جامعه‌شناسی


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: ko‘rsatilmagan


🌎جامعه شناسى مطالعه علمى زندگى بشر است.
💢 جستارهایی در:
- جامعه شناسی
- روانشناسی
- اقتصاد
- فلسفه
- ادبیات
- سینما
📞 تماس و تبلیغ:
@irsociology

بزرگترین مرجع علوم‌انسانی کشور

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


📃آزادی اقتصادی چگونه آرژانتین را متحول کرد؟

🔹خاویر میلی، رئیس‌جمهور لیبرتارین آرژانتین در تلاش است تا با اصلاحات گسترده، اقتصاد بحران‌زده آرژانتین را به مسیر ثبات و رشد بازگرداند. او که به دلیل دفاع از آزادی اقتصادی و انتقاد از نقش گسترده دولت شناخته می‌شود، سال گذشته در انتخابات ریاست‌جمهوری با شعارهایی نظیر کاهش دخالت دولت و حذف بانک مرکزی به پیروزی رسید.

🔹در شرایطی که آرژانتین با تورم بالا، کسری بودجه عظیم، و بحران بدهی دست‌وپنجه نرم می‌کرد، میلی دست به سیاست‌های رادیکالی در زمینه اصلاحات اقتصادی زد. پس از گذشته 11 ماه از آغاز به کار دولت، با حضور در پادکست« لکس فریدمن» به ارائه توضیحاتی درباره اقدامات دولت، عقاید اقتصادی خود و چشم انداز اقتصاد آرژانتین پرداخت.

🔹در ماه‌های گذشته دولت او توانست بدون کنترل قیمت‌ها یا ثابت نگه‌داشتن نرخ ارز تورم را به پایین‌ترین سطح برساند و ترازنامه بانک مرکزی را اصلاح کند. از دیگر اقدامات او می‌توان به کاهش تعداد وزارتخانه‌ها، توقف پروژه‌های عمرانی دولتی، و حذف یارانه‌ها اشاره کرد.

🔹میلی بر این باور است که تنها راه موفقیت اقتصادی، تقویت آزادی بازار و احترام به مالکیت خصوصی است. این اصلاحات اگرچه هنوز نتایج بلندمدت آن مشخص نیست، اما نشان‌دهنده عزم او برای احیای اقتصادی کشوری است که سال‌ها از بحران رنج برده است./دنیای اقتصاد


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY


تاریخ باستانی کلیهٔ اقوام و ملل ناچار افسانه‌مانند است؛ پس غمگین نباید بود که روایات باستانی ما به افسانه بیشتر نزدیک است تا به تاریخ.

محمدعلی فروغی


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY


📆سال ۱۹۵۹ خروشچُف رهبر شوروی اعلام کرد کسی که با حکومت مستقر مخالفت کند حتماً از لحاظ روانی مشکل دارد چرا که امکان ندارد کسی مواهب کمونیسم را ببیند و منتقد آن باشد!

بر همین تفکر یک سوم مخالفان در مراکز روانپزشکی زندانی شدند اما افزایش تخت‌ روانپزشکی هم مسیر تاریخ را تغییر نداد.

✍محمدپارسی

🗽الیف شافاک، نویسنده ترک تبار بریتانیایی و فعال حقوق بشر با انتشار تصویری از آهو دریایی در اینستاگرامش آن را روح زیبا، مقاوم و سرکش زنان ایرانی خواند. او نوشت در حال خواندن شعری از فروغ فرخزاد بوده که تصویر این دانشجوی ایرانی را دیده است.

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY


مارکی دو کوستین نویسنده فرانسوی نوشته بود "وای بر کشوری که در آن هر خارجی یک مُنجی به نظر می‌رسد." زمانی که یک حکومت در حال مصرف کشور برای ایدئولوژی‌های خود است و پاسخ هر اعتراضی را با سرکوب و حکومت پلیسی می‌دهد، دیگر «فرار کردن» نه یک گزینه که تنها راه نجات است. بیش از ۷۰ سال حکومت کمونیست‌ها در شوروی انفعال را در تمام جامعه تزریق کرده بود. در چشم طرفداران، کشورشان بزرگترین امپراتوری جهان بود که در حال به سرانجام رساندن یک آرمان مقدس بود و برای بسیاری کشور نه وطن آن‌ها که زندانی بود که باید از آن می‌گریختند.

اوضاع در جنگ دوم جهانی بیشتر تنه به یک طنز غم‌انگیز می‌زد. در چشم حکومت تمامیت‌خواه حزب کمونیست، هر شهروندی به محض نشان دادن کوچکترین زاویه‌ای با حکومت (حتی بدون نشان دادن آن و به طور پیش‌فرض) دشمنی بود که یا باید حذف می‌شد یا ایزوله. در طول جنگ دوم جهانی بسیاری از سربازانی که به دست دشمن فاشیست به اسارت افتادند، از اساس برچسب دشمن و عنصر نامطلوب خوردند زیرا که یا به اندازه کافی نجنگیده و یا افرادی که حالا مظنون به جاسوسی بودند. یکی از این سربازانی که در اوکراین به اسارت آلمانی‌ها درآمده بود درحالی که می‌دانست با بازگشت به وطن چه چیزی در انتظار او است، بلافاصله بعد از جنگ به کانادا فرار می‌کند. ۴۰ سال بعد پسر او که در تمام این مدت پدر خود را مُرده فرض کرده به نحوی از زنده بودن او آگاه می‌شود و بعد از درخواست‌های طولانی در نهایت امکان سفر به خارج از کشور را می‌یابد. پدرِ داستان از دیدن پسرش خوشحال می‌شود؟ خیر. در تمام این مدت او فکر می‌کرده است که KGB در نهایت کسی را برای ترور او خواهد فرستاد. حتی نزدیکترین روابط خونی هم متاثر از رفتار حکومت بود. این تمامیت‌خواهی حتی بعد از سقوطش هم پشت سرش یک زمین سوخته و سمی را به جا گذاشته بود که درست کردن شرایط را سخت و فرار یا مهاجرت را به بهترین گزینه موجود تبدیل کرده بود. یکی از روزنامه‌نگاران غربی که در دهه ۹۰ میلادی و بعد از فروپاشی شوروی برای ثبت دوران حکومت کمونیستی به روسیه سفر کرده بود، در کتاب خود (در فارسی روح ناآرام به ترجمه سرکار خانم سودابه قیصری) داستانی از مواجهه با این موج فرار را اینگونه نقل می‌کند: غمگین‌ترین چیز در مسکو، نه ساختمان‌های رنگ و رو رفته، چاله‌های پرآب، مگس‌ها و موش‌ها که دیدن مردمی بود که فقط در فکر فرار بودند. به سختی می‌شد جوانی را پیدا کرد که در فکر مهاجرت نباشد و تعدادی از بهترین مغزهای کشور روسیه در بین آن‌ها بودند. روزی به یک سمینار فیلمسازی با شرکت جمعی از بهترین فیلم‌سازهای روسیه دعوت بودم و چند کلمه‌ای صحبت کردم. بعد از پایان صحبت‌هایم یکی از فیلم‌سازان برخاست و به سمت من آمد و روی صندلی کنار من نشست تا با من صحبت کند! برایم عجیب بود و با خود گفتم آیا تحت تاثیر صحبت‌های من قرار گرفته بود یا می‌خواست برای فیلم بعدی‌اش مرا انتخاب کند؟ نه. او فهمیده بود یک آمریکایی که زبان مادری‌اش انگلیسی است در اتاق حضور دارد. به سمت من آمد، خم شد، کاغذی از جیبش درآورد و آهسته پرسید که آیا می‌توانم گرامر و دیکته آن را برایش ویراستاری بکنم. نامه‌ای به کنسول آمریکا بود، یک تقاضا برای ویزای مهاجرت...

در آلمان شرقی مردم جوکی داشتند که می‌گفت یک روز اریش هونکر رهبر آلمان شرقی در خیابانی قدم می‌زند که به یک صف طولانی از مردم مواجه می‌شود. او به صف می‌پیوند و می‌بیند که بسیاری از مردم از صف خارج می‌شوند. با تعجب می‌پرسد "این صف چی بود؟" یکی می‌گوید "صف خروج از آلمان." هونکر می‌گوید "خب چرا همه از صف خارج شدند؟" می‌گویند "حالا که تو می‌خواهی از اینجا بروی دیگر دلیلی برای خروج ما نیست."
یکی از کاربران نظامی‌نویس پیشترها نوشته بود "اگر به نظرتان هزینه تغییر زیاد است، بنشینید و هزینه تداوم وضع موجود را به نظاره بنشینید."

چشم‌انداز آینده وطنی که در دستان یک حکومت تمامیت‌خواه دزدسالار قرار دارد هیچگاه روشن نخواهد بود. زندگی زیر سایه چنین حکومت‌هایی زندان شهروندان است و آزادی یک رویا. تداوم اوضاع وطن را به جایی می‌کشاند که حتی با تغییر حکومت هم درست کردن اوضاع نیازمند معجزه باشد.

✍️ #محمد_الف



🌏جامعه‌شناسی👇
🆔
@IRANSOCIOLOGY


چگونه اکتیویست سیاسی شویم؟

خرید یک دست شرت و سوتین و تردد و استفاده از آن‌ها با جوراب در میادین اصلی کشورهای آزاد...

آنچه اپوزیسیون و نیروهای اجتماعی و سیاسی خارج از کشور به ظاهر در حمایت از اعتراضات داخلی انجام می‌دهند، هیچ نسبتی با واقعیت‌های موجود داخل ایران ندارد، بلکه بی‌مایه کردن و تهی از معنا کردن کنشی است که از سر استیصال و خشم و عصیان انجام شده است. کنش‌های #دخترعلوم‌تحقیقات، #دختران_انقلاب و تمامی زنان و دخترانی که در این سال‌ها دست به کنش اعتراضی به صورت فردی و گروهی زده‌اند، به‌غیر از تحمل هزینه‌های بزرگ، شکلی از ساختارشکنی و «نه» در برابر ساختار موجود بوده است که هرگونه کوشش برای بازسازی و بازتولید آن در خارج از میدان اجتماعی-سیاسی داخل ایران، بیشتر شکلی از تمسخر و بازنمایی کاذب و تهی از معنا شده است، تا هرگونه کوشش برای تأکید بر اهمیت و معنای آن. فمینیسم ایرانی به تأثیر از جریان چپ نو اروپایی در پی تسخیر و تصرف تمامی اشکال اعتراضات و موضوعات مرتبط با زنان است، بی‌آنکه نسبتی با واقعیت‌های موجود جامعه ایران و زن ایرانی داشته باشد.

✍️ #محمد_مختارپور


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔
@IRANSOCIOLOGY


بلشویسم و فاشیسم هر دو خود را آموزه‌های سیاسی می‌دانستند و وقتی امر سیاسی در اروپا با چنین آموزه‌هایی همراه شود، طبعاً همه‌چیز حالت بدوی به خود می‌گیرد. اولاً به این دلیل که اندیشه به باور تبدیل می‌شود و ثانیاً به این دلیل که در این اندیشه‌های سیاسی، هر چیزی حتی فریب و آدم‌کشی نیز می‌تواند پسندیده باشد و فضایل مدنی شهروندان را ارتقا ببخشد. مردم در این نظام می‌توانند همشهری خود را بکشند، همان‌طور که سرباز دشمن را در جبهه‌ی جنگ می‌کشند. فقط کافی است که از طبقه‌ی اجتماعی یا حزب سیاسی طرف مقابل خوششان نیاید. هر کس به دروغ‌گویی و قانون شکنی «رسمی» دولت اعتراض می‌کرد، گرفتار آزار ضابطان خودسر می‌شد. هرکس که قدرت را در اختیار داشته باشد، می‌تواند به خود چنین اختیاری بدهد که تعیین کند کدام طرف دشمن است و کدام طرف باید نابود شود.

گذشته‌ی یک توهم؛ جستاری درباب اندیشه‌ی کمونیسم در قرن بیستم
فرانسوا فوره


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔
@IRANSOCIOLOGY


📃«برنامه‌های شاه به نفع ایران بودند؛ ما نمی‌فهمیدیم!»


عزت‌الله سحابی، فعال سیاسی مخالف حکومت شاه که مدتی ریاست سازمان برنامه و بودجه را در دولت مهدی بازرگان در دست داشت، در کتاب خاطرات خود می‌نویسد که بسیاری از برنامه‌های محمدرضا شاه، از نظر اصولی به نفع ایران بوده اما اغلب مخالفان، از جمله خودش، آن زمان این را متوجه نمی‌شدند.

سحابی می‌نویسد: «بسیاری از کارشناسان صدیق اذعان می‌کنند که تعدادی از برنامه‌های شاه از نظر اصولی به نفع ایران بود. مثلاً وقتی که قرارداد ۱۹۷۵ میان شاه و صدام حسین بسته شد، دو دولت امضاء کردند، در دو مجلس نیز تصویب شد و به سازمان ملل رفت و بسیار در آن محکم‌کاری شد. این قرارداد خیلی به نفع ایران بود و خطی را به عنوان خط مرز تعیین کردند که قسمت پرعمق اروندرود بود. شرق این خط به ایران تعلق گرفت ولی ما این را متوجه نمی‌شدیم.»

سحابی دربارهٔ خریدها و ساخت‌وسازهای نظامی حکومت سابق ایران نیز با ذکر مثال پایگاه‌های هوایی وحدتی و شاهرخی، نوشته است: «از دههٔ ۴۰ رژیم شاه در غرب کشور شروع به ایجاد استحکاماتی نمود. پایگاه وحدتی و پایگاه شاهرخی که در حقیقت شهری زیرزمینی است و فرودگاه آن نیز زیر زمین است. من خود در زمان جنگ پایگاه وحدتی دزفول را دیدم. هواپیماهای جت اف-۱۴ از زیر زمین با سرعت تمام بیرون می‌آمدند و به هوا می‌رفتند یا از بالا می‌آمدند،‌ چتری پشت آن‌ها باز می‌شد و یک‌راست به زیر زمین می‌رفتند؛ تشکیلات عظیمی بود.»

سحابی در جای دیگری از کتابش می‌گوید:‌ «در آن روزها یعنی در دوران حاکمیت مطلقهٔ شاه، بیشتر دوستان و حتی خود من می‌گفتیم شاه خیانت می‌کند و می‌خواهد جنگ اصلی ما را که باید با اسرائیل باشد، به جنگ با اعراب بدل کند! باری انقلاب شد و عراق به ایران حمله کرد، آن روز تازه دانستیم که در اساسنامهٔ حزب بعث ‹وحدت سرزمین‌های عربی زبان› یک اصل شمرده شده است.»

«منظور از سرزمین‌های عربی زبان همین استان‌های عربی زبان بود که در ایران است. یعنی ایلام، گیلان‌غرب و خوزستان. پس عراق به طور ذاتی به ایران نظر داشت و می‌خواست قسمتی از ایران را ضمیمه خاک خود نماید. شاه این را فهمیده بود و در غرب استحکامات می‌ساخت اما ما به همین خاطر به او ناسزا می‌گفتیم.»

عزت الله سحابی مسألهٔ منابع طبیعی را مثال می‌آورد و می‌نویسد: «منصور روحانی وزیر کشاورزی وقت، یک زمان اعلام کرد که باید هشت میلیون رأس دام، از مراتع کشور خارج شوند وگرنه مراتع از بین می‌روند. خود شاه نیز در سخنرانی خود گفت حیوان شریری به نام بز وجود دارد که ریشه‌های گیاهان را می‌کند. این حیوان باید از بین برود. من در زندان این مطالب را در روزنامه خوانده بودم و پیش خود تحلیل می‌کردم که شاه با این کار می‌خواهد روستاییان را وابسته نماید.»

او ادامه می‌دهد: «روستاییان از بز، پشم و شیر به دست می‌آورند و از همه‌چیز و حتی شاخ و گوشت آن استفاده می‌کنند. این حیوان اساس زندگی روستاییان است و آنان با همین حیوانات و زندگی ساده‌شان از دولت مستقل‌اند. و ما فکر می‌کردیم شاه می‌خواهد به این دسیسه روستاییان را به دولت وابسته کند.»

سحابی در ادامه می‌نویسد: «در حالی که پس از انقلاب، هنگامی‌ که به عنوان نمایندهٔ مردم به مجلس راه یافتیم، در کمیسیون برنامه و بودجه، مسؤلین وزارت کشاورزی پس از انقلاب به کمیسیون می‌آمدند، برخی از آنان مسؤلان سازمان جنگل‌ها بودند و می‌گفتند باید سی میلیون رأس دام از مراتع خارج شوند، تا کنون مراتع از بین رفته است و برای احیای باقی‌مانده‌اش، این کار باید انجام بشود، و ما آن زمان فهمیدیم که واقعاً در کنار گود بودن و شعارهای بزرگ دادن با مسوولیت اجرایی داشتن تفاوت دارد.»


•• از جلد دوم خاطرات عزت‌الله سحابی (سال‌های ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۹) به نام «نیم قرن خاطره و تجربه» که در ایران اجازهٔ چاپ نیافت و از سوی نشر خاوران پاریس منتشر شده و در کتاب‌فروشی‌های خارج از کشور در دسترس است. یادداشت بالا از صفحات ۲۶ و ۲۷ کتاب آورده شده‌اند.

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔
@IRANSOCIOLOGY


«ترامپ کاخ سفید را پس گرفت»
#مهدی_تدینی

ترامپ برگشت. هیچ تردیدی در این نیست که این یکی از بزرگ‌ترین کامبک‌های تاریخ آمریکا بود. البته میل دارم بگویم: «ترامپ کاخ سفید را از کرونا پس گرفت.» اگر کووید در ماه‌های سرنوشت‌ساز گریبان آمریکا را نمی‌گرفت، بعید می‌دانم ترامپ شکست می‌خورد. کووید زلزله‌ای بود که صندلی را از زیر هر رئیس‌جمهوری در آمریکا می‌کشید. ترامپ هر کاری می‌کرد شکست می‌خورد. قضیه به نظام انتخاباتی آمریکا ربط دارد: به دلیل رقابت نزدیک دو حزب و شیوۀ الکترال، دهم درصد اهمیت می‌یابد و در چنین مبارزۀ نزدیکی یک بحران بزرگ و مهارناشدنی مثل کووید دست‌کم بین سه تا پنج درصد آرا را به هم می‌ریزد.

شاید بگویید ترامپ در ابتدای کووید سهل‌انگارانه عمل کرد، وگرنه شکست نمی‌خورد. اما نمی‌توان چنین گفت، زیرا همان اندازه که تدابیر سهلگیرانه نارضایتی ایجاد می‌کرد، تدابیر سختگیرانه هم با نارضایتی روبرو می‌شد. اگر ترامپ قرنطینۀ شدیدی اعمال می‌کرد، باز هم بازندۀ انتخابات بود، زیرا نارضایتی بخش دیگری را برمی‌انگیخت. اینکه ترامپ آن اوایل پس از شکست در انتخابات می‌گفت «به ویروس چینی باخته است»، بیراه نبود؛ گرچه لازم نیست به تئوری توطئه باور داشته باشیم؛ همین بیان واقعیات عینی کافی است.

آمریکا از زمان جنگ جهانی اول بازیگر تعیین‌کنندۀ جهان بوده است. اگر از منظر ایدئولوژی‌ها به جهان بنگریم، بزرگ‌ترین پرسش این است که چرا ایدئولوژی‌های ضدآزادی مانند فاشیسم و کمونیسم در آمریکا ظهور نکرد؟! اینکه آمریکا ــ برخلاف اروپا ــ هیچ‌گاه به کارخانۀ تولید توتالیتاریسم تبدیل نشد و ارتجاع فاشیستی و کمونیستی پدید نیاورد، ریشه در خاستگاه این کشور دارد و بحث گسترده‌ای می‌طلبد، اما دست‌کم با مشاهدۀ تاریخ و عینیات آن می‌توان فهمید که اگر آمریکا نبود، اروپا از فرانکنشتاین‌های توتالیتری که بر میز آزمایشگاه خود ساخته بود، کمر راست نمی‌کرد. کمونیسم و فاشیسم هر دو شورش اروپایی بودند: شورش علیه لیبرالیسم؛ علیه آزادی‌های فردی؛ علیه کاپیتالیسم و پیشرفت‌باوریِ انفجاری آن.

بنابراین آمریکا برای اروپا مانند لنگر عمل کرده است. بریتانیا برای نجات اروپا کافی نبود و دست‌تنها نه در برابر فاشیسم یارای مقاومت داشت و نه در برابر کمونیسم. لازم بود برادری از آن سوی آتلانتیک جلوی توتالیتاریسم‌های اروپای مرکزی و شرقی بایستد. این معادله همچنان عوض نشده است. نسبتی که میان اروپا و آمریکا وجود داشت، همچنان کم‌وبیش وجود دارد و در این میان آنچه خطرناک است این است که یک آمریکای منحصربه‌فرد کنار اروپا وجود نداشته باشد. ایرادی که بر دموکرات‌ها وارد است این است که به دنبال «اروپائیزه کردن آمریکا» هستند. اینکه اکثریت مطلق اروپایی‌ها هریس را به ترامپ ترجیح می‌دهند حکایت از همین دارد که این شکاف هویتی همچنان میان آمریکایی و اروپا وجود دارد. اروپای سوسیال‌دوست آمریکای کاپیتالیست را نمی‌فهمد و نمی‌خواهد. این شکاف نباید پر شود، زیرا اروپا از آزمون مدرنیته سربلند بیرون نیامده و نقاط تاریکی در کارنامه دارد. نه شخص ترامپ، بلکه کلیت جمهوری‌خواهان در این زمینه بهتر از دموکرات‌ها عمل می‌کنند و از اروپائیزه شدن آمریکا جلوگیری می‌کنند. آمریکا موتورخانۀ جهان است، بهتر است سکاندار آن مدافع هویت آمریکایی باشد. نفع اروپا هم در وجود همین شکاف است؛ گرچه در برابر آمریکا ژست روشنفکری بگیرد و نفهمد چقدر آمریکا در بهروزی خود و جهان مؤثر است.

در نهایت می‌رسیم به ما مردم ایران. چهار سال مثل برق گذشت. اگر قرار بر احیای برجام و جبران آسیب‌های تحریم بود، در طول چهار سال چهار بار می‌شد این کار را کرد. سیاست برجام از ابتدا پایۀ سست داشت زیرا نتیجۀ مذاکره با یک حلقۀ بسته از دموکرات‌ها بود. آمریکا فقط دموکرات‌ها نیست و دموکرات‌ها هم فقط حلقۀ اوباما نیستند. اگر کسی می‌خواهد با آمریکا معاهده‌ای ببندد، باید با دو جناح آمریکا ببندد، نه دولتی که با چند ده رأی الکترال می‌آید و می‌رود. هر توافقی با آمریکا باید با دو جناح آمریکا باشد و راه آن نیز این است که کنگره پشت آن باشد. نمی‌توان با کمک یک جناح و یک حلقه به جایی رسید.

سیاست جمهوری اسلامی نیز چنین چیزی نیست. هریس هم می‌آمد، باز فرقی نمی‌کرد. وزیر خارجۀ دولت پزشکیان روز اول آب پاک را ریخت بر دست همه و گفت ما با آمریکا مشکل مبنایی داریم و مسئله فقط کم کردن از هزینه‌های این اختلاف است. قطعاً روزهای سختی در پیش است. وقتی برای حصول توافق با بایدن همت و اراده‌ای وجود نداشت، با ترامپ محال اندر محال است. اما حقیقتش را بخواهید، جایی برای حسرت نیست، زیرا بر شخص من دست‌کم مسجل است که با هریس و سهلگیرتر از هریس هم همین وضع بود. بازیگران منطقه‌ای مثل اسرائیل هم اصلاً بیکار ننشسته‌اند ــ اصلاً! و برخی کلیدها نیز در جیب روسیه است.



🌏جامعه‌شناسی👇
🆔
@IRANSOCIOLOGY


"می‌گویند ترامپ از کنترل خارج شده، اما نشده. او فقط از کنترل آن‌ها خارج شده است."

تاکر کارلسون


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY


🔺 پبروزی جمهوری خواهان در انتخابات ۲۰۲۴: دونالد ترامپ با پیروزی تاریخی، پس از ۱۳۲ سال مسیر گروور کلیولند را تکرار کرد

🔸دونالد ترامپ با کسب پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، پس از ۱۳۲ سال به دومین رئیس‌جمهوری تبدیل شد که در دو دوره غیر متوالی به قدرت می‌رسد. ترامپ با این دستاورد تاریخی، در کنار استیون گروور کلیولند، بیست‌ودومین و بیست‌وچهارمین رئیس‌جمهور آمریکا، نام خود را در تاریخ ثبت کرد.

🔸گروور کلیولند در قرن نوزدهم موفق شد در دو دوره نامتوالی (سال‌های ۱۸۸۴ و ۱۸۹۲) رئیس‌جمهور آمریکا شود و به یکی از دو دموکراتی تبدیل شود که در دوره سیطره جمهوری‌خواهان بین ۱۸۶۱ تا ۱۹۳۳ به این مقام دست یافته بود. حالا، ترامپ با این پیروزی کم‌نظیر در تاریخ، راه او را تکرار کرده و به دومین رئیس‌جمهور تاریخ ایالات متحده تبدیل شده که چنین مسیری را طی کرده است.


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY


📊موضوعات کلیدی ایالت های کلیدی در انتخابات آمریکا


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY


🗄خشک مغزی منشأ خود فریبی است و در حکومت ، نقش بسیار بزرگی دارد و عبارت از این است که اوضاع و احوال را بر مبنای تصورات ثابت و پیش ساخته ارزیابی کنیم و علایم و قراین مخالف را نادیده بگیریم یا مردود بشماریم و به پیروی از آرزوهای خود عمل کنیم و واقعیت ها را گردن ننهيم.
عصاره خشک مغزی را یکی از مورخان در گفته ای درباره فیلیپ دوم پادشاه اسپانیا و سردستۀ تاجداران یک دنده و خشک مغز بیان کرده است:

«تجربه هیچ شکستی ایمان او را به برتری ذاتی سیاست خویش سست نمی کرد.»


تاریخ بی خردی!
باربارا تاکمن


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY


📃 اکونومیست: به نظرسنجی‌ها توجه نکنید: قماربازان اطمینان دارند که ترامپ برنده است!

🌿 به رغم اینکه نتیجه نظرسنجی های انجام شده نشان می دهد که رقابت بین دو نامزد دموکرات و جمهوری خواه انتخابات آمریکا بسیار نزدیک دنبال می شود، قماربازانی که روی نتیجه انتخابات ریاست جمهوری شرط بندی می کنند اطمینان دارند که دونالد ترامپ برنده رقابت هفته آینده خواهد بود. پولی مارت، یک بازار پیش بینی که شاهد تبادل 2.6 میلیارد دلار در زمینه انتخابات بوده، شانس برنده شدن ترامپ را دو سوم می داند. قماربازان معتقدند که نظرسنجی ها برای سومین بار متوالی دارند رئیس جمهور سابق را دست کم می گیرند.
 
 🌿 چنین خطایی مطمئنا امکان پذیر است. متوسط نظرسنجی های انجام شده حاکی از این است که کامالا هریس یا دونالد ترامپ در هر یک از هفت ایالت چرخشی با اختلافی کمتر از ضریب خطای عادی یک نظرسنجی پیشتاز هستند. نگرانی دموکرات ها این است که اشتباه قابل توجه موسسات نظرسنجی در سال های 2016 و 2020 تکرار شود یعنی زمانی که ترامپ عملکردی بهتر از انتظار در انتخابات داشت. اما تضمینی نیست که این خطا امسال در همان مسیر قبلی اتفاق بیافتد. موسسات نظرسنجی برای عدم تکرار اشتباهات قبلی تمام تلاش خود را کرده اند. همانگونه که پیش بینی اکونومیست نشان می دهد، بر اساس اشتباهات تاریخی نظرسنجی ها، طیف وسیعی از سناریوها در روز انتخابات محتمل است اما نظرسنجی ها بهترین شاخص برای پیش بینی نحوه رای دادن مردم هستند.
 
🌿 مبنای نظرسنجی ها مطالعه یک نمونه آماری محدود از رای دهندگان است. خطا می تواند به انحاء مختلف رخ دهد. مغایرت آماری عادی که بر همه نظرسنجی ها تاثیر می گذارد همواره وجود دارد به خصوص در نظرسنجی هایی که نمونه آماری کوچکی انتخاب می شود. ریسک تغییرات دقیقه نودی یا الگوهای مشارکت غیرمنتظره نیز همواره وجود دارد. و بزرگترین دردسر موسسات نظرسنجی اطمینان یافتن از این موضوع است که نمونه آماری آنها کل جامعه هدف را نمایندگی می کند. محققان به سختی تلاش می کنند تا راه های جدیدی برای مراجعه به رای دهندگان بیابند، به پاسخ دهندگان از گروه های مختلف جمعیتی انگیزه ببخشند و از «وزن ها» برای افزایش اهمیت نسبی گروه های فاقد نماینده مناسب استفاده کنند.
 
🌿 موسسه فیفتی تری ایت، میانگین نظرسنجی های انتخابات ریاست جمهوری را از سال 1976 تاکنون محاسبه کرده است. به طور متوسط میزان شکاف بین یافته های نظرسنجی ها و اختلاف رای واقعی منجر به پیروزی در سطح ملی 2.7 درصد و در سطح ایالت ها 4.2 درصد بوده است. این موسسه در حال حاضر برآورد می کند که بزرگترین پیشتازی برای هر کدام از کاندیداها در هفت ایالت چرخشی تنها 2 درصد است که مربوط به ترامپ در ایالت آریزوناست.
 
🌿 نظرسنجی ها در سال های 2016 و 2020 به ویژه در ایالت های محل رقابت بین دو حزب به صورت سیستماتیک آرای ترامپ را دست کم گرفتند. پس از انتخابات سال 2016 تحلیل های موسسه ایپور نشان داد که یک چرخش دیرهنگام به سمت نامزد جمهوری خواه شکل گرفته و در نمونه های آماری به نظرات فارغ التحصیلان دانشگاهی وزنی بیش از حد واقعی داده شده است. اکثر موسسات شروع به وزن کشی نمونه های خود کردند تا در انعکاس میزان تحصیلات رای دهندگان بهتر عمل کنند.
 
🌿 در سال 2020 نیز به دلایلی متفاوت دست کم گرفتن آرای ترامپ تکرار شد. این بار موسسه ایپور متوجه عاملی شد که بر اساس آن احتمال اینکه رای دهندگان جمهوری خواه به نظرسنجی ها پاسخ بدهند کمتر بوده است. یکی از تئوری ها این بود که احتمال اینکه آنها در دوران همه گیری کرونا در خانه بمانند پایین تر بوده است. تئوری دیگر برای توضیح این عامل این بود که رای دهندگان جمهوری خواه به موسسات نظرسنجی اعتماد ندارند و این آنها را از پاسخ دهی به سوال کنندگان دلسرد می کند.
 
🌿 از سال 2020 موسسات نظرسنجی برای دسترسی به نمونه های آماری ای که کل جامعه هدف را به خوبی نمایندگی کنند با دردسر مواجه بوده اند. آنها روش هایی را آزمایش کرده اند که برای بخش های خاصی از جامعه جذاب است (مثلا ارسال کارت پستال هایی که  دارای تصاویر وطن پرستانه هستند) و همچنین حالت های جدیدی مانند پیام های متنی را امتحان کرده اند. کسی نمی داند که آیا این راهکارها برای جلب نظر پاسخ دهندگان کافی بوده است یا حامیان ترامپ همچنان تمایلی به مشارکت در نظرسنجی ها ندارند. اگر اشتباهات رخ داده در سال های 2016 یا 2020 حتی به میزانی کمتر تکرار شود، برای هریس فاجعه بار خواهد بود و او ممکن است انتخابات را در همه 7 ایالت چرخشی ببازد.

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY


از ۱۰ شهر پربازدید جهان از لحاظ تعداد گردشگر ۴ شهر متعلق به خاورمیانه است، ایران با داشتن رتبه پنجم جاذبه‌های طبیعی و رتبه دهم جاذبه‌های باستانی و تاریخی، جایی در صنعت توریسم ندارد.

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY


📃پایان تعلیق؛ آینده‌ی تنش‌های نظامی منطقه
✍️ #محمد_مختارپور

بسیاری سر درگم‌اند که حاصل و انتهای این تنش‌ها و درگیری‌های نظامی ایران و اسرائیل چه خواهد بود. افکار عمومی پس از حمله‌ی بامداد شنبه‌ی اسرائیل آرزومندانه و امیدوارانه می‌گفت که این پایان درگیری‌هاست و اسرائیل با هماهنگی‌های قبلی اهدافی را هدف قرار داده و ایران نیز پاسخ نخواهد داد. اما خبرهای چند روز اخیر چیزهای دیگری می‌گویند. جدای از میزان خساراتی که این حمله وارد کرده است، به‌نظر می‌رسد به دلایل مختلف عزم تصمیم‌گیرندگان جزم است که هرگونه حمله را به شدیدترین شکل پاسخ دهند. فضای افکار عمومی جامعه در گیرودار تحریم‌ها، تورم و انواع بحران‌ها، حالا دیگر دلواپس امنیتی است که روز به روز با جنگ تهدید می‌شود. به نظر می‌رسد در این شرایط هرگونه حمله‌ی دیگر می‌تواند موجی از هراس عمومی را ایجاد کند که از پس از جنگ هشت ساله تاکنون بی‌سابقه بوده است.

اما عده‌ای از ناظران و تحلیل‌گران ادامه‌ و آینده‌ی این روند را صرفاً به نتایج انتخابات امریکا تقلیل می‌دهند. یعنی معتقدند که نتیجه‌ی انتخابات امریکا در 5 نوامبر مشخص می‌کند که این تنش‌ها به سوی مذاکرات می‌روند یا به آتش‌هایی غیرقابل مهار تبدیل می‌شوند. اما از طرفی این‌گونه تحلیل‌ها از جنس تحلیل‌هایی است که پیش‌فرض تحولات و رخدادها را از اساس به اشخاص و دولت‌ها فرومی‌کاهند و نقش سیاست‌های کلی کشورها و متحدان یکدیگر و شبکه‌ی روابط بین‌المللی را در نظر نمی‌گیرند. بخصوص وقتی از زبان آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا در دولت بایدنِ دموکرات می‌شنویم: «زمان آن فرا رسیده که اسرائیل موفقیت نظامی خود را به موفقیت استراتژیک تبدیل کند.»؛ به‌زعم نگارنده این جمله‌ی بلینکن سیاست کلی پنتاگن و اسناد بالادستی سیاست خارجی امریکا در قابل ایران و شرایط منطقه را می‌رساند، فارغ از اینکه چه کسی در کاخ سفید باشد.

آنچه از تمامی سلسله رخدادهایی که آغازشان 7 اکتبر تا به امروز بوده است می‌توان نتیجه گرفت، این است که «وضعیت تعلیق» و سیاست «نه جنگ نه صلح» که جمهوری اسلامی طی تقریباً سه دهه خواهان آن بود پایان یافته است، نه از جانب او، بلکه از جانب تمامی طرفین: اسرائیل، ایالات متحده، اروپا و کشورهای هم‌پیمان آن‌ها. از هم‌اکنون در بیلبوردها و تبلیغات عباراتی چون «جنگ‌طلب» به امریکا و اسرائیل نسبت داده می‌شود و مقامات مختلف مطرح کرده‌اند که کشورهای غربی و متحد منطقه‌ای آن‌ها یعنی اسرائیل خواهان جنگ هستند. در نتیجه احتمالا در صورت شعله‌ورتر شدن آتش مستقیم بین ایران و اسرائیل این جنگ را نیز «تحمیلی» خواهند نامید، فارغ از اینکه تصمیم‌گیرندگان با پافشاری بر سیاست «نه صلح، نه جنگ» منفعلانه‌ترین سیاستی را دنبال کرده‌اند که چنین وضعیتی را رقم زد و اکنون نیز در دومینوی تحولات و وقایع ناچار به واکنش‌های متعدد شده است.

به نظر می‌رسد ایالات متحده و کشورهای اروپایی از رسیدن به هرگونه توافق اثرگذار و بلند مدت با جمهوری اسلامی ناامید شده‌اند و تمامی راه‌حل‌های دیپلماتیک پس از نزدیک به دو دهه تلاش به بن‌بست خورده است. تنها گزینه‌ای که برای این کشورها با آن توان نظامی، اقتصادی و سیاسی باقی مانده، استفاده از اقدام نظامی برای نابودی یا دست‌کم تضعیف اثرگذار تمام مطالبات و اموری هستند که در تمام این سال‌ها درباره‌شان بحث بود: در دیپلماسی و مذاکرات یکی از مهم‌ترین خواسته‌های طرفین این بود که نیروهای نیابتی عقب‌نشینی کنند و دست از ماجراجویی‌ها و اقدامات نظامی علیه اسرائیل برداند، اکنون بعد از گذشت یک سال از این جنگ اسرائیل (به حق یا ناحق) توانسته است بخش بزرگ و قابل توجهی از نیروهای نیابتی را عقب بنشاند و از بین ببرد (فارغ از اینکه این سیاست ترور و حذف در بلند مدت چه نتیجه و پیامدی به همراه خواهد داشت). به‌نظر نمی‌رسد که مسأله‌ی هسته‌ای نیز مانند قبل قابل مذاکره باشد، و پیگیری آن حتی به لحاظ دیپلماتیک توان چانه زنی بسیار کمتری نسبت به پیش از هفت اکتبر برای حاکمیت باقی‌خواهد گذاشت؛ بخصوص در شرایطی که تصمیم‌گیرندگان در ایران طی سه دهه درباره‌ی هیچ‌یک از این مسائل برنامه‌ی مشخص و مدونی نداشته‌اند و وضعیت منفعلانه‌ی تعلیق را ترجیح داده است.


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY


‍ 🖊 مقدمه کتاب سیاه کمونیسم

📚 جنایت و مکافات کمونیسم


📥 استفان کورتوا
♻️مترجم حسین ماشین چیان

🖇کمونیسم در این قرارگیریِ تاریخیِ لبریز از فاجعه جایگاه خود را داشت. به راستی کمونیسم یکی از خشن‌ترین و قابل‌توجه‌ترین جایگاه‌ها را به اشغال خود در می‌آورد. کمونیسم، خصیصۀ ماهوی «قرن کوتاه بیستم» که سال 1914 در سارایوو آغاز شد و در سال 1991 در مسکو به پایان رسید، خود را در مرکز داستان میابد. کمونیسم پیش از فاشیسم و نازیسم به وجود آمد و از هر دو دوام بیشتری داشت، و داغ خود را بر چهار قاره باقی گذاشت.

🖇رژیم‌های کمونیستی برای تثبیت قدرت خود، با فراتر رفتن از جنایات فردی و کشتارهای موردی در مقیاس کوچک، جنایات انبوه را به یک نظام حکومتی تمام عیار تبدیل کردند. پس از دوره‌های مختلفی که از چند سال در اروپای شرقی تا چند دهه در اتحاد جماهیر شوروی و چین ادامه داشتند، ترور کم‌رنگ شد و رژیم‌ها وارد روال اجرای روزانۀ اقدامات سرکوبگرانه و همچنین سانسورکردن همۀ وسایل ارتباطی، کنترل مرزها و تبعید مخالفان شدند.

🖇البته سابقۀ رژیم‌ها و احزاب کمونیست، سیاست‌های آن‌ها و روابطشان با جوامع ملی خودشان و جامعۀ جهانی، به طور محض مترادف با رفتارهای جنایتکارانه نیست، چه رسد به ترور و سرکوب. در اتحاد جماهیر شوروی و در «دموکراسی‌های خلق» پس از مرگ استالین و همچنین در چین پس از مرگ مائو، ترور کمرنگ‌تر شد، جامعه شروع به بازیافتن وضعیت عادی خود کرد و «هم‌زیستی مسالمت‌آمیز» – حتی اگر به هیچ دلیل دیگری غیر از «پیگیری مبارزه طبقاتی به روش‌های دیگر» نبوده باشد – به یک واقعیت برای زندگی تبدیل شد.

🖇تعداد بی شمار مرگ‌ها، افتراق‌های بسیا‌ری را در این زمینه از چشم پنهان می‌دارد. بی تردید، اگر این ارقام را از لحاظ وزن نسبی‌شان بررسی کنیم، جایگاه اول به کامبوج می‌رسد، جایی که پل پوت، ظرف سه سال و نیم، با شکنجه و قحطی گسترده، به بی‌رحمانه‌ترین شکل دست به کشتار یک چهارم جمعیت کشور زد. با این حال، تجربۀ چین در دوران مائو از لحاظ تعداد مطلق افرادی که جان خود را از دست دادند بی‌سابقه است. چنانکه در شوروی دوران لنین و استالین، خونریزی به وقت نیاز، طبق برنامه، منطقی و در جایگاه درست از لحاظ سیاسی، به کشتار جمعی بدل می‌شود.

🖇لنین و رفقایش در ابتدا خود را دچار یک «جنگ طبقاتی» بی‌رحم یافتند که در آن به مخالفان سیاسی و ایدئولوژیک، و نیز به اعضای نافرمان عموم مردم، انگ دشمن زده شد و آن‌ها برای تخریب نشانه‌گذاری شدند. بلشویک‌ها تصمیم گرفتند که، به روش‌های قانونی و فیزیکی، هر چالش یا مقاوتی در برابر قدرت مطلقشان را، حتی اگر منفعل باشد، نابود کنند. این استراتژی نه تنها برای گروه‌های با دیدگاه سیاسی مخالف بلکه برای گروه‌های اجتماعی مانند طبقۀ اشراف، طبقۀ متوسط، طبقۀ روشنفکران، روحانیون، و نیز گروه‌های حرفه‌ای مانند افسران نظامی و پلیس اعمال شد.

🖇 واکاوی وحشت و دیکتاتوری – خصیصه‌های ماهوی کمونیست‌های در قدرت – کار ساده‌ای نیست. ژان النشتاین استالینیسم را ترکیبی از تراژدی یونانی و خودکامگی آسیایی می‌داند. این تعریف خوش‌نما است، اما قادر نیست تا مدرنیتۀ محضِ تجربیات کمونیستی و تأثیرات تمامیت‌خواهانۀ آن را جدای از اشکال سابقاً موجود دیکتاتوری توضیح دهد. یک خلاصۀ تطبیقی می‌تواند کمک کند تا این مسئله را در بافت و شرایط خاص خودش درک کنیم.

🖇 روش‌های اجراشده توسط لنین و تکمیل‌شده توسط استالین و ملتزمین آن‌ها، روش‌های استفاده‌شده توسط نازی‌ها را به ذهن متبادر می‌کند؛ اما اغلب این به این دلیل است که نازی‌ها تکنیک‌های ساخته‌شده توسط لنین و استالین را اتخاذ کردند. رودلف هس، متهم به سازمان‌دهی اردوگاه آشویتس و بعداً فرماندهی آن، یک نمونۀ تمام عیار است: «ادارۀ کل امنیت رایش، مجموعۀ کاملی از گزارش‌های مربوط به اردوگاه‌های کار اجباری روسیه را برای فرماندهان منتشر کرد. این گزارش‌ها شرایط و سازمان‌دهی اردوگاه‌های روس را که توسط زندانیان سابقی که موفق به فرار شده بودند تأمین شده بود، با جزئیات دقیق شرح می‌داد.

🖇 بعد از سال 1945، نسل‌کشی یهودیان تبدیل به ضرب‌المثلی برای بربریت مدرن شد؛ مظهر وحشت‌افکنی و تروریسم جمعی قرن بیستم. پس از سر و کله‌زدن بر سر ماهیت آزار و شکنجۀ یهودیان توسط نازی‌ها در آغاز، طولی نکشید که کمونیست‌ها مزایای جاودانه‌سازی هلوکاست را به عنوان راهی برای بازخوانی ضدفاشیسم به صورتی روشمندتر، دریافتند. شبح «جانور کثیفی که شکمش دوباره بارور است» پیوسته و بی‌وقفه احضار می‌شد. همچنین، تمرکزی تک محوره بر نسل‌کشی یهودیان با هدف توصیف هولوکاست به عنوان جنایتی منحصر به فرد، مانع ارزیابی وقایع با اهمیت یکسان در دنیای کمونیسم شده است.

🔹متن کامل این مقاله را می‌توانید در شماره دهم سیاست‌نامه مطالعه کنید.

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔
@IRANSOCIOLOGY


🗺نقشهٔ دزدان دریایی برای جزایر ایرانی

در معتبرترین نقشهٔ ایران از اواخر قاجار که انجمن جغرافیایی سلطنتی انگلستان در سال ۱۸۹۲ در لندن منتشر کرده جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک به رنگ سرزمین ایران کشیده شده

و جایی که امروزه کشور امارات است به نام "ساحل دزدان دریایی" نامیده شده است.

آرش رئیسی نژاد


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔
@IRANSOCIOLOGY


«همه چیز از باریکی پاره می‌شود؛
ظلم از کلفتی!»

- علی‌اشرف درویشیان (سال‌های ابری)
که ۷ سال پیش در این روز ما را به تن ترک کرد!


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔
@IRANSOCIOLOGY


📃در مورد جنگ هم اتریشی باشید!
✍️امیرحسین خالقی

کار ایران و اسرائیل بناست به کجا برسد؟ این روزها خیلی ها نگران جنگ هستند که کار بناست به کجا برسد. پیشگویی بیزینس متخصصان فال قهوه است و فقط می توان حدس زد. اما دیدم عده ای معتقدند عاقلانه نیست جنگی در بگیرد. شبیه استدلال هایی که پیش از جنگ جهانی اول حتی برایش کتاب می نوشتند که با توجه به افزایش روابط تجارت کشورها بعید است شاهد جنگی باشیم.

اما اتریشی جماعت (مکتب اقتصاد اتریشی) درباره جنگ نیز همان حرفی را که در مورد اقتصاد دارد تکرار می کند: بحران ذاتی دانش و انگیزش: دولت ها نه می توانند و نه می خواهند که بدانند! وقتی می گوییم دولتی ها همه چیز را در مورد اقتصاد نمی دانند چرا باید فکر کنیم در مورد جنگ و نظامی گری از همه جوانب باخبرند؟ وقتی می گوییم در اقتصاد سود و زیان تصمیم ها به خودشان بر نمی گردد پس انگیزه کافی برای بهترین تصمیم ندارند، چرا باید فکر کنیم در مورد جنگ بهترین تصمیم را می گیرند؟

خلاصه کنم: جنگ هم اتفاقی انسانی است، بس بسیار انسانی! اینجا هم انسان ها تصمیم می گیرند که سوگیری، خطاها، انگیزه های خودشان را دارند؛ بوروکراسی هم راه خودش را می رود و محدودیت های خودش را اعمال می کند؛ امیدوارم ایران ما بماند ولی دولت ها شاید تصمیماتی بگیرند که پایانش فاجعه باشد، چیزی که در شرایط حساس کنونی به شدت محتمل است، امیدوارم خداوند میهن ما و مردمش را در برابر مصائب آتی احتمالی حفظ کند، الله اعلم.

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔
@IRANSOCIOLOGY


♻️ چرخه‌ی کمونیسم:

سرنگونی یک دولت
ایجاد یک آرمان‌ شهر کمونیستی جدید
سرقت و کشتار مولدترین افراد (سرمایه‌‌داران و کارآفرینان)
تبدیل دهقانان به برده
تمام شدن غذا
قحطی و نسل کشی گسترده
ایجاد رعب و وحشت در میان مردم تا از شورش جلوگیری شود
گفتن اینکه: آن کمونیسم واقعی نبود.


🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.