⭕️دموکراسی: حاکمیت وجدان
✍️محمدامین سلیمانی
🔻"فرد" به طور استعلایی و به سبب یک پیشفرض غیرقابل تخطی که قابل تقلیل به سایر مفروضات نیست و یا از انها استنتاج نمیشود, شایسته کیفر و پاداش است. شایستگی مورد بحث برخواسته از همبستگی است که فیمابین "اختیار" و "مسئولیت" وجود دارد. به نحوی که یکی دیگری را ایجاب کرده و یکدیگر را به طرزی گسستناپذیر مشروط میکنند. به تعبیری اگر فرد واجد اختیار عمل نباشد, نمیتوانیم مسئولیتی را برای او تعریف کنیم تا او مابهازای عهدهداری از ان مسئولیت از ثمرات حاصله منتفع یا متضرر شود و گنجایش درک نتایجحاصله را داشته باشد. این گنجایش و ظرفیت را میتوان نیروی "وجدان" نامید که تحقق ان, مستلزم همبستگی و ایجابمتقابل بین اختیارعمل و مسئولیتفردی است. از جهتی اختیار و مسئولیت تعریف شده برای فرد هر دو از یک سنخ هستند و هیچکدام نمیبایستی از دایره فردیت خارج شوند.
🔻در سطوحکلان جامعه این پیشفرض بدیهی و استعلایی نه به شکلی فردی که به شکلی جمعی برقرار است; لذا به سبب سنخیت واحدی که بین اختیار و مسئولیت وجود دارد, هر دو محدود به دایره حیاتجمعی خواهند بود. قدرتحاکمه به سبب اختیار ذاتی که دارد میبایست اختیار عمل محوله به او مسئولیتی را برای ان ایجاب کند. حال انکه ظرفیت تحقق اعمال قدرتحاکمه و نتایج حاصله از ان جمعی است, اختیار عمل محوله به ان نیز باید محدود به جمعیت باشد.
قدرتمطلقه تابع این اصول کلی نیست.بلکه گسستی شگرف بین اختیارعمل ان و مسئولیتاش وجود دارد که غالبا به سبب فرادستی در جامعه, هرگز اجزایسازنده ساختارقدرت از نتایج حاصله متاثر نمیگردند.
🔻 بدین جهت قدرتمطلقه و تضعیف دموکراسی حداکثری را میتوان امری غیروجدانی نامید.
دموکراسی فرایندیمداوم است که در ان شووناتجامعه در پی توزیع قوای خود به نحوی حداکثری هستند تا اختیارعمل حاکم بر جامعه به "سرحدات" ذیالنفعان تصمیماتکلان, یعنی "کلیت جامعه" اشاعه یابد. با این حال در بسط "اختیار حداکثری" نباید به "فردیت" به چشم یک امر انتزاعی و کاملا نظری نگریست. بلکه فرد را باید در مقام یک موضوع تاریخی و ملموس مورد بررسی قرار داد که تمایلات, گرایشات,منش و کنش او میتواند از مراجع فرافردی متاثر گردد.
در حاکمیتمطلقه هیچ سنخیتی بین محدوده "اختیار عمل" و "مسئولیت" وجود ندارد. نمیتوان قائل به اختیارعملی"اقلیتی" بود و از سویی انتظار تاثیرپذیری و رواداری "حداکثری" نسبت به رانتقدرت را داشت.
دموکراسیخواهی تلاش برای تحقق حاکمیتوجدان است...
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️محمدامین سلیمانی
🔻"فرد" به طور استعلایی و به سبب یک پیشفرض غیرقابل تخطی که قابل تقلیل به سایر مفروضات نیست و یا از انها استنتاج نمیشود, شایسته کیفر و پاداش است. شایستگی مورد بحث برخواسته از همبستگی است که فیمابین "اختیار" و "مسئولیت" وجود دارد. به نحوی که یکی دیگری را ایجاب کرده و یکدیگر را به طرزی گسستناپذیر مشروط میکنند. به تعبیری اگر فرد واجد اختیار عمل نباشد, نمیتوانیم مسئولیتی را برای او تعریف کنیم تا او مابهازای عهدهداری از ان مسئولیت از ثمرات حاصله منتفع یا متضرر شود و گنجایش درک نتایجحاصله را داشته باشد. این گنجایش و ظرفیت را میتوان نیروی "وجدان" نامید که تحقق ان, مستلزم همبستگی و ایجابمتقابل بین اختیارعمل و مسئولیتفردی است. از جهتی اختیار و مسئولیت تعریف شده برای فرد هر دو از یک سنخ هستند و هیچکدام نمیبایستی از دایره فردیت خارج شوند.
🔻در سطوحکلان جامعه این پیشفرض بدیهی و استعلایی نه به شکلی فردی که به شکلی جمعی برقرار است; لذا به سبب سنخیت واحدی که بین اختیار و مسئولیت وجود دارد, هر دو محدود به دایره حیاتجمعی خواهند بود. قدرتحاکمه به سبب اختیار ذاتی که دارد میبایست اختیار عمل محوله به او مسئولیتی را برای ان ایجاب کند. حال انکه ظرفیت تحقق اعمال قدرتحاکمه و نتایج حاصله از ان جمعی است, اختیار عمل محوله به ان نیز باید محدود به جمعیت باشد.
قدرتمطلقه تابع این اصول کلی نیست.بلکه گسستی شگرف بین اختیارعمل ان و مسئولیتاش وجود دارد که غالبا به سبب فرادستی در جامعه, هرگز اجزایسازنده ساختارقدرت از نتایج حاصله متاثر نمیگردند.
🔻 بدین جهت قدرتمطلقه و تضعیف دموکراسی حداکثری را میتوان امری غیروجدانی نامید.
دموکراسی فرایندیمداوم است که در ان شووناتجامعه در پی توزیع قوای خود به نحوی حداکثری هستند تا اختیارعمل حاکم بر جامعه به "سرحدات" ذیالنفعان تصمیماتکلان, یعنی "کلیت جامعه" اشاعه یابد. با این حال در بسط "اختیار حداکثری" نباید به "فردیت" به چشم یک امر انتزاعی و کاملا نظری نگریست. بلکه فرد را باید در مقام یک موضوع تاریخی و ملموس مورد بررسی قرار داد که تمایلات, گرایشات,منش و کنش او میتواند از مراجع فرافردی متاثر گردد.
در حاکمیتمطلقه هیچ سنخیتی بین محدوده "اختیار عمل" و "مسئولیت" وجود ندارد. نمیتوان قائل به اختیارعملی"اقلیتی" بود و از سویی انتظار تاثیرپذیری و رواداری "حداکثری" نسبت به رانتقدرت را داشت.
دموکراسیخواهی تلاش برای تحقق حاکمیتوجدان است...
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY