انسان موجودی است که همواره دچار قبض و بسط میشود، در هستی جاریست و سکون را نمیپذیرد، او مدام نمیتواند خوشحال باشد و بخندد و در روزمرگی بهسر ببرد، درست مانند قوانین هستی، گاهی به زیبایی رویش گیاه که از دل سنگ بیرون میزند و گاهی یک سرزمین را ویران میکند، گویی هر انسان جهانیست، با این تفسیر رنج گریزناپذیر است، انسان در شادی متاثر از عوامل بیرونیست ولی در رنج خود را بازمییابد و این آغاز رشد و شکوفاییست.
یونگ روانشناس سوییسی تعبیر جالبی از انسان خوشحال دارد، بر اساس این تعریف، خوشحال بودن یعنی توانمندی بالای ما در برابر سختیها.
نیچه در یکی از اوقات خموشی و سکوت خود نوشت شاید من بهتر میدانم که چرا بشر تنها موجودی است که میخندد. تنها انسان است که به شدت رنج میبرد و مجبور است خنده را بیافریند.
@hasty_be_kooshesh
#کانال_هستی_بی_کوشش
یونگ روانشناس سوییسی تعبیر جالبی از انسان خوشحال دارد، بر اساس این تعریف، خوشحال بودن یعنی توانمندی بالای ما در برابر سختیها.
نیچه در یکی از اوقات خموشی و سکوت خود نوشت شاید من بهتر میدانم که چرا بشر تنها موجودی است که میخندد. تنها انسان است که به شدت رنج میبرد و مجبور است خنده را بیافریند.
@hasty_be_kooshesh
#کانال_هستی_بی_کوشش