Postlar filtri


♦️اوج گیری ارزش پول افغانستان مقابل ریال ایران

قیمت افغانی افغانستان که در پاییز ۱۴۰۳ از هزار تومان عبور کرد، اکنون به بیش از هزار و ۳۰۰ تومان رسیده است.

قیمت افغانی با ورود به کانال هزار و ۳۰۰ تومان رکورد جدیدی در بازار ارز ایران به ثبت رساند.

در روز شنبه ۱۸ اسفند هر افغانی با ثبت رقم ۱۳ هزار و ۴۰۰ ریال رکورد جدیدی ثبت کرد و در روز یکشنبه ۱۹ اسفند نیز افغانی افغانستان بالاتر از سطح ۱۳ هزار ریال (هزار و ۳۰۰ تومان) معامله شد. 

بالاترین رقم ثبت شده برای افغانی در روز یکشنبه هزار و ۳۳۰ تومان و کمترین رقم ثبت شده هزار و ۳۰۹ تومان بود. 

همچنین در این روز لیر سوریه ۷۱ ریال،۸ دینار عراق ۶۳۹ ریال و درهم امارات ۲۵۳ هزار و ۷۲۰ ریال معامله شد.

❇️ فرا نو، نگاهی نو
▶️ @faraaano


♦️گوگل مپ هم از اسم خلیج عربی زیر اسم خلیج فارس و داخل پرانتز استفاده کرده

❇️ فرا نو، نگاهی نو
▶️ @faraaano


♦️ترامپ: من توافق با ایران را ترجیح می‌دهم

دونالد ترامپ در مصاحبه با فاکس نیوز:
🔹دنبال آسیب زدن به ایران نیستم،‌ ایرانی‌ها مردم فوق‌العاده‌ای هستند.
🔹دو راه تعامل با ایران وجود دارد، یکی نظامی بوده و دیگری از طریق توافق است که من توافق را ترجیح می‌دهم.


❇️ فرا نو، نگاهی نو
▶️ @faraaano


🔸️متن نامه ی ترامپ به رهبر انقلاب

جناب آیت‌الله خامنه‌ای، 
با احترام به جایگاه رهبری شما و ملت ایران، این نامه را با هدف گشودن دریچه‌ای نو به روی روابطی که دهه‌ها در گرداب سوءتفاهم‌ها و تقابل های غیرضروری گرفتار بوده، مینویسم. تاریخ نشان داده است که قدرت‌های بزرگ، گاه در میانه‌ی توفان های سیاسی، میتوانند با خِرَد و شجاعت، مسیر درگیری را به همکاری بدل کنند. امروز نیز چنین فرصتی پیش روی ماست. 

ایالات متحده‌ی آمریکا، تحت رهبری من، آماده است تا گام بلندی به سوی آشتی بردارد. ما میتوانیم تحریم‌های فلج کننده را کاهش دهیم، همکاری‌های اقتصادی را از سر بگیریم، و در حل بحرانهای منطقه‌ای، از یمن تا سوریه، نقش سازنده ای ایفا کنیم. این پیشنهاد نه از موضع ضعف، بلکه از سرِ قدرت و اراده‌ی ما برای ایجاد ثبات در خاورمیانه و جهان ارائه میشود. 

اما هشدار میدهم اگر این دست دوستی نادیده گرفته شود و ایران مسیر تقابل، حمایت از گروه‌های شبه‌نظامی، یا تلاش برای گسترش هسته‌ای را ادامه دهد، پاسخ آمریکا نه‌تنها قاطع، بلکه کوبنده خواهد بود. ما قادریم در چندگام کوتاه، تمامی سازه‌های اقتصادی، سیاسی، و امنیتی که جمهوری اسلامی بر آن تکیه زده است را فروبپاشیم. آنچه را که زیر پای خود می‌بینید، میتوانیم به سرعت از هم بگسلانیم. 
انتخاب با شماست: 
صلحی که رفاه را برای مردم ایران به ارمغان میآورد، یا رویارویی‌ای که تنها ویرانی خواهد چید. 
آمریکا همیشه برای مذاکره آماده است، اما اگر نپذیرید، تاریخ هرگز اشتباهات شما را نخواهد بخشید. 

با احترام، 
دونالد جی. ترامپ 
رئیس‌جمهور ایالات متحده‌ی آمریکا



❇️ فرا نو، نگاهی نو
▶️ @faraaano


♦️ترامپ می گوید به رهبر ایران نامه نوشته ام/انتخاب

👈رهبر انقلاب فردا عصر سخنرانی خواهند کرد

🔹پیش از بیانات رهبر انقلاب، رئیس‌جمهور سخنرانی خواهند داشت

🔹 بلومبرگ: طرفِ روسی قول داده که ایران را راضی کند تا با آمریکا وارد توافق شود!

❇️ فرا نو، نگاهی نو
▶️ @faraaano


*تخلیه روانی*

🖊️دکتر هادی خیرآبادی

■تا حالا شده است بعد از خوردنِ مایعاتِ زیاد، یا  توی سرما وسطِ جاده در یک اتوبوس بین شهری گیر کرده باشید و مثانه‌تان از فشارِ پر شدن در حال ترکیدن باشد؟ دیده‌اید آدم جانش به لبش می‌رسد؛ تمام ذهن و فکر و آرمان و آرزویش خالی شدن مثانه‌اش است. هیچی برایش مهم نیست. هیچی به چشمش نمی آید. هیچ آرزویی ندارد جز توقف ماشین. تا محتویات مثانه را برون ریزی کنید.
□دیده‌اید وقتی دستشویی می‌روید چه احساس راحتی‌ای دست می‌دهد؟ احساس سبُکی. آن‌وقت است که آزاد می‌شوید و دوباره به چیزهای دیگر فکر می‌کنید. از تهِ دل می‌گویید: آخِیش. راحت شدم.

●روان ما هم یک مثانه دارد که در مسیر زندگی مدام پر و خالی می‌شود. آنها که مایعات بیشتری می‌خورند یا در معرض سرما هستند (یعنی زندگی پرتلاطم‌تری دارند) مثانه‌شان زودتر پُر می‌شود. مثانه‌ی روان که پر می‌شود آدم الَکی قاطی می کند، به هم می‌ریزد؛ اخلاقش سگی می‌شود؛ و جالب آنکه خودش هم نمی‌داند چه مرگش است.

○با این تفاوت که آدم پرشدنِ مثانه‌ی روان را نمی فهمد؛ فقط درد و فشارش را حس می‌کند. روان نیز نیاز به بیرون‌روی دارد. نیاز به خالی شدن از فاضلاب مشکلات زندگی. تا بتواند دوباره به چیزهای خوب فکر کند. روی چیزهای بهتر سرمایه‌گزاری کند. روان هم نیاز به رهایی از فشار دارد. وگرنه می‌ماند؛ گیر می‌کند. رشد نمی‌کند. نمی‌تواند قدم از قدم بردارد. تمام فکر و ذکرش درگیر چیزهای حقیر می‌شود.

■گاهی به روان‌تان استراحت دهید. استراحت از روزمرگی؛ از دویدن‌های بی‌هدف؛ از تنش‌های بیهوده؛ از کل کل کردن با خود و دیگران؛ از گیر دادن به چیزهایی که ارزشش را ندارد؛ استراحت از حرص و طمع، استراحت از کینه.استراحت از خبر های ناگوار، استراحت از نقاب ها و پرستیژهای مزخرفی که سینه‌ی آدم را تنگ می‌کند. استراحت از احساس قبض و گرفتگی.

□یا لااقل استراحت از چیزهایی که درون خود می‌ریزید و کسی نمی‌فهمد. خصوصا در فرهنگ ما که از همان بچگی یاد می‌گیریم که آدمِ خوب یعنی کسی که هیجاناتش را سرکوب کند و نشان ندهد.

●برون‌ریزی روان یعنی داشتنِ رفیقی که با او همان‌طور حرف بزنید که با خودتان حرف می‌زنید. اگر نداریدَش بهترین رفیقی که می توانید فشار روان را روی آن خالی کنید یک قلم و کاغذ است. بنویسید. هرچه دلِ تنگتان می‌خواهد. آزاد و رها. بعدش هم بیندازیدش سطل اشغال. حتی اسیرِ آن نوشتن هم نشوید: اینکه چه می‌نویسید و چگونه می‌نویسید و برای چه می‌نویسید. فقط و فقط بنوسید. حتی اگر حال نوشتن نداری شروع کن به حرف زدن و صدایتان را ضبط کردن. بدون هیچ قیدی حرف هایت را بزن. بی هیچ آداب و ترتیبی. در مورد همه چی. بی هیچ هراس و قید و بندی. بعد بارها گوشش بده. بعد حذفش کن و فراموشش کن. فقط باید برسی به آنجا که فریاد بکشی: «چو تخته پاره بر موج، رها رها رها من».

○برون‌ریزی یعنی ورزش؛ یعنی گاهی کوه و درِ و دشت رفتن. یعنی بالا و پایین پریدن. یعنی با بچه‌ها فوتبال زدن و عروسک بازی کردن. یعنی فریاد کشیدن؛ بلند خندیدن؛ بلند گریه کردن. اصلا یعنی لحظاتی را مثل دیوانه‌ها زیستن.

■یعنی آن لباس قشنگتان را توی خانه پوشیدن و خودتان را تحویل گرفتن. یعنی توی خلوتِ خودتان همراه با یک آهنگ دلخواه یک لیوان چای با بیسکوییت در خلوت خوردن و بعدش شروع کنی برای خودت رقصیدن. یعنی لحظاتی بی‌خیال همه چیز شدن. یعنی تمام وجودتان با حضور قلب دایم یک ذکر را بگوید: چیز لقِ دنیا. برون ریزی یعنی چیزی که بعدش از تهِ دلتان بگویید: "آخیش؛ راحت شدم."

□بیرون نریختن هیجان‌های اصلی در مسیری بالغانه و والایش‌یافته، و سرکوبِ مداوم آنها در خانواده و یا در جامعه، کم کم به تجمعِ درونیِ خشم منجر خواهد شد که روزی در جایی همانند یک دُمل چرکین سر باز خواهد کرد.

●فقط یک چیز را یادتان باشد؛ ‌یعنی یک چیز را رعایت کنید؛ فشار روان‌تان را روی کسی خالی نکنید. قرار نیست با آخِیش گفتن شما، زخمی بر وجود کسی بنشیند....

❇️ فرا نو، نگاهی نو
▶️ @faraaano


💢به بهانه ی روز جهانی زبان مادری

– زبانکُشی (Linguicide) تنها مرگ یک زبان نیست؛ جنایت سازمان یافته ای است که در آن، نظامهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، آگاهانه و سیستماتیک، ریشه های هویت یک جامعه را میخشکانند. این پدیده، برخلاف تحول طبیعی زبانها، با خشونتی ساختاری همراه است: تحقیر گویشوران، ممنوعیت آموزش، و جایگزینی اجباری زبان مسلط.

زبانکُشی، ابزار امپریالیسم نوین برای سلطه بر ذهنهاست؛ مردمانی که زبان مادری خود را فراموش میکنند، هویتشان را با معیارهای بیگانه میسنجند. این همان «برده سازی روانی» است که فرانتس فانون از آن سخن گفت.


❇️ فرا نو، نگاهی نو
▶️ @faraaano


*اثر دانینگ-کروگر: چرا ناآگاهان دانا به نظر می‌رسند؟*

🖊️دکتر ابراهیم نجفی‌فر

• چرا برخی افراد بدون دانش کافی، اعتمادبه‌نفس بالایی دارند؟
• آیا تا به حال با افرادی روبه‌رو شده‌اید که بدون هیچ تخصصی، درباره هر موضوعی اظهار نظر می‌کنند؟
■ممکن است در یک بحث علمی، پزشکی یا اقتصادی شرکت کنید و فردی را ببینید که با قطعیت نظر می‌دهد، اما در واقع اطلاعاتش سطحی و ناقص است! این پدیده، اثر دانینگ-کروگر (Dunning-Kruger Effect) نام دارد؛ یک خطای شناختی که باعث می‌شود افراد کم‌دانش، خود را بسیار باهوش‌تر از آنچه که هستند تصور کنند.

□اثر دانینگ-کروگر چیست؟
در سال ۱۹۹۹، دو روانشناس آمریکایی، دیوید دانینگ و جاستین کروگر متوجه شدند که افراد کم‌مهارت نه‌تنها در درک مسائل دچار ضعف‌اند، بلکه از ناتوانی خود نیز آگاه نیستند! آن‌ها دریافتند که افراد کم‌تجربه، بیش از حد به توانایی‌های خود مطمئن‌اند، زیرا آن‌قدر نمی‌دانند که متوجه نادانی خود شوند!

●در مقابل، افراد متخصص معمولاً دچار تردید می‌شوند، زیرا درک بهتری از پیچیدگی‌های واقعی یک موضوع دارند.

○منحنی دانینگ-کروگر: از اعتماد کاذب تا درک واقعیت
اثر دانینگ-کروگر در قالب یک منحنی شناخته می‌شود که نشان می‌دهد چگونه دانش و تجربه بر اعتمادبه‌نفس تأثیر می‌گذارد:

▫️قله حماقت (Peak of Mount Stupid) – اعتمادبه‌نفس کاذب:
در این مرحله، فرد اندکی از یک موضوع را یاد گرفته است و تصور می‌کند که دیگر همه‌چیز را می‌داند! او بدون تجربه و دانش کافی، اظهار نظرهای قطعی می‌کند و به دیگران درس می‌دهد.

▫️دره ناامیدی (Valley of Despair) – سقوط از توهم:
پس از برخورد با چالش‌های واقعی، فرد متوجه می‌شود که موضوع بسیار پیچیده‌تر از چیزی است که تصور می‌کرد. در این مرحله، اعتمادبه‌نفس به شدت افت می‌کند و فرد ممکن است احساس شکست و ناتوانی کند.

▫️شیب روشنگری (Slope of Enlightenment) – رشد واقعی دانش:
اگر فرد به یادگیری ادامه دهد، به تدریج متوجه می‌شود که چیزهای زیادی برای یادگیری وجود دارد. او دیگر نمی‌گوید “من همه‌چیز را می‌دانم”، بلکه به دنبال درک عمیق‌تر می‌رود.

▫️فلات پایداری (Plateau of Sustainability) – درک واقعی توانایی‌ها:
در این مرحله، فرد به تخصص واقعی دست یافته و اعتمادبه‌نفس او متعادل و بر اساس دانش واقعی است.

□اثر دانینگ-کروگر در زندگی روزمره:

▪️در فضای مجازی و رسانه‌ها:
افراد ناآگاه، معمولاً بیشتر از متخصصان واقعی اظهار نظر می‌کنند و اطلاعات نادرست را گسترش می‌دهند.
▪️در محیط کار:
برخی از کارمندان و مدیران، بدون داشتن مهارت واقعی، خود را بسیار توانا تصور می‌کنند و تصمیمات اشتباه می‌گیرند.
▪️در تحصیل و آموزش:
دانشجویانی که مقداری از یک مبحث را یاد گرفته‌اند، اما تصور می‌کنند که دیگر استاد آن شده‌اند، در واقع در قله حماقت قرار دارند!
▪️در سیاست و جامعه:
بسیاری از مردم درباره مسائل پیچیده‌ای مثل اقتصاد، پزشکی و سیاست نظرات قطعی و غیرقابل تغییر دارند، درحالی‌که اطلاعات آن‌ها بسیار سطحی است.

●چگونه از دام اثر دانینگ-کروگر فرار کنیم؟

• همیشه در حال یادگیری باشید.
اگر فکر می‌کنید که همه چیز را می‌دانید، احتمالاً در قله حماقت هستید!
• از متخصصان مشورت بگیرید.
به جای اعتماد به دانش محدود خود، با افراد باتجربه گفت‌وگو کنید.
• از نقد استقبال کنید.
بهترین راه رشد، پذیرش اشتباهات و یادگیری از دیگران است.
• سطح دانش خود را واقع‌بینانه ارزیابی کنید.
▪︎ همیشه از خود بپرسید:
- آیا من واقعاً در این موضوع متخصص هستم؟
- آیا می‌توانم این موضوع را به زبان ساده برای دیگران توضیح دهم؟
- آیا افراد متخصص با نظر من موافق‌اند؟

• از قطعیت افراطی پرهیز کنید.
متخصصان واقعی معمولاً از جملات قطعی مثل “قطعی است”، “شکی نیست”، “همیشه این‌طور است” کمتر استفاده می‌کنند.

○نتیجه‌گیری:
اثر دانینگ-کروگر به ما نشان می‌دهد که افراد ناآگاه، اغلب اعتمادبه‌نفس بیشتری دارند، درحالی‌که افراد متخصص، محتاط‌تر و واقع‌بینانه‌تر عمل می‌کنند. دانایی واقعی با فروتنی، یادگیری مداوم و پذیرش محدودیت‌های دانش همراه است.
■شما چه فکر می‌کنید؟ تا به حال کسی را دیده‌اید که دچار اثر دانینگ-کروگر باشد؟ یا شاید خودتان زمانی در این دام افتاده‌اید؟

❇️ فرا نو، نگاهی نو
▶️ @faraaano


1_16983781790.docx
21.7Kb
♦️متن ترجمه شده ی دستور العمل اجرایی ترامپ در مورد ایران

❇️ فرا نو، نگاهی نو
▶️ @faraaano


🔸️*مغالطه‌ی «توانا بود هر که دانا بود.»*
The «knowledge is power» fallacy

🖊️محمدرضا سلیمی

■چرا «دانستن» کافی نیست؟
«من می‌دانم چگونه رانندگی می‌کنند؛ بنابراین، من می‌توانم رانندگی کنم.» این استدلال مصداق مغالطه‌ی «توانا بود هرکه دانا بود» است. مغالطه‌ی توانا بود هرکه دانا بود به این ایده یا تصور اشاره می‌کند که دانستن یک موضوع یا یک مفهوم به تغییر رفتار منتهی می‌شود. این یک تصور نادرست است.

□در واقع، مغالطه‌ی توانا بود هر که دانا بود زمانی اتفاق می‌افتد که ما تصور می‌کنیم «دانستن» به «توانستن» منجر می‌شود، و هر کس «می‌داند»، «می‌تواند». ساختار منطقی مغالطه‌ی توانا بود هر که دانا بود عبارت است از: الف می‌داند؛ بنابراین، الف می‌تواند، یا «دانستن» مساوی است با «توانستن».

●هر چند فردوسی در شعر «توانا بود هر که دانا بود/زدانش دل پیر برنا بود.» بر اهمیت و ارزش دانش تاکید می‌کند، دانستن صرف برای دستیابی به موفقیت و تغییر رفتار کافی نیست. حتی عمل نکردن به دانش نوعی نادانی است. سعدی در این زمینه می‌گوید: «علم چندان که بیش‌تر خوانی/چون عمل در تو نیست نادانی»؛ «با علم اگر عمل نکنی شاخ بی‌بری».

○بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت که درک یک مفهوم یا یک باور به تنهایی نمی‌تواند به اقدام موثر بینجامد. برای مثال، ممکن است فردی از ارزش و اهمیت غذای سالم آگاه باشد، اما نتواند به‌خاطر عادت‌ها و تعلقات عاطفی از خوردن غذاهای ناسالم خودداری کند.

■مغالطه‌ی توانا بود هرکه دانا بود بیانگر فاصله‌ی بین دانش و عمل است و به این نکته اشاره می‌کند که عواملی مانند انگیزه، پشتکار فکری و کسب مهارت نقش موثری در تبدیل دانش به عمل ایفا می‌کنند.

□خلاصه، هر چند دانش صحیح و کافی بسیار ارزشمند و از اجزای اصلی تصمیم‌گیری و موفقیت است، همیشه کلید تغییر رفتار نیست. بنابراین، صرف دانستن حقایق لزوماً به عمل منجر نمی‌شود. حتی گاهی اطلاعات بیش‌از حد مانع تصمیم‌گیری می‌شود، زیرا «دانش بیش‌از حد» گاه ممکن است به «تفکر بیش‌از حد» که نوعی خطای شناختی است منتهی شود و در نهایت به فلج تصمیم‌گیری بینجامد.
●مغالطه‌ی توانا بود هرکه دانا بود از «ناهماهنگی شناختی» نشئت می‌گیرد. ناهماهنگی شناختی یا تعارض شناختی یعنی تضاد یا تعارض بین باورها و رفتارهایمان. ناهماهنگی شناختی تضاد بین دو باور است که همزمان در ذهن ما حاضرند. برای مثال، می‌گوییم مال دنیا ارزش ندارد، اما دائماً به دنبال مادیاتیم؛ از مضرات سیگار آگاهیم، ولی سیگار می‌کشیم؛ یا ادعا می‌کنیم در حال مبارزه با فسادیم، اما خودمان فساد می‌کنیم.

❇️ فرا نو، نگاهی نو
▶️ @faraaano


🔸️ایلان ماسک وزیر کارآمدی دولت ترامپ خواستار تعطیلی ۲بازوی تبلیغاتی و رسانه ای پهلوی پرستان، «رادیو فردا» و «صدای آمریکا» شد

این دو رسانه ازحامیان اصلی تبلیغاتی پهلوی پرستان بوده و به عنوان تبلیغ کنندگان سلطنت، نقش به سزایی در پروپاگاندای رسانه ای در کنار موسساتی چون توانا و ... دارند.

میلیاردر سرشناس جهان و آمریکا یکشنبه شب اذعان داشت که ۲ ارگان سازمان سیا، رادیو فردا و صدای آمریکا، در جلب مخاطب شکست خورده‌اند و بهتر است که تعطیل شوند.

ایلان ماسک، میلیاردر آمریکایی یکشنبه شب به وقت تهران در پستی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت که پخش رادیو اروپای آزاد و صدای آمریکا باید متوقف شوند. او نوشت: «آن‌ها را تعطیل کنید. اروپا اکنون آزاد است. دیگر کسی به آنها گوش نمی‌دهد.»
ماسک ادامه داد: «این دیوانگان چپ افراطی با خودشان صحبت می‌کنند در حالی که یک میلیارد دلار در سال از پول مالیات دهندگان ایالات متحده را آتش می‌زنند.»


❇️ فرا نو، نگاهی نو
▶️ @faraaano


♦️امسال برای اولین باز اجازه ی تصویربرداری مراسم راهپیمایی ۲۲ سال ۱۴۰۳ با پهپاد داده نشد

❇️ فرا نو، نگاهی نو
▶️ @faraaano


🔸️وضعیت اقتصاد ایران

✍️مجید بابایی

اقتصاد آسیا در 2024 بالغ بر 40 تریلیون دلار است. سه کشور چین، ژاپن و هند 66 درصد اقتصاد را در اختیار دارند. با اضافه شدن کره‌جنوبی و اندونزی سهم پنج اقتصاد برتر به 74 درصد می‌رسد.

🔸ایران در لیست ۱۰ کشور اول آسیا نیست. این ۱۰ کشور 85 درصد اقتصاد را در دست دارند. از خاورمیانه ترکیه، عربستان و امارات به‌علاوه تایوان و سنگاپور در جمع ۱۰ کشور اول هستند. تنها عربستان و امارات دو کشور نفت‌خیز در بین ۱۰ کشور برتر دیده می‌شوند. سهم این دو کشور جمعا 4.1 درصد اقتصاد آسیا است. در گروهی که ایران در آن قرار دارد کشورهای مالزی، بنگلادش، ویتنام، فیلیپین، اسرائیل و تایلند اقتصاد بزرگ‌تری از ایران دارند و هنگ‌کنگ، پاکستان، قزاقستان و عراق اقتصادهای کوچک‌تر هستند.

🔸ایران جزء گروهی است که جمعا 15 درصد اقتصاد را در اختیار دارند. سهم ایران از اقتصاد آسیا 1 درصد است در حالی‌که سهم ترکیه 3.2 درصد، عربستان 2.8 درصد و امارات 1.4درصد است.این شفاف‌ترین معیار عملکرد دو دهه اخیر است و نتیجه کاملا گویاست. قله‌ای در کار نیست، پسرفت هم داشته‌ایم.

❇️ فرا نو، نگاهی نو
▶️ @faraaano


♦️آژانس بین‌المللی رتبه‌بندی مودی اعلام کرد که اقتصاد جمهوری آذربایجان سریع تر از حد انتظار در حال رشد است.
این گزارش خاطرنشان کرد که در سال ۲۰۲۴، تولید ناخالص داخلی (GDP) در آذربایجان ۴.۱ درصد افزایش یافته است و پیش بینی می شود تا پایان سال ۲۰۲۵، رشد حدود ۴ درصدی را تجربه کند. این پیشرفت قابل توجهی در مقایسه با رشد تنها ۱.۱ درصدی در سال ۲۰۲۳ است.
با این حال، نکته جالب توجه اینجاست که رشد اقتصادی جمهوری آذربایجان، به شکل قابل توجهی وابسته به بخش های غیرنفتی بوده است.

❇️ فرا نو، نگاهی نو
▶️ @faraaano


👈تصویر جنجالی مجله ی تایم!

❇️ فرا نو، نگاهی نو
▶️ @faraaano


👈پاسخ جمهوری اسلامی ایران به درخواست مذاکره ی ترامپ

♦️رهبر انقلاب: مذاکره با آمریکا هوشمندانه، عاقلانه و شرافتمندانه نیست و هیچ تأثیری در رفع مشکلات کشور ندارد؛ دلیل؟ تجربه! / ما در دهه ۹۰ حدود دو سال با آمریکا و چندکشور مذاکره کردیم، معاهده‌ای تشکیل شد، اما آمریکایی‌ها به همان معاهده عمل نکردند و هم شخصی که سر کار است آن را پاره کرد و عمل نکرد

❇️ فرا نو، نگاهی نو
▶️ @faraaano


♦️کمی کتاب📚

اگر دو برادر همسان را به مدت سه سال هر روز به بدترین شکل مورد شکنجه قرار دهید
و به اولی بگویید شکنجه اش جزئی از یک تمرین ورزشی است و به دومی هیچ دلیلی برای شکنجه کردنش ارائه ندهید،
برادر اول بعد از سه سال به ورزشکاری قوی و با اعتماد به نفس بالا، و برادر دوم به انسانی حقیر و سرشار از عقده ها و کینه ها تبدیل می شود...

شکنجه و رنج برای هر دو یکسان است، اما تفاوت در معنایی است که به رنج کشیدن شان می بخشید ، یکی به امید روزهای بهتر رنج می کشد و دیگری با هر ضربه خردتر و حقیرتر می شود.

اینکه چگونه با سختی ها و مشقت های زندگی کنار بیاییم و به آن ها واکنش نشان دهیم، نهایتاً محصول یک "تصمیم شخصی" است...

می‌توانیم تصمیم بگیریم به سختی ها و مصائب اجتناب ناپذیر زندگی از منظر «معنا و حکمت» نگاه کنیم تا در پس هر ضربه روحی و هر لطمه جسمی تنومندتر، مقاوم تر و آگاه تر بیرون بیاییم یا اینکه تصمیم بگیریم در بهترین حالت یک «قربانی_منفعل» با حیاتی پر از غم باشیم.

📕 انسان در جستجوی معنا
✍🏻 ویکتور فرانکل


❇️ فرا نو، نگاهی نو
▶️ @faraaano


در دنیایی که مصرف‌گرایی بر همه‌چیز حاکم شده، آیا آزادی، چیزی جز توهمی خوشایند است؟ وقتی مردم در دام نیازهای مادی نگه داشته می‌شوند، وقتی زندگی‌شان در چرخشی بی‌پایان از کار، خرید و سرگرمی خلاصه می‌شود، آیا هنوز فرصتی برای اندیشیدن به ماهیت واقعی قدرت باقی می‌ماند؟ آن‌که رفاه می‌دهد، آیا می‌خواهد مردم آسوده باشند، یا تنها می‌خواهد آن‌ها را از اندیشیدن به تغییر بازدارد؟

■پس شاید ویدیو، تنها یک تصویر ساده نباشد، بلکه تجلی تمام آن چیزی باشد که در ساختارهای اجتماعی و سیاسی رخ می‌دهد. دستی که یاری می‌دهد، اما نه برای رهایی، که برای حفظ وابستگی. سیاستمداری که از تغییر می‌گوید، اما نه برای دگرگونی، که برای استحکام قدرت خویش. مردمی که گمان می‌کنند در حال پیشرفت‌اند، اما در حقیقت، تنها در دایره‌ای از وابستگی می‌چرخند.

□و پرسش نهایی این است: آیا آزادی، تنها سرابی است که حاکمان پیش چشم مردم نگه می‌دارند؟ آیا آن‌که امروز یاری می‌رساند، فردا همان کسی نخواهد بود که سقوط را رقم می‌زند؟ شاید تاریخ، چیزی جز تکرار همین صحنه نباشد: آن‌که بر مسند قدرت است، یاری می‌دهد، اما هرگز به گونه‌ای که مردم بتوانند روزی بی‌نیاز از او باشند. این، بازی بی‌پایان قدرت است؛ و این، حقیقتی است که بسیاری از چشم‌ها آن را می‌بینند، اما اندکی جرأت دارند که آن را باور کنند.

❇️ فرا نو، نگاهی نو
▶️ @faraaano


*سایه‌ی فریبنده‌ی فضیلت*(۳ از ۳)

🖊️دکتر حسین ساسانی
*نشر:* گاهنامه مدیر
*تمامیت‌خواهی حاکمان*
• بخش سوم: ساختارهای اجتماعی
■در پهنه‌ی گسترده‌ی تاریخ، قدرت‌مندان همواره در جامه‌های گوناگون ظاهر شده‌اند. برخی در کسوت نجات‌دهندگان، برخی در هیبت مصلحان، و برخی در ردای پیام‌آوران آزادی. اما در پس این نقش‌آفرینی‌ها، پرسشی بنیادین نهفته است: آیا آن دستی که برای یاری دراز شده، حقیقتاً برای نجات است یا برای تثبیت سلطه؟ آیا آن حاکمی که به مردم وعده‌ی رفاه و امنیت می‌دهد، نگران سعادت آنان است، یا در پی استحکام تاج و تخت خویش؟ آیا سیاستمداری که از درد مردم سخن می‌گوید، برای درمان آمده است، یا زخم را زنده نگه می‌دارد تا همواره طبیب مورد نیاز بماند؟
□ماکیاولی، که از رازهای قدرت و سیاست پرده برمی‌دارد، هشدار می‌دهد که در بازی سیاست، اخلاق چیزی جز ابزاری برای فریب نیست. حاکمان، نه به مردم، که به بقای خویش می‌اندیشند، و اگر به ظاهر یاری می‌رسانند، تنها تا جایی است که مردم را در حالتی از وابستگی نگاه دارند. مردمانی که بر لبه‌ی پرتگاه نگه داشته می‌شوند، همیشه به دستی که آن‌ها را اندکی از سقوط دور کند، اما نه چندان که به آزادی برسند، محتاج خواهند بود. این همان سیاستی است که پادشاهان و دیکتاتورها قرن‌ها از آن بهره گرفته‌اند: مردم را در فقر و اضطراب نگه دار، سپس بخششی کوچک کن و خود را فرشته‌ی نجات بنام.

●در نظریه‌ی فوکو، قدرت نه همچون شمشیری آشکار، که همچون جریانی در لابه‌لای نهادهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی پخش شده است. حاکمان، مردم را با زنجیرهای نامرئی کنترل می‌کنند؛ آموزش را به گونه‌ای شکل می‌دهند که اطاعت را بیاموزد، رسانه‌ها را چنان می‌چینند که حقیقت را نهان دارند، و نهادهای اقتصادی را چنان تنظیم می‌کنند که مردم همواره نیازمند حمایت بمانند. آن‌ها مردمان را چنان هدایت می‌کنند که خود، زندانبان خویش شوند. وقتی سیاستمداری وعده‌ی توسعه می‌دهد، آیا قصدش توانمندسازی مردم است، یا ایجاد شرایطی که در آن، مردم هیچ‌گاه آن‌قدر قوی نشوند که دیگر نیازی به او نداشته باشند؟ این همان دستی است که یاری می‌دهد اما از رهایی بازمی‌دارد.

○هانا آرنت، که در تحلیل‌های خود از تمامیت‌خواهی سخن می‌گوید، نشان می‌دهد که قدرت‌مندان نه از آگاهی مردم، که از استیصال و وابستگی آن‌ها تغذیه می‌کنند. حاکمان، مردم را در ترسی دائمی فرو می‌برند، دشمنان خیالی می‌آفرینند، و بحران‌ها را چنان مدیریت می‌کنند که همواره به یک "رهبر" نیاز باشد. آن‌ها اجازه می‌دهند که مردم تا حدی بهبود یابند که به ادامه‌ی زندگی دلخوش باشند، اما هرگز آن‌قدر رشد نکنند که بتوانند بدون سایه‌ی یک قدرت مرکزی، مسیر خود را بیابند. در این بازی، رفاه، امنیت و حتی آزادی، نه به عنوان حقوق ذاتی مردم، بلکه به عنوان ابزارهایی برای کنترل آنان عرضه می‌شوند.

■آنتونیو گرامشی، با نظریه‌ی هژمونی فرهنگی، نشان می‌دهد که قدرت‌مندان برای حفظ جایگاه خود، نه تنها از زور، که از ایدئولوژی استفاده می‌کنند. آن‌ها چنان روایت‌هایی را در ذهن مردم حک می‌کنند که حتی بردگی را آزادی، و وابستگی را لطف حاکمان ببینند. سیاستمدارانی که با وعده‌ی اصلاحات، مردم را به خود امیدوار می‌کنند، آیا واقعاً در پی تغییرند، یا تنها بازی‌ای دیگر را آغاز کرده‌اند که در آن، چهره‌ی قدرت تغییر می‌کند اما ماهیتش پابرجا می‌ماند؟

□در نظریه‌ی کارل مارکس، حکومت‌ها و طبقات حاکم، با ایجاد وابستگی‌های اقتصادی، مردم را در زنجیر نگه می‌دارند. سیاستمداری که برای مردم کار ایجاد می‌کند، آیا در پی رشد اقتصادی است یا در پی ایجاد طبقاتی که همواره به دولت نیازمند باشند؟ آیا کمک‌های مالی، وام‌های اجتماعی و پروژه‌های حمایتی، راهی برای توانمندسازی است، یا شیوه‌ای برای کنترل توده‌هایی که اگر مستقل شوند، دیگر نیازی به رهبران نخواهند داشت؟

●اما این بازی، تنها در حوزه‌ی اقتصاد و سیاست خلاصه نمی‌شود. در فرهنگ، در رسانه، در آموزش، حتی در دین، همین الگوی یاریِ فریبنده جریان دارد. نیچه در نقد خود از اخلاق بردگی، نشان می‌دهد که چگونه حاکمان و صاحبان قدرت، ایده‌ی فروتنی، قناعت و رضایت از وضع موجود را به عنوان فضیلت ترویج می‌کنند، تا مردم هیچ‌گاه در پی تغییر وضع خود نباشند. سیاستمداری که از اخلاق سخن می‌گوید، آیا حقیقتاً به دنبال عدالت است، یا تنها می‌خواهد مردمان را در وضعیتی نگه دارد که بر ضد او نشورند؟
○در این میان، هربرت مارکوزه در نقدی دیگر، نشان می‌دهد که چگونه جوامع مدرن، مردم را با رفاه کنترل می‌کنند.
ادامه در پایین👇👇👇
❇️ فرا نو، نگاهی نو
▶️ @faraaano


○شاید سازمان‌ها، همانند افراد، سایه‌ای دارند که در آن، نیت‌های پنهان، ساختارهای قدرت، و انگیزه‌های واقعی مستترند. در این سایه، کمک می‌تواند چیزی جز ابزاری برای تسلط نباشد، درست مانند همان ویدیویی که دستی را به نشان کمک پیش می‌برد، اما در لحظه‌ی سرنوشت‌ساز، نه نجات، که سقوط را رقم می‌زند. آیا آن سازمانی که برنامه‌های آموزشی برگزار می‌کند، کارکنان را واقعاً برای توانمندسازی آموزش می‌دهد، یا در حال شکل دادن به سربازانی است که با مهارت‌های جدید، اما همچنان در مرزهای تعیین‌شده باقی می‌مانند؟ آیا آن مدیری که به رشد کارکنان خود بها می‌دهد، آیا واقعاً آن‌ها را برای آینده‌ای مستقل آماده می‌کند، یا تنها می‌خواهد آن‌ها را تا جایی که تهدیدی برای موقعیتش نشوند، توسعه دهد؟
■در نهایت، پرسش بنیادین این است: آیا سازمان‌ها به رشد افراد کمک می‌کنند، یا در حقیقت، آن‌ها را در مسیری هدایت می‌کنند که قدرت خود را تداوم بخشند؟ آیا دست یاری که به سوی کارکنان دراز می‌شود، برای بالا کشیدن است، یا تنها به‌اندازه‌ای که تعادل قدرت محفوظ بماند؟ شاید، همچون در زندگی فردی، در زندگی سازمانی نیز، نیت‌های واقعی نه در کلمات، که در لحظات سرنوشت‌ساز و در تصمیماتی که در سکوت گرفته می‌شوند، نهفته باشد.

❇️ فرا نو، نگاهی نو
▶️ @faraaano

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.