن در "نظام ارتش" متجسّد شده. یک نظامی با انجام وظیفه، به مدرنیته و به کشور خدمت میکند.
میگویند رضاشاه بیسواد بود. بهفرض که بود. در عوض فهمی عملی از مدرنیته داشت که موجب میشد وقتی فروغی یا داور از ضرورت تاسیس فلان نهاد مدرن بگویند، بی اتلاف وقت، درک نظری نظام دانایی آنان را به توانایی عملی خود پیوند بزند. این نقطهی عطفی در تاریخ ما بود که از جایی دوباره گسست.
در ارتش، هرکسی در زمان مشخصی در مکان مشخصی حضور دارد. دایرهی تحرّک یک ارتشی بنا بر درجهی او از مربعی به ابعاد نیممتر در نیمتر، تا محوّطهی یک پادگان میتواند متغیّر باشد. نتیجتا، یک ارتشی نمیتواند هر زمان که خواست در هرکجا که میخواهد باشد. فرد نظامی نمیتواند سرپیچی کند.
در ارتش، اینکه تو چه کسی و با چه عقایدی هستی، کوچکترین اهمیّتی ندارد. در ارتش آدمها کوتاه یا بلند قد نیستند. بلکه همه اعضای ارتش در حکم عدد «۱» هستند. ارتش مشتی انسان مفلوک را تحویل میگیرد و به عنوان آجر ازیشان در راستای تقویت نظام سلسلهمراتبی مدرن خود استفاده میکند.کسی که در زمان جنگ از انجام وظایف خود در ارتش سرپیچی کند، و یا بگریزد، با مجازات مرگ روبرو خواهد شد. نتیجتا مجاهدین خلق در لفافه پادشاهی، اگر همچون انقلاب ۵۷، یا عملیات مرصاد قصد تصفیه ارتش را ندارند، لااقل بفهمند که افسر پدافند در زمان جنگ باید سر پست خود باشد یا اعدام بشود!
در ارتش، کسی فکر نمیکند، و سرخود تصمیم نمیگیرد و از خود نظر نمیدهد، بلکه وظیفه او این است که دستوری را که از بالا آمده، موبهمو اجرا کنند. یک نظامی طبق تعریف:
مامور است و معذور!
یعنی باید امری را که به او محول شده دقیقا انجام بدهد. اینکه هدف دستور چه باشد به او مربوط نیست.
تصوّر برخی سلطنتطلبان ما (که اغلب از سربازی گریخته) از ارتش، شبیه به همین پارودی رامبو است! جالب اینکه امثال محسن رضایی دقیقا تصوّر مشابهی از یک سپاهی ایدهآل دارند! واقعیّت خلاف این است. یک ارتشی موظف است که در سنگر نیم متری خود تا ارائه دستور بعدی بماند و تکان نخورد!
جا نمیتواند تاسیسهای رضاشاه را نابود کند. پس در محتوای دادگستری مدرن، قوانین شرعی گنجانده، که تولید مشکل کرده؛ آیا چاره در نابودی کردن دادگستری است؟ خیر! دادگستری بالذّات خود از نهادهایی است که در برابر جا مقاومت میکند. دانشگاه یکی دیگر از همین نهادهاست. راه اصلاح دانشگاه، انقلاب فرهنگی نیست، تامّلی در مبانی آن، کاری شبیه به آنچه کانت و فیشته کردند. جا برای مقابله با ارتش، سپاه را ساخت. درست عین کاری که با دولت مدرن کرده و یک نوع دولتِ امّت در کنار آن برپا کرده. درست عین موسیقی ملّی که نوعی موسیقی سنّتی را جایگزین آن کرد. طبّ سنّتی را جایگزین درمان مدرن. حوزه به جای دانشگاه. شرع به جای حقوق مدرن. چاره در تخریب ارتش است؟ ویران کردن ارتش همان مسیری است جا میرود. تداوم انقلاب ۵۷ در فرم جدید.
نظام سلسلهمراتبی مدرن که در دادگستری، دانشگاه، بیمارستانها، دولت و ... میبینید، پیش از همه و البته جدّیتر نخستبار در ارتش پدید آمده. اینکه بسیاری از موسّسان دولت مدرن مثل واشنگتن، بیسمارک، رضاشاه و آتاترک، ژنرالهای نظامی ارتش مدرن بودند، بابت همین است.
هر ارتشی واجد فهمی مدرن از جهان جدید است. همان درکی که دانشجویان ممکن است علیه آن شورش کنند! امّا یک نظامی علیه مدرنیته شورش نمیکند! چون فهمش ناشی از مطالعه کتب درباره مدرنیته نیست! روح مدرن در "نظام ارتش" متجسّد شده. یک نظامی با انجام وظیفه، به مدرنیته و به کشور خدمت میکند.
میگویند رضاشاه بیسواد بود. بهفرض که بود. در عوض فهمی عملی از مدرنیته داشت که موجب میشد وقتی فروغی یا داور از ضرورت تاسیس فلان نهاد مدرن بگویند، بی اتلاف وقت، درک نظری نظام دانایی آنان را به توانایی عملی خود پیوند بزند. این نقطهی عطفی در تاریخ ما بود که از جایی دوباره گسست.
در ارتش، هرکسی در زمان مشخصی در مکان مشخصی حضور دارد. دایرهی تحرّک یک ارتشی بنا بر درجهی او از مربعی به ابعاد نیممتر در نیمتر، تا محوّطهی یک پادگان میتواند متغیّر باشد. نتیجتا، یک ارتشی نمیتواند هر زمان که خواست در هرکجا که میخواهد باشد. فرد نظامی نمیتواند سرپیچی کند.
در ارتش، اینکه تو چه کسی و با چه عقایدی هستی، کوچکترین اهمیّتی ندارد. در ارتش آدمها کوتاه یا بلند قد نیستند. بلکه همه اعضای ارتش در حکم عدد «۱» هستند. ارتش مشتی انسان مفلوک را تحویل میگیرد و به عنوان آجر ازیشان در راستای تقویت نظام سلسلهمراتبی مدرن خود استفاده میکند.کسی که در زمان جنگ از انجام وظایف خود در ارتش سرپیچی کند، و یا بگریزد، با مجازات مرگ روبرو خواهد شد. نتیجتا مجاهدین خلق در لفافه پادشاهی، اگر همچون انقلاب ۵۷، یا عملیات مرصاد قصد تصفیه ارتش را ندارند، لااقل بفهمند که افسر پدافند در زمان جنگ باید سر پست خود باشد یا اعدام بشود!
در ارتش، کسی فکر نمیکند، و سرخود تصمیم نمیگیرد و از خود نظر نمیدهد، بلکه وظیفه او این است که دستوری را که از بالا آمده، موبهمو اجرا کنند. یک نظامی طبق تعریف:
مامور است و معذور!
یعنی باید امری را که به او محول شده دقیقا انجام بدهد. اینکه هدف دستور چه باشد به او مربوط نیست.
تصوّر برخی سلطنتطلبان ما (که اغلب از سربازی گریخته) از ارتش، شبیه به همین پارودی رامبو است! جالب اینکه امثال محسن رضایی دقیقا تصوّر مشابهی از یک سپاهی ایدهآل دارند! واقعیّت خلاف این است. یک ارتشی موظف است که در سنگر نیم متری خود تا ارائه دستور بعدی بماند و تکان نخورد!
جا نمیتواند تاسیسهای رضاشاه را نابود کند. پس در محتوای دادگستری مدرن، قوانین شرعی گنجانده، که تولید مشکل کرده؛ آیا چاره در نابودی کردن دادگستری است؟ خیر! دادگستری بالذّات خود از نهادهایی است که در برابر جا مقاومت میکند. دانشگاه یکی دیگر از همین نهادهاست. راه اصلاح دانشگاه، انقلاب فرهنگی نیست، تامّلی در مبانی آن، کاری شبیه به آنچه کانت و فیشته کردند. جا برای مقابله با ارتش، سپاه را ساخت. درست عین کاری که با دولت مدرن کرده و یک نوع دولتِ امّت در کنار آن برپا کرده. درست عین موسیقی ملّی که نوعی موسیقی سنّتی را جایگزین آن کرد. طبّ سنّتی را جایگزین درمان مدرن. حوزه به جای دانشگاه. شرع به جای حقوق مدرن. چاره در تخریب ارتش است؟ ویران کردن ارتش همان مسیری است جا میرود. تداوم انقلاب ۵۷ در فرم جدید.