📝 برد تاکتیکی در بالا، اختلال استراتژیک در میانه، پیروزی قطعی در پایین!
🖋️ حسین رزاق
📌روزیکه شرط اصلاحطلبان برای حضور در مناسک انتخاباتی نظام و منوط کردن مشارکت به تایید یکی از سه گزینهی اعلامی جبهه اصلاحات، با تایید یکی از گزینهها پذیرفته شد، اصلاحطلبان چنان رویای پیروزی در زورآزمایی مشارکتمحور با نظام را در مخیله میپروراندند گویی اعتبار اصلی سقوط سطح مشارکت به زیر ۵۰ درصد در انتخاباتهای پیشین در جیب آنهاست و ولی فقیه را وادار به عقبنشینی کردهاند. غافل از آنکه خرق عادت مقام عظمای ولایت در پذیرش شرط رقیب و بر خلاف تمام رویههای سی و چند سالهی زعامتش، سناریوی دقیقی در پیشزمینه دارد که اتخاذ چنین تاکتیکی را وفق همان باید دید و نه از موضع ضعف و نه مرعوب رقیب!
📌تحلیل دمدستی از روند زعامت وی نیز در وهلهی اول این نتیجه را متبادر میکند که در پس هر نرمش قهرمانانه (چه خارجی چه داخلی) باز هم زمین بازی تحت مدیریت او مانده و علیالاغلب محصول را نیز بنفع خود تحصیل کرده، بی هیچ شریکی! چه آنکه حاصل ماجرایی بینالمللی چون برجام را نیز از ابتدا با حصول فرجام پسندیدهی خویش صورتبندی کرده بود تا حتی با بسیج تمام توان نظامی/امنیتی نظام، علیالنهایه پیشگویی «بیاعتمادی به غرب» را به کرسی واقعیت بنشاند.
📌با وجود آنکه در مناسک اخیر انتخاباتی نیز هیچ مولفهای مبنی بر تغییر در این رویهی مرسوم به چشم نمیآمد اما همان تایید شرط مشارکت اصلاحطلبان، ذوق زدگی کاذبی با عنوان «بنبست کامل پروژه خالصسازی» ساخت تا بسیاری شورمندانه مشغول چسباندن پوستر شده و تنور مناسک دیگری را در رویای خام «انتخابات رقابتی» گرم کنند به امید ظفر! با این خطای فاحش که مسئلهی رهبر جا را «بنبست» میدیدند نه «مانعی» که عبور از آن با تزریق دو دوز امید کاذب به فتح پاستور، ممکن است.
📌این دوره آقای خامنهای با نیاز به ارتفاع سطح مشارکت، بی هیچ دغدغهای راه حضور اصلاحطلبان را مرتفع کرد. چه آنکه چنان طی سالهای اخیر قدرت خود را رفیع و دستنیافتی ساخته است که حداقل اصلاحطلبان دیگر قدرتی برای اختلال ندارند. البته چه چیزی مطلوبتر از آنکه بار تمام مصائب و ابتلائات کشور را بر دوش جریانی دیگر بیندازد که برای بازگشت به قدرت حاضرند فدای بقای نظام شوند؟! گرچه این محاسبه و مهندسی با این پیش فرض غلط همراه شده بود که اصلاحطلبان همچنان دارای جایگاه مرتفعی در جامعه هستند و هنوز یارای به ارتفاعات بردن سطح مشارکت را دارند.
📌اما چشمپوشی گاه آگاهانهی بسیاری از این پروژهی مهندسی شده و اختلال استراتژیک برخی از اهالی سیاست از همان شنبهی پس از مناسک با کنار رفتن روتوش دوران تبلیغ و نمایش بیواسطهی عیوب منتخب و فقدان مقاومت برابر هر تحمیل معیوبی (چه رسد به تحکم) بسیار زود هنگام و حتی پیش از موعودهای پیشبینی شده، به برائتجویی از منتخب جدید نظام انجامید. چنانکه بی آغاز به کار رسمی دولت جدید، هر روز به خیل توابین افزون میشود که میتوان آنرا آغاز موج «پشیمانم»ها دانست و سر درازی که این ماجرا دارد.
📌حالا پس از قریب به ۳ ماه بی رییس دولتی و تصور زایش امیدی جدید در کنجی از جامعه برای امیدواری جدیدی، تقلای عمومی در خوف و رجا برای فردایی شاید با ثبات، دوباره به سد سدیدی برخورد کرده و اعلام اسامی کابینه نیز به مثابه آواری آن جنین نارس امید را سقط کرده و کشته است.
📌ولی بی هیچ مجامله و مجادلهای با آنها که از سر دلنگرانی و با تحلیلی دغدغهمندانه دیروز رای دادند و امروز پشیمانند باید گفت شخص ولیفقیه برندهی این بازی انتخاباتی شد که جزء به جزء آنرا محاسبه و مهندسی کرده بود. نمیتوان کتمان کرد که وی پس از تجربه تمام دولتهای وقت، دیگر خیالی از این مناسک (حتی با برگزاری ماهانه) ناآسوده نمیکند و با تثبیت رویهها و مناسبات ساخته بر پسند خود، چنان این ساختار را پرداخته که دژ نفوذ ناپذیری شود تا هر مناسکی برایش علیالسویه باشد و هیچ توفیری نکند چه سعید خواجهباشی چه خواجهباشی مسعود!
📌امروز دیگر باید به صراحت گفت که جایگاه ریاست جمهوری در جمهوری اسلامی فقط مدیر هیأت دولت آقاست ولاغیر! آنهم مدیری که سر بزنگاه بیخ ریش کسی نچسبد و برای تبعات تصمیمات پرده نشینان و احکام از بالا کتک خورش ملس باشد، و باید یکی از عوامل موثر در تهی کردن انتخابات از معنا را در تهی کردن همین جایگاههای قانونی از معنای واقعیشان دید. با تمام این تفاسیر از پیشامدها و پیامدهای انتخابات اخیر و برد تاکتیکی بالا در عین اختلال استراتژیک در میانه، حالا با قاطعیت بیشتر میتوان گفت پیروز قطعی این بازی، پایین (اکثریت مردم) بود که تسلیم این صحنهآرایی نشد. مردمی که آگاهند هر لحظه اراده کنند بازی قدرت را با مقاومت مدنی برهم میزنند.
@hoseinrazzagh
🖋️ حسین رزاق
📌روزیکه شرط اصلاحطلبان برای حضور در مناسک انتخاباتی نظام و منوط کردن مشارکت به تایید یکی از سه گزینهی اعلامی جبهه اصلاحات، با تایید یکی از گزینهها پذیرفته شد، اصلاحطلبان چنان رویای پیروزی در زورآزمایی مشارکتمحور با نظام را در مخیله میپروراندند گویی اعتبار اصلی سقوط سطح مشارکت به زیر ۵۰ درصد در انتخاباتهای پیشین در جیب آنهاست و ولی فقیه را وادار به عقبنشینی کردهاند. غافل از آنکه خرق عادت مقام عظمای ولایت در پذیرش شرط رقیب و بر خلاف تمام رویههای سی و چند سالهی زعامتش، سناریوی دقیقی در پیشزمینه دارد که اتخاذ چنین تاکتیکی را وفق همان باید دید و نه از موضع ضعف و نه مرعوب رقیب!
📌تحلیل دمدستی از روند زعامت وی نیز در وهلهی اول این نتیجه را متبادر میکند که در پس هر نرمش قهرمانانه (چه خارجی چه داخلی) باز هم زمین بازی تحت مدیریت او مانده و علیالاغلب محصول را نیز بنفع خود تحصیل کرده، بی هیچ شریکی! چه آنکه حاصل ماجرایی بینالمللی چون برجام را نیز از ابتدا با حصول فرجام پسندیدهی خویش صورتبندی کرده بود تا حتی با بسیج تمام توان نظامی/امنیتی نظام، علیالنهایه پیشگویی «بیاعتمادی به غرب» را به کرسی واقعیت بنشاند.
📌با وجود آنکه در مناسک اخیر انتخاباتی نیز هیچ مولفهای مبنی بر تغییر در این رویهی مرسوم به چشم نمیآمد اما همان تایید شرط مشارکت اصلاحطلبان، ذوق زدگی کاذبی با عنوان «بنبست کامل پروژه خالصسازی» ساخت تا بسیاری شورمندانه مشغول چسباندن پوستر شده و تنور مناسک دیگری را در رویای خام «انتخابات رقابتی» گرم کنند به امید ظفر! با این خطای فاحش که مسئلهی رهبر جا را «بنبست» میدیدند نه «مانعی» که عبور از آن با تزریق دو دوز امید کاذب به فتح پاستور، ممکن است.
📌این دوره آقای خامنهای با نیاز به ارتفاع سطح مشارکت، بی هیچ دغدغهای راه حضور اصلاحطلبان را مرتفع کرد. چه آنکه چنان طی سالهای اخیر قدرت خود را رفیع و دستنیافتی ساخته است که حداقل اصلاحطلبان دیگر قدرتی برای اختلال ندارند. البته چه چیزی مطلوبتر از آنکه بار تمام مصائب و ابتلائات کشور را بر دوش جریانی دیگر بیندازد که برای بازگشت به قدرت حاضرند فدای بقای نظام شوند؟! گرچه این محاسبه و مهندسی با این پیش فرض غلط همراه شده بود که اصلاحطلبان همچنان دارای جایگاه مرتفعی در جامعه هستند و هنوز یارای به ارتفاعات بردن سطح مشارکت را دارند.
📌اما چشمپوشی گاه آگاهانهی بسیاری از این پروژهی مهندسی شده و اختلال استراتژیک برخی از اهالی سیاست از همان شنبهی پس از مناسک با کنار رفتن روتوش دوران تبلیغ و نمایش بیواسطهی عیوب منتخب و فقدان مقاومت برابر هر تحمیل معیوبی (چه رسد به تحکم) بسیار زود هنگام و حتی پیش از موعودهای پیشبینی شده، به برائتجویی از منتخب جدید نظام انجامید. چنانکه بی آغاز به کار رسمی دولت جدید، هر روز به خیل توابین افزون میشود که میتوان آنرا آغاز موج «پشیمانم»ها دانست و سر درازی که این ماجرا دارد.
📌حالا پس از قریب به ۳ ماه بی رییس دولتی و تصور زایش امیدی جدید در کنجی از جامعه برای امیدواری جدیدی، تقلای عمومی در خوف و رجا برای فردایی شاید با ثبات، دوباره به سد سدیدی برخورد کرده و اعلام اسامی کابینه نیز به مثابه آواری آن جنین نارس امید را سقط کرده و کشته است.
📌ولی بی هیچ مجامله و مجادلهای با آنها که از سر دلنگرانی و با تحلیلی دغدغهمندانه دیروز رای دادند و امروز پشیمانند باید گفت شخص ولیفقیه برندهی این بازی انتخاباتی شد که جزء به جزء آنرا محاسبه و مهندسی کرده بود. نمیتوان کتمان کرد که وی پس از تجربه تمام دولتهای وقت، دیگر خیالی از این مناسک (حتی با برگزاری ماهانه) ناآسوده نمیکند و با تثبیت رویهها و مناسبات ساخته بر پسند خود، چنان این ساختار را پرداخته که دژ نفوذ ناپذیری شود تا هر مناسکی برایش علیالسویه باشد و هیچ توفیری نکند چه سعید خواجهباشی چه خواجهباشی مسعود!
📌امروز دیگر باید به صراحت گفت که جایگاه ریاست جمهوری در جمهوری اسلامی فقط مدیر هیأت دولت آقاست ولاغیر! آنهم مدیری که سر بزنگاه بیخ ریش کسی نچسبد و برای تبعات تصمیمات پرده نشینان و احکام از بالا کتک خورش ملس باشد، و باید یکی از عوامل موثر در تهی کردن انتخابات از معنا را در تهی کردن همین جایگاههای قانونی از معنای واقعیشان دید. با تمام این تفاسیر از پیشامدها و پیامدهای انتخابات اخیر و برد تاکتیکی بالا در عین اختلال استراتژیک در میانه، حالا با قاطعیت بیشتر میتوان گفت پیروز قطعی این بازی، پایین (اکثریت مردم) بود که تسلیم این صحنهآرایی نشد. مردمی که آگاهند هر لحظه اراده کنند بازی قدرت را با مقاومت مدنی برهم میزنند.
@hoseinrazzagh