#part179
د.ا.ن دنی
قبل اینکه بخوام عکس العملی نشون بدم شروع کردن به خوندن ...
اهنگ وات عه فیلینگ
اهنگ مورد علاقه من ...
اولین قسمتشو لیام میخوند با شنیدن صداش
لبخند زدمو بهش خیره شدم ...
شروع کردم به خوندن اهنگو همراهی کردن با پسرا ...
واقعا فوق العاده بود ...
بعد اینکه پسرا اهنگو تموم کردن همه بلند شدنو براشون دست زدن
لیام لبخند خیلی شیرینی رو لباش بود که باعث میشد حتی یک لحظه نخوام نگامو ازش بردارم ...
بعد اینکه پسرا از رو استیج اومدن پایین
لیام اومد پیش منو
کیکو اوردن تو سالن
فکر کنم مراسم اصلی الان باشه ...
اینو گفتمو به لیام نگاه کردم ...
+اره الانه
همه مهمونا کادو هاشونو دادن
پسرا هم کادو هاشونو بهم دادن
واقعا همه چیز عالی بود ...
تا رسیدیم به کادو لیام
یه سویچ تو دستش بود
فکر کنم اون نوع سویچ برای ماشین فراری باشه ...
اینو تو دلم گفتم که دری که رو به روم بود باز شد
یه قسمت دیگه سالن ...
اما چیزی دیده نمیشد خیلی تاریک بود ..
بعد دو سه مین اتاق روشن شد ...
خدای من یه فراری مشکی
+دوسش داری ؟
_نه
اینو که گفتم لیام قیافش یه جوری شد
خواست چیزی بگه اما اجازه ندادم
+لیام این فوق العادست
عاشقتم
اینو گفتمو بغلش کردم ...
بعد دو سه مین از بغلش اومدم بیرونو نشستم رو صندلیم
تقریبا بعد 3 ساعت مراسم تموم شد ...
اکثر مهمونا رفته بودن...
فقط منو پسرا عو چند تا خدمه تو سالن بودیم
+واقعا ازتون ممنونم
همه چی فوق العاده بود
هری : دنی دیدی گفتم بستن زیپ پیرهنت کار لیام بود
اینو که گفت هر دومون زدیم زیر خنده
لو : بچه ها بهتر نیست بریم خونه ؟
اون جا هم یه جشن داشته باشیم
لیام : نه
دیگه جشن بسه منو دنی میریم خونه من خستم
نایل : عم
فکر کنم خسته نیستی
فقط یه هفتس سکس نداشتی
اینو که نایل گفت هممون زدیم زیر خنده
به جز لیام
دستمال کاغذی که رو میز بودو برداشتو پرت کرد به سمت نایل
بعد اون دیگه حرف نزدیمو
تقریبا بعد 20 مین از سالن خارج شدیم
از پسرا خدافظی کردیمو رفتیم سوار ماشین شدیم ...
بعد دوسه مین لیام راه افتاد ...
تقریبا بعد 20 مین رسیدیم خونه ...
لیام ماشینو برد تو پارکینگو هر دومون پیاده شدیم رفتیم تو خونه ...
+وای لیاممم
اینو با نگرانی گفتمو به لیام نگاه کردم
_چی شده ؟
+ماشینم ؟ اون جا موند ؟
_نگران ماشینتون نباشین خانم پین
فردا صبح میبرمت رانندگی یادت میدم
اینو که گفت لبخند زدمو
رفتم سمت پله ها عو رفتم طبقه بالا
در اتاق لیامو باز کردمو رفتم داخل
صدای گوشیم میومد ...
گوشیمو از تو کیف دستیم دراوردمو بدون اینکه چک کنم کیه جواب دادم
+بله ؟
_سلام دنی
صدای یه پسر بود
برام اشنا بود
+شما ؟
_دوست پسر قبلیتو یادت نمیاد ؟
+چارلی ؟
اینو با تعجب گفتم
_اره
زنگ زدم تولدتو تبریک بگم
تو که حسابی معروف شدی
من برات کم بودم شاید به خاطر همون بهم خیانت کردی
+چی داری میگی تو ؟
همه چی تموم شده
تو با جیجی خوشبخت تری
اینو گفتمو قبل اینکه چیزی بگه گوشیو قطع کردمو انداختم رو تخت
خواستم برگردم سمت در که با دیدن لیام سر جام میخ کوب شدم
+چارلی بود نه ؟
_اره
+چی میگفت؟
_چرتو پرت میگفت مهم نیست
ولش کن
اینو که گفتم ...
https://t.me/joinchat/AAAAAEy_Ks2wI1nf53fhpg
نظر ، انتقاد ، پیشنهاد ؟
https://telegram.me/HarfBeManBot?start=MjIzMDA4OTIx
جواب
@hardpmn
د.ا.ن دنی
قبل اینکه بخوام عکس العملی نشون بدم شروع کردن به خوندن ...
اهنگ وات عه فیلینگ
اهنگ مورد علاقه من ...
اولین قسمتشو لیام میخوند با شنیدن صداش
لبخند زدمو بهش خیره شدم ...
شروع کردم به خوندن اهنگو همراهی کردن با پسرا ...
واقعا فوق العاده بود ...
بعد اینکه پسرا اهنگو تموم کردن همه بلند شدنو براشون دست زدن
لیام لبخند خیلی شیرینی رو لباش بود که باعث میشد حتی یک لحظه نخوام نگامو ازش بردارم ...
بعد اینکه پسرا از رو استیج اومدن پایین
لیام اومد پیش منو
کیکو اوردن تو سالن
فکر کنم مراسم اصلی الان باشه ...
اینو گفتمو به لیام نگاه کردم ...
+اره الانه
همه مهمونا کادو هاشونو دادن
پسرا هم کادو هاشونو بهم دادن
واقعا همه چیز عالی بود ...
تا رسیدیم به کادو لیام
یه سویچ تو دستش بود
فکر کنم اون نوع سویچ برای ماشین فراری باشه ...
اینو تو دلم گفتم که دری که رو به روم بود باز شد
یه قسمت دیگه سالن ...
اما چیزی دیده نمیشد خیلی تاریک بود ..
بعد دو سه مین اتاق روشن شد ...
خدای من یه فراری مشکی
+دوسش داری ؟
_نه
اینو که گفتم لیام قیافش یه جوری شد
خواست چیزی بگه اما اجازه ندادم
+لیام این فوق العادست
عاشقتم
اینو گفتمو بغلش کردم ...
بعد دو سه مین از بغلش اومدم بیرونو نشستم رو صندلیم
تقریبا بعد 3 ساعت مراسم تموم شد ...
اکثر مهمونا رفته بودن...
فقط منو پسرا عو چند تا خدمه تو سالن بودیم
+واقعا ازتون ممنونم
همه چی فوق العاده بود
هری : دنی دیدی گفتم بستن زیپ پیرهنت کار لیام بود
اینو که گفت هر دومون زدیم زیر خنده
لو : بچه ها بهتر نیست بریم خونه ؟
اون جا هم یه جشن داشته باشیم
لیام : نه
دیگه جشن بسه منو دنی میریم خونه من خستم
نایل : عم
فکر کنم خسته نیستی
فقط یه هفتس سکس نداشتی
اینو که نایل گفت هممون زدیم زیر خنده
به جز لیام
دستمال کاغذی که رو میز بودو برداشتو پرت کرد به سمت نایل
بعد اون دیگه حرف نزدیمو
تقریبا بعد 20 مین از سالن خارج شدیم
از پسرا خدافظی کردیمو رفتیم سوار ماشین شدیم ...
بعد دوسه مین لیام راه افتاد ...
تقریبا بعد 20 مین رسیدیم خونه ...
لیام ماشینو برد تو پارکینگو هر دومون پیاده شدیم رفتیم تو خونه ...
+وای لیاممم
اینو با نگرانی گفتمو به لیام نگاه کردم
_چی شده ؟
+ماشینم ؟ اون جا موند ؟
_نگران ماشینتون نباشین خانم پین
فردا صبح میبرمت رانندگی یادت میدم
اینو که گفت لبخند زدمو
رفتم سمت پله ها عو رفتم طبقه بالا
در اتاق لیامو باز کردمو رفتم داخل
صدای گوشیم میومد ...
گوشیمو از تو کیف دستیم دراوردمو بدون اینکه چک کنم کیه جواب دادم
+بله ؟
_سلام دنی
صدای یه پسر بود
برام اشنا بود
+شما ؟
_دوست پسر قبلیتو یادت نمیاد ؟
+چارلی ؟
اینو با تعجب گفتم
_اره
زنگ زدم تولدتو تبریک بگم
تو که حسابی معروف شدی
من برات کم بودم شاید به خاطر همون بهم خیانت کردی
+چی داری میگی تو ؟
همه چی تموم شده
تو با جیجی خوشبخت تری
اینو گفتمو قبل اینکه چیزی بگه گوشیو قطع کردمو انداختم رو تخت
خواستم برگردم سمت در که با دیدن لیام سر جام میخ کوب شدم
+چارلی بود نه ؟
_اره
+چی میگفت؟
_چرتو پرت میگفت مهم نیست
ولش کن
اینو که گفتم ...
https://t.me/joinchat/AAAAAEy_Ks2wI1nf53fhpg
نظر ، انتقاد ، پیشنهاد ؟
https://telegram.me/HarfBeManBot?start=MjIzMDA4OTIx
جواب
@hardpmn