هنرنامه


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: ko‘rsatilmagan


کانال اختصاصی معرفی فیلم های کلاسیک تاریخ سینمای جهان/فیلم های کوتاه و انیمیشن
آغاز : ۹/۱/۱۳۹۶
30/ Mar / 2017
admin : @behzadkhorshidi

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


به یاد #فرانسوا_تروفو
در زادروز او ۶ فوریه ۱۹۳۲
فیلمساز و نظریه پرداز و منتقد سینما. و یکی از پیشروان جریان موج نوی سینمای فرانسه. فیلم درخشان #چهار_صد_ضربه، از مهم ترین فیلم های تروفو و تاریخ سینمای جهان قلمداد می شود.

طرح_پوستر بهزاد خورشیدی
@honarnaamehh


تروفو؛: همیشه گفته‌ام سینما زندگی مرا نجات داده، هیچ اغراقی در این گفته نیست.
سینما رفتن از ده‌ سالگی برایم جدی شد. مدام به سینما می‌رفتم و همه‌ی فیلم‌ها را چندبار می‌دیدم. در فاصله‌ی ده‌ سالگی تا نوزده‌سالگی همه‌ی وقتم صرف فیلم‌دیدن شد. زندگی در سالن سینما. هرچه می‌دانم، هرچه بلدم، مدیون فیلم‌ها و سالن‌های سینماست.
هر فکر و اندیشه‌ای که در عمق وجودم هست، حتماً از جاده‌ی سینما گذشته و حتماً رنگ‌وبوی سینما را به‌ خود گرفته. من سینما را در سالن‌های سینما یاد گرفته‌ام.

@honarnaamehh


*دیدگاه

نظرات منتقدان درباره فیلم‌های گدار
و به ویژه سینمای وی پس از «از نفس افتاده» کمی ضد و نقیض به نظر می‌آید؛ برای مثال «فرانسوا تروفو» به مناسبت نمایش فیلم «چند چیزی که من درباره او می‌دانم» درباره گدار گفته است: گدار تنها کارگردانی نیست که فیلم با او زندگی می‌کند، بلکه کسی است که سینما با او بهتر زندگی می‌کند. او سرعت عمل روسلینی، حس موسیقیایی اورسن ولز و تاثیرگذاری #هیچکاک را دارد و در عین حال به عنوان یک انسان بسیار گستاخ است.
برای بیش از چهار دهه #ژان_لوک_گدار یک نوآور ثابت‌قدم #سینمایی در خط مقدم سینمای مدرن بوده است که پیوسته از هر موج جدیدی سر بر‌آورده تا موقعیت فرادست خود در آینده را نیز در اختیار داشته باشد. او با جهش بی‌وقفه در هر زاویه‌ای، در موقعیتی جدا از تمام فیلمسازان موج نوی فرانسه، که کارش را با آن‌ها شروع کرد (تروفو، ریوت، شابرول و رومر)، قرار دارد. گدار تا به امروز تعدادی مبهوت‌کننده، یعنی چیزی بالغ بر صد فیلم کوتاه و بلند سینمایی ساخته است.
«از نفس افتاده» نخستین فیلم بلند گدار است که وی آن را در سال ۱۹۵۹ کارگردانی کرد. این فیلم نه تنها موفقیتی بزرگ برای گدار به حساب می‌آمد، بلکه به یکی از فیلم‌های شاخص شروع کننده جریانی در سینمای فرانسه مبدل شد که بعدها به "#موج_نو" در سینمای فرانسه شهرت یافت.  ژان لوک گدار با انقلابی که بوجود آورد بسیاری از #سینماگران را به پیروی از ایده ها و نظریات خود در فیلمسازی واداشت. در واقع او بافیلم هایش تمامی ساختارها و قواعدسینمای کلاسیک را دگرگون ساخت.
گدار در طول دوران حرفه‌ای‌اش، روزبه‌روز با تیم‌های جمع و جورتر و کوچکتری فیلم ساخته و در فرایندی بسیار آهسته به سمت آن تنهایی دست‌نایافتنی سوق یافته است. به‌واقع با کاستن از تعداد عوامل تولید یک فیلم، گدار به خود آزادی بی‌حدی در جهت مدیریت، تمرکز و کنترل خروجی کار، بدون دخالت ستارگان، بودجه‌ها و تهیه‌کنندگان می‌دهد. استفاده از عوامل تولید مختصر، همچنین تلاشی است برای حل‌کردن الزامات سلسله‌مراتبی در فرآیند ساخت فیلم؛ به‌علاوه امکان اتوماتیک‌سازی بی‌حدی در فرآیند ساخت فیلم به گدار می‌دهد.
اما در همین هنگام نمایش برخی #فیلم‌های گدار موجب نمایان شدن تعارض بین ساخته‌های وی و ساختار #سینما بود و این امر باعث شد گدار در عرصه سیاست و نمایش آن در فیلم‌هایش به عنوان فردی رادیکال شناخته شده و به حاشیه‌ رانده شود.
گدار درباره سبک #فیلم‌سازی‌اش توضیح می‌دهد: نحوه فیلم‌سازی من همانند شیوه‌ای است که دو یا سه نوازنده جاز آهنگ می‌سازند. در واقع لزوما هیچ سناریوی نوشته‌ای وجود ندارد، بلکه ما موضوعی را انتخاب می‌کنیم سپس بازیگران آن را ایفا می‌کنند و در نهایت فیلم سازمان یافته و تدوین می‌شود. هیچ #دیالوگ از پیش تعیین شده‌ای در کار نیست و تنها چند کُلاژ و یادداشت وجود دارد که پیوند آنها به ساخت یک فیلم می‌انجامد.
.
@honarnaamehh


#موسیقی ماندگار تیتراژ پایانی
فیلم #چهار_صد_ضربه
آهنگساز ژان کنستانتین
کارگردان فرانسوا تروفو

@honarnaamehh


نکته
بالاخره در زندگی هر آدمی
یک نفر پیدا می شود که بی مقدمه آمده،
مدتی مانده
قدمی زده و بعد اما بی هوا غیبش زده و رفته
آمدن و ماندن و رفتن آدم ها مهم نیست.
اینکه بعد از روزی روزگاری، در جمعی حرفی از تو به میان بیاید
آن شخص چگونه توصیفت می کند مهم است
اینکه بعد از گذشت چند سال، چه ذهنیتی از هم دارید مهم است
اینکه آن ذهنیت مثبت است یا منفی
اینکه تو را چطور آدمی شناخته، مهم است
منطقی هستی و می شود روی دوستی ات حساب کرد؟
می گوید دوست خوبی بودی برایش یا مهمترین اشتباه زندگی‌اش شدی؟
اینکه خاطرات خوبی از تو دارد یا نه برعکس
اینکه رویایی شدی برای زندگی‌اش یا نه درسی شدی برای زندگی؟
به گمانم ذهنیتی که آدم‌ها از خود برای هم به یادگار می گذارند
از همه چیز بیشتر اهمیت دارد
وگرنه همه آمده‌اند که یک روز بروند.

صمد_بهرنگی
@honarnaamehh


هنرنامه dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
موسیقی فیلم #تلقین «Inception»
ساخته هانس زیمر Hans Zimmer

آنجا که موسیقی و تصاویر در هم
می آمیزد و لحظات درخشانی را به واسطه نابغه ای به نام کریستوفرنولان جان می بخشد.




@honarnaamehh


هنرنامه dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
#فیلم_کوتاه #روشنایی
کارگردان#juan_pablo_zaramella
محصول فرانسه 2014

داستان مردی که می خواهد روشنایی
را به مردم شهرش هدیه دهد.
درسبک #استاپ_موشن تلفیقی از رئال و سورئال



@honarnaamehh


نکته
پدرم همیشه می گفت: زود خوابیدن و زود بیدار شدن آدم را سالم، پولدار و عاقل می کند. در خانه ساعت هشت، چراغها خاموش بود سپیده دم با بوی قوه و بیکن و نیمرو از خواب بلند می شدیم. پدرم یک عمر این دستور را دنبال کرد، جوان مرد و مُفلس و فکر می کنم چندان هم عاقل نبود.

من حرف او را گوش نکردم، دیر خوابیدم، دیر بیدار شدم. حالا نمی گویم دنیا را فتح کرده ام، اما ترافیک صبح ها را دیگر ندارم، از خیلی از دردسرهای معمولی دورم و با آدم های جدید و بی نظیر آشنا شده ام. یکی از آن ها خودم، کسی که پدرم هرگز او را نشناخت.

چارلز_بوکوفسکی

@honarnaamehh


نکته
طومار شیخ شرزین / بهرام بیضایی

شرزین:
بِدانند که مَردُمان همه یکسانند و از تقلبِ روزگار است که برخی صدر می‌نشینند و برخی ذیل...
پس بنگرید در خویش بنگرید:
پایه‌های تختِ سلطان بر دوشِ شماست و پایه‌های تختِ خلیفه بر دوش سلطان، پس آن نیز بر دوش شماست.

مرد:
تو حساب می‌آموزی
حساب کن اگر بُزرگان را بیاموزی چه مُزدهای گران داری!

شرزین:
بیش از اندازه گران من حساب می‌گویم ولی حسابگر نی‌ام
بسیاری می‌آموزند تا ثروت خود را بشمرند من فقرم را می‌شمرم
رعیت صفر است _تا بدانی_ رعیت را در شمار صفر آور و بزرگان همه عددند و سلطان و سالاران برتر شماره‌اند. سلطان نُه است و وزیران و چاکران و سالاران و دیوانان هشت و هفت و شش و پنج و چهار و سه و دو و یک‌اند و رعیت صفر است. با این‌همه بهای هر سلطان به رعیت است و هیچ عدد بی‌‌صفر بزرگ نشود، چنانکه هزار بی صفرهاش بیش از یک نیست؛ بدان که رعیت هیچ می‌نماید و بیش از همه است.

@honarnaamehh


هنرنامه dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
#فیلم_انیمیشن_کوتاه

بِنینیBeningni
کارگردان:Elli Vuorinen
محصول:2009
تنهایی عاملی برای بیمار شدن و دوری از مردم

انیمیشنی مفهومی در باره بیماری فرن

@honarnaamehh


هنرنامه dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
#ویژه

سکانس پایانی فیلم
مرد فیل نماThe Elephant Man
اقتباسی از داستان «مرد فیل نما و خاطرات دیگر»
ساخته دیویدلینچ
محصول: ,1980
@honarnaamehh


هنرنامه dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
#سکانس_برتر

مردفیل نما
کارگردان: دیویدلینچ
محصول:1980
روایت زندگی تلخ جوزف مریک (در فیلم با نام جان مریک) است. نامزد ۸ جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم سال

@honarnaamehh


یادداشت فیلم مرد فیل نما:

فارغ از تمامی وجوهات مختلف این فیلم من قصد دارم در ابتدا به این جمله در فیلم بپردازم که خود گویای هر چیز است. "من حیوان نیستم، من انسانم ، من یک مرد هستم،" "جان مریک" یک معلول است که مورد سوء استفاده فردی به نام "بایتس" قرار گرفته است. "بایتس" در ازای گرفتن پول از مردم "جان" را تخت عنوان "مرد فیل نما" در سیرک نمایش می دهد. او "جان" را آزار میدهد و کتک میزند. "جان" سالها این وضع را تحمل میکند و به نا امیدی از بهتر شدن اوضاع می رسد.

این فیلم فریاد حقوق بشر است. این که چون فردی شبیه به دیگران نیست و معلولیتی دارد، دچار چنین فرجام دردناکی می شود. و "جان" با تمام وجود فریاد میزند که انسان است او از این رو که انسان است برای خود حق قائل میشود با این وجود که میداند ظاهری متفاوت دارد.

مقوله حقوق "جان" دستمایه اصلی فیلم است. در جایی "جان" میگوید که هر روز انجیل میخوانده و از خداوند طلب لطف میکرده است. آن مقوله حقوق بشر و این تفسیر از امید که در داستان زندگی "جان" وجود دارد، هر بیننده ای را به تفکر وادار میکند. و موجب میشود که او با "جان" همدردی کند. خصوصا اینکه مساله حقوق بشر و امید دو موضوع بسیار با اهمیت در دنیای امروز است که متاسفانه در حال از دست دادن هر دوی آنها در بعضی نقاط جهان، مخصوصا جهان سوم هستیم.

برخی معتقد هستند که ماجرای این فیلم واقعی است!
با یک داستان پربار طرفیم. شخصیت ها سر جای خود قرار دارند و داستان با پختگی جالبی روایت می شود و به پایان میرسد. یک نکته جالب دیگر که در داستان است مساله "تریوس" است.

"ترویس" وقتی "جان" را برای اولین بار میبیند چون یک پزشک است فورا تشخیص میدهد که او بیمار است و نیاز به درمان دارد. بعد از مدتی او برای ارضاء حس کنجکاوی به سراغ "جان" می رود و او را دستمایه مشهور شدن خود قرار میدهد. بعد از مدتی او متوجه میشود که چه اشتباهی کرده و در جایی از فیلم می بینیم که "تریوس" دچار عذاب وجدان شده است. او در صدد جبران بر می آید اما "جان" قبلا توسط "بایتس" ربوده شده است. اینکه "تِروِس" در جایی به زنش می گوید که احساس میکند با "بایتس" هیچ فرقی ندارد قابل توجه است.

@honarnaamehh


ویژه
معرفی و بررسی یک فیلم مطرح از دیوید لینچ

مرد فیل‌نماThe Elephant Man
کارگردان: دیوید لینچ
تهیه‌کننده: جوناتان سنگر
نویسنده: کریستفر دیور
اریک برگرن
دیوید لینچ
بازیگران:آنتونی هاپکینز
جان هرت. آن بنکرافت
وندی هیلر. جان گیلگد
فیبی نیکولز. پاتریشیا هاج
موسیقی"جان موریس
محصول:۱۹۸۰
جوایز :
نامزد جایزه اسکار: بهترین بازیگر مرد نقش اول، بهترین کارگردانی هنری و طراحی صحنه، بهترین طراحی لباس، بهترین کارگردانی، بهترین تدوین، بهترین موسیقی متن، بهترین تصویربرداری، بهترین فیلمنامه ی اقتباسی.


خلاصه داستان :
جان مریک (مرد فیل نما) به خاطر یک عارضه مادر زادی دچار یک نوع ناهنجاری شدید ظاهری است .از او در سیرک ها به عنوان یک حیوان استفاده میشود .دکتر تراویس جان مریک را از صاحب سیرک میخرد و به کمک او برای معالجه میپردازد اما مشکلاتی در راه است
لندن، ۱۸۸۴٫ جراح جوان بلندپروازی به نام «فردریک تِروِس» (هاپکینز) در یک بازار مکاره، در یکی از چادرهای نمایشی موجود ناقص الخلقه ای (هرت) را با عنوان «مرد فیل نما» می بیند و بعدتر او را از گرداننده نمایش می خرد و برای معاینه به بیمارستان می برد. بالاخره نیز او را به عنوان یک انگلیسی با نام «جان مریک» به همکارانش معرفی می کند. کم کم نشانه های ذوق و هوش «مریک» آشکار می شود و با پخش شدن شهرتش، «کندال» (بنکرافت) بازیگر مشهور هم به دیدنش می آید. اما شبی با هجوم عده ای برای تماشای او – و دیدن صورت خودش در آینه – این آرامش برهم می ریزد. «مریک» می گریزد و دوباره سر از سیرک در می آورد… و بالاخره – در حالی که به شدت بیمار است – نزد «تروس» باز می گردد و پیش از مرگ، ساختن ماکت کلیسای جامعش را تمام می کند.

از زبان دیوید لینچ:

«كشته مرده فیلم نیستم. متاسفانه وقت ندارم و به همین دلیل به سینما نمی روم. وقتی هم كه به سینما می روم خیلی عصبانی می شوم چون خیلی نگران كارگردان هستم و این باعث می شود نتوانم به راحتی ذرت بو داده ام را هضم كنم.» «صحبت كردن درباره معنی چیزها برایم آزاردهنده است. بهتر است چیز زیادی درباره معنی چیزها ندانیم. چون معنی، امری كاملاً شخصی است و معنی یك چیز برای من متفاوت با معنی آن چیز برای دیگری است.» «فكر می كنم ایده ها خارج از ما وجود دارند. فكر می كنم همه ما با عالمی ذهنی در ارتباطیم. اما جایی بین اینجا و آنجا ایده ها وجود دارند. تصور می كنم ذهن به اندازه كافی آگاه نیست تا به هر جایی كه با آن در ارتباط است برود. اما مقداری آگاهی از آن قلمرو وجود دارد. وقتی ایده ها در بخش آگاهی تان پرواز می كنند، می توانیم آنها را به دام بیندازیم. اما اگر خارج از آگاهی تان باشند، حتی از وجودش خبر ندارید. پس امیدوار باشید كه بتوانید بخش آگاه ذهنتان را وسیع تر كنید یا اینكه امید داشته باشید كه ایده ها در حریم ذهنی تان پرواز كنند.» «دوست دارم فیلم بسازم چون علاقه مندم به جهان دیگری بروم. دوست دارم در دنیایی دیگر گم شوم و برای من سینما مدیومی جادویی است كه به من اجازه می دهد در تاریكی رویا ببینم. گم شدن در درون جهان فیلم شگفت انگیز است.»👇👇👇
@honarnaamehh


به یاد فریدون شهبازیان، موزیسین برجسته ایران
#مستند «سمفونی ایران »
کارگردان: وحید موساییان
🔶#پوستر #بهزاد_خورشیدی
#poster #Behzad_Khorshidi
@honarnaamehh


این گفته را خیلی دوست دارم: دنیا همان چیزی است که تو هستی؛ و من فکر می‌کنم فیلم‌ها هم همان هستند که ما هستیم.
#دیوید_لینچ

#پوستر #بهزاد_خورشیدی
@honarnaamehh


بدرود آقای لینچ

#دیوید_لینج کارگردانی مولف، با آثار عجیب، مبهوت‌کننده و غالباً ترسناکش برای سینما و تلویزیون شناخته می‌شود؛ آثاری همانند #مخمل_آبی  و #جاده_مالهالند و سریال پدیده‌اش، «تویین پیکز». اما در استودیوی خانگی‌اش در تپه‌های #هالیوود، مشغول ساخت چیزهای دیگری مثل موسیقی، نقاشی، مجسمه‌سازی، فیلم کوتاه و موزیک ویدیو هم بود.
فیلم اول او، کله پاک‌کن، به یک اثر کلاسیک نمادین تبدیل شد و راهش را به سمت ساخت فیلم #مرد_فیل‌_نما هموار کرد که برای هشت شاخه از اسکار نامزد شد و همین‌طور اقتباس از رمان تل‌ماسه (Dune) اثر فرانک هربرت، با بودجه کلان که شکست مالی دردناکی را در سال ۱۹۸۴، هنگام عرضه متحمل شد.
در گذر زمان، #فیلم‌های #لینچ غیر خطی‌تر می‌شدند و بلوغ آن در رویای تب‌گونه «آینلند امپایر» دیدیم. البته در این بین، فیلم سال ۱۹۹۹ یعنی «داستان استرِیت»، به طرز غافل‌گیرانه‌ای داستان خطی داشت؛ مصون از ذات خشنی که امضای بسیاری از آثارش است.
دیوید لینچ از سینمای محبوب خود می گوید: به نظرم شاید #فدریکو_فلینی بزرگ‌ترین کارگردان تاریخ سینما باشد و «هشت و نیم» هم محبوب‌ترین فیلم من از او باشد؛ من کلی لیتو‌گرافی از صحنه آخر این فیلم انجام دادم. «جادوگر شهر اُز» هم یک اثر محشر و پُر معنا در سطح بسیار بالایی است و من عمیقاً «بلوار سانست» را به خاطر اینکه چگونه عصر طلایی هالیوود و سقوطش را نشان داده، دوست دارم. این یک داستان فوق العاده هالیوودی است. از او سوال می شود که آیا ما در دوران تاریکی زندگی می کنیم؟ پاسخ می دهد: نه، من حس می‌کنم که در دوران بسیار تاریکی بودیم و دوران بهتری دارد از راه می‌رسد. مسئله این است که اخبار بد، همیشه خریدار دارند. چیزهای ترسناک، خریدار دارند. توجه‌ربایی، خریدار دارد. پس ما همه اخبار خوب را نمی‌شنویم وقتی که رخ می‌دهند، چون که یک‌جورایی ملال‌آور به نظر می‌رسند. اما من فکر می‌کنم که بسیار چیزهای خوبی وجود دارند که در حال رخ دادنند و مردم به آن‌ها می‌اندیشند و واکاوی می‌کنند. من فکر می‌کنم که آینده بسیار درخشان است.
.
بهزاد خورشیدی

@honarnaamehh


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
نمی‌دانم چرا مردم از هنر انتظار دارند که معنی خاصی بدهد. (درحالی‌که) این واقعیت را پذیرفته‌اند که زندگی معنای خاصی ندارد!

#دیوید_لینچ

@honarnaamehh


هنرنامه dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
#کنکاش
گفت وگوی #دیوید_لینچ
«فیلم‌های هنری مرده‌اند!»

زیرنویس فارسی

@honarnaamehh


#موسیقی_متن_فیلم
تویین پیکسTwin Peaks
آهنگساز: آنجلو بادالامنتی
کارگردان: دیوید لینچ
@honarnaamehh

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.