❇️
یک وجه تراژیک زندگی: نرسیدن به هدف و مقصود علیرغم جدیت ✍️مصطفی ملکیان
🔹در عالم هر قدر جدیت بورزید، باز هم هیچ ضمانتی برای رسیدن به مقصود نیست! یعنی نهایت چیزی که در عالم میشود گفت این است که جدیت و سعی شرط لازم برای رسیدن هدف هست، ولی مطلقا شرط کافی نیست. این را هر آدم عاقلی در زندگیاش میبیند که هر چه جدیت میکند هیچ ضمانتی بر این نیست.
انسان تمایل دارد در جایی به سر ببرد که اگر با صداقت و جدیت عمل کرد، حتما به هدف برسد. ولی شما میبینید از قبولی در یک کنکور دانشگاه گرفته تا وصول به درجات معنوی و روحانی، جدیت و صداقت نهایتا شرط لازم است، ولی کافی نیست.
غره مشو که مَرکب مردان مرد را
در سنگلاخ بادیه پیها بریدهاند
نومید هم مباش که رندان جرعهنوش
ناگه به یک پیاله به مقصد رسیدهاند
🔹کسانی عمری جدیت میورزند، به هر راهی یا در راه علم یا هر چیز دیگری تلاش میکنند، ولی به نتیجه نمیرسند! در سوی دیگر اما کسانی هم هستند که بدون تلاش به نظر میآید که به مقصود رسیدهاند. مثلا ببینید «انی عبدالله آتانی الکتاب و جعلنی نبیا» این یعنی چه؟ درست است که ما آن را به عنوان معجزه تلقی می کنیم، اما این یعنی چه که یک آدمی در گهواره «انی عبدالله آتانی الکتاب و جعلنی نبیا» باشد و یک آدم هم عمری فعالیت کند، اما هیچ! آب از آب تکان نخورد! یا مثلا شیخ روزبهان بقلی که میگوید من از چهارسالگی کشف و شهود داشتم. گرچه از این موارد استقبال میشود، اما اینها نیز به همان اندازه تراژیک است. اگرچه دومی جالب است، ولی دومی هم به مانند اولی تراژیک است و هیچ فرقی نمیکند.
🔹غرضم این است که انگار جدیت و صداقت، اگر باشد، شرط لازم است، اما شرط کافی نیست. حتی این مثالها نشان میدهد گاهی شرط لازم هم نیست! جدیت عیسی کجا بود؟ شرط لازم را هم نداشت، نه عیسی، نه روزبهان، نه مولانا. منتها ما آن وقتی که میبینیم کسی علیرغم همه آن تلاشی که میکند ناکام میماند، آن وقت جنبه تراژیک را بیشتر درک میکنیم، اما این طرفش هم به نظر من به همان مقدار تراژیک است. گویی که حساب و کتابی نیست.
➖ کتاب
عقل و اندوه طویل@hasty_be_kooshesh#کانال_هستی_بی_کوشش