چتجیپیتی، یادگیری، و آیندهی انسان
چتجیپیتی همزمان هم هیجانآفرین است و هم دلهرهآور. مزایا و معایب آن برای آموزش چیست؟ اخیراً در یک فراتحلیل، دادههای ۶۹ مقاله در این حوزه بررسی شده و به پنج فایدهی آن در آموزش اشاره میشود.
جان نوستا نتایج این فراتحلیل را در پنج بند خلاصه کرده تا بدانیم چگونه بهتر از چتجیپیتی بهره گیریم.
۱.افزایش عملکرد تحصیلی
چتجیپیتی بهبود قابل توجهی در نتایج تحصیلی ایجاد میکند. چتجیپیتی با ارائهی توضیحات مناسب، دادن تمرین و ارزیابی آن، به عنوان یک معلم مجازی عمل میکند که در هر زمان قابل دسترسی است. در مقاله هشدار داده میشود که این پیشرفتها زمانی موثرترند که با استراتژیهای یادگیری فعال همراه شوند. چتجیپیتی نباید جایگزین روشهای سنتی تدریس باشد بلکه باید، بهعنوان یک ابزار مکمل استفاده شود.
۲. پرورش تفکر مرتبهی بالاتر
چتجیپیتی تفکر انتقادی، خلاقانه و تأملی را افزایش میدهد. دانشآموزان تشویق میشوند تا با هوش مصنوعی تعامل داشته باشند، پیشنهادات آن را ارزیابی کنند و ایدههای خود را اصلاح کنند و یک حلقه بازخورد پویا ایجاد کنند که مهارتهای شناختی درجه بالاتری را تقویت میکند.
۳. افزایش انگیزه و مشارکت
چتجیپیتی تجربهی یادگیری را جذابتر میکند و این امر به ویژه برای دانشآموزانی که با روشهای سنتی راحت نیستند تأثیرگذار است و راهیست برای افزایش لذت یادگیری. اما اینکه آیا این دستاوردهای انگیزشی پایدارند یا صرفاً ناشی از تازگی فناوری، نیازمند پژوهشهای طولی بعدی است.
۴. کاهش بار شناختی
در جهانی که با اطلاعات بمباران میشویم، توانایی تمرکز بر آنچه مهمتر است، مهارتی حیاتی است. چتجیپیتی کارهای پیچیده را ساده و مطالب انبوه را خلاصه، و برنامههای مطالعه را سازماندهی میکند و به دانشآموز اجازه میدهد ذهن خود را متمرکز کند. کاهش بار شناختی تعامل عمیقتری با مفاهیم چالشبرانگیز را امکانپذیر میکند و باعث تقویت تجربهی یادگیری معنادارتر میشود. با این وجود، مربیان باید تعادلی ایجاد کنند تا از اتکای بیش از حد به آن اجتناب کنند.
۵. خودکارآمدی
باور به توانایی خود برای موفقیت، عاملی حیاتی در پیشرفت تحصیلی است. نکتهی جالب این پژوهش آن است که در حالی که چتجیپیتی عملکرد را بهبود میبخشد و بار شناختی را کاهش میدهد، اما خودکارآمدی را به طور قابل توجهی افزایش نمیدهد. این امر سؤالات مهمی را در مورد اینکه آیا اتکا به ابزارهای هوش مصنوعی ممکن است به طور ناخواسته اعتماد دانشآموزان به تواناییهای خود را محدود کند، ایجاد میکند که نباید آن را دست کم گرفت.
به تعبیر نوستا خلاصه آنکه چتجیپیتی جایگزینی برای معلمان یا تعامل انسانی نیست بلکه یک شریکِ سفر در آموزش است که در حال تکامل است.
تحلیلی تکاملی
جا دارد در بررسی چنین پژوهشهایی به نقش آموزش در تکامل انسان اشاره کنیم. واضح است که یادگیری برخی موارد مسیر تکاملی انسان را تغییر داد و عادات رفتاری انسان را به نحوی اساسی دگرگون کرد. چند نمونه: یادگیری فنون شکار، یادگیری مهار آتش و شروع به پخت و پز، یادگیری کشت و کار، یادگیری انتقال اطلاعات از طریق سمبلها از جمله اختراع خط. اما جدا از آنکه چه یاد میگیریم، تغییرات در نحوههای یادگیری نیز اثرات تکاملی مهمی دارد.
یادگیری یک فرآیند اکتسابی نسبتاً پایدار است: فرایندِ کسبِ دانش، رفتار، مهارت، ارزش، نگرش، ترجیحات جدید و رسیدن به فهم. تأکید بر آنکه این فرایند اثرات نسبتاً پایداری دارد به آن معناست که به تغییرات نسبتاً پایدار در عادات رفتاری انسان میانجامد.
بیتردید چتجیپیتی میتواند به رشد معرفت گزارهای، چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی بیانجامد. به عبارتی اگر یگانه هدف آموزش کسب دانش باشد، که به واقع هدف بسیار مهمیست، چتجیپیتی همراهی بیهمتاست. اما اگر به دیگر اهداف یادگیری نگاهی کنیم باید با احتیاط بیشتری به این همراه قدرتمند نگریست. اینکه تأثیر آن بر رفتارها و مهارتهای دانشآموز چه خواهد بود، و ارزشها و نگرشها و ترجیحات او را چگونه تغییر خواهد داد نیازمند تأملات بیشتری است.
توجه به بدنمندی و جایمندی شناخت و اینکه کنشگر چگونه وارد تعامل با محیط پیرامونی میشود در پژوهشهایی از این دست کمتر مورد توجهاند. عموم پژوهشهایی از این دست، البته بهخلاف پژوهش مورد اشاره، بر نقش چتجیپیتی بر آموزش دانش گزارهای تأکید دارند. این در حالیست که شکوفایی انسانی عموماً تابع نوع کنشگری ما با جهان است و هرچند معرفت گزارهای بر نوع تعامل ما اثر دارد اما درگیری با جهان فرایند بازخوردی بسیار پیچیدهتریست که نباید آن را به افزایش معرفت گزارهای فروکاست.
هوش مصنوعی بخش مهمی از جهان پیشِ روست که باید به نحوی با آن تعامل کنیم که در راستای بهزیستی انسان باشد.
هادی صمدی
@evophilosophy
چتجیپیتی همزمان هم هیجانآفرین است و هم دلهرهآور. مزایا و معایب آن برای آموزش چیست؟ اخیراً در یک فراتحلیل، دادههای ۶۹ مقاله در این حوزه بررسی شده و به پنج فایدهی آن در آموزش اشاره میشود.
جان نوستا نتایج این فراتحلیل را در پنج بند خلاصه کرده تا بدانیم چگونه بهتر از چتجیپیتی بهره گیریم.
۱.افزایش عملکرد تحصیلی
چتجیپیتی بهبود قابل توجهی در نتایج تحصیلی ایجاد میکند. چتجیپیتی با ارائهی توضیحات مناسب، دادن تمرین و ارزیابی آن، به عنوان یک معلم مجازی عمل میکند که در هر زمان قابل دسترسی است. در مقاله هشدار داده میشود که این پیشرفتها زمانی موثرترند که با استراتژیهای یادگیری فعال همراه شوند. چتجیپیتی نباید جایگزین روشهای سنتی تدریس باشد بلکه باید، بهعنوان یک ابزار مکمل استفاده شود.
۲. پرورش تفکر مرتبهی بالاتر
چتجیپیتی تفکر انتقادی، خلاقانه و تأملی را افزایش میدهد. دانشآموزان تشویق میشوند تا با هوش مصنوعی تعامل داشته باشند، پیشنهادات آن را ارزیابی کنند و ایدههای خود را اصلاح کنند و یک حلقه بازخورد پویا ایجاد کنند که مهارتهای شناختی درجه بالاتری را تقویت میکند.
۳. افزایش انگیزه و مشارکت
چتجیپیتی تجربهی یادگیری را جذابتر میکند و این امر به ویژه برای دانشآموزانی که با روشهای سنتی راحت نیستند تأثیرگذار است و راهیست برای افزایش لذت یادگیری. اما اینکه آیا این دستاوردهای انگیزشی پایدارند یا صرفاً ناشی از تازگی فناوری، نیازمند پژوهشهای طولی بعدی است.
۴. کاهش بار شناختی
در جهانی که با اطلاعات بمباران میشویم، توانایی تمرکز بر آنچه مهمتر است، مهارتی حیاتی است. چتجیپیتی کارهای پیچیده را ساده و مطالب انبوه را خلاصه، و برنامههای مطالعه را سازماندهی میکند و به دانشآموز اجازه میدهد ذهن خود را متمرکز کند. کاهش بار شناختی تعامل عمیقتری با مفاهیم چالشبرانگیز را امکانپذیر میکند و باعث تقویت تجربهی یادگیری معنادارتر میشود. با این وجود، مربیان باید تعادلی ایجاد کنند تا از اتکای بیش از حد به آن اجتناب کنند.
۵. خودکارآمدی
باور به توانایی خود برای موفقیت، عاملی حیاتی در پیشرفت تحصیلی است. نکتهی جالب این پژوهش آن است که در حالی که چتجیپیتی عملکرد را بهبود میبخشد و بار شناختی را کاهش میدهد، اما خودکارآمدی را به طور قابل توجهی افزایش نمیدهد. این امر سؤالات مهمی را در مورد اینکه آیا اتکا به ابزارهای هوش مصنوعی ممکن است به طور ناخواسته اعتماد دانشآموزان به تواناییهای خود را محدود کند، ایجاد میکند که نباید آن را دست کم گرفت.
به تعبیر نوستا خلاصه آنکه چتجیپیتی جایگزینی برای معلمان یا تعامل انسانی نیست بلکه یک شریکِ سفر در آموزش است که در حال تکامل است.
تحلیلی تکاملی
جا دارد در بررسی چنین پژوهشهایی به نقش آموزش در تکامل انسان اشاره کنیم. واضح است که یادگیری برخی موارد مسیر تکاملی انسان را تغییر داد و عادات رفتاری انسان را به نحوی اساسی دگرگون کرد. چند نمونه: یادگیری فنون شکار، یادگیری مهار آتش و شروع به پخت و پز، یادگیری کشت و کار، یادگیری انتقال اطلاعات از طریق سمبلها از جمله اختراع خط. اما جدا از آنکه چه یاد میگیریم، تغییرات در نحوههای یادگیری نیز اثرات تکاملی مهمی دارد.
یادگیری یک فرآیند اکتسابی نسبتاً پایدار است: فرایندِ کسبِ دانش، رفتار، مهارت، ارزش، نگرش، ترجیحات جدید و رسیدن به فهم. تأکید بر آنکه این فرایند اثرات نسبتاً پایداری دارد به آن معناست که به تغییرات نسبتاً پایدار در عادات رفتاری انسان میانجامد.
بیتردید چتجیپیتی میتواند به رشد معرفت گزارهای، چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی بیانجامد. به عبارتی اگر یگانه هدف آموزش کسب دانش باشد، که به واقع هدف بسیار مهمیست، چتجیپیتی همراهی بیهمتاست. اما اگر به دیگر اهداف یادگیری نگاهی کنیم باید با احتیاط بیشتری به این همراه قدرتمند نگریست. اینکه تأثیر آن بر رفتارها و مهارتهای دانشآموز چه خواهد بود، و ارزشها و نگرشها و ترجیحات او را چگونه تغییر خواهد داد نیازمند تأملات بیشتری است.
توجه به بدنمندی و جایمندی شناخت و اینکه کنشگر چگونه وارد تعامل با محیط پیرامونی میشود در پژوهشهایی از این دست کمتر مورد توجهاند. عموم پژوهشهایی از این دست، البته بهخلاف پژوهش مورد اشاره، بر نقش چتجیپیتی بر آموزش دانش گزارهای تأکید دارند. این در حالیست که شکوفایی انسانی عموماً تابع نوع کنشگری ما با جهان است و هرچند معرفت گزارهای بر نوع تعامل ما اثر دارد اما درگیری با جهان فرایند بازخوردی بسیار پیچیدهتریست که نباید آن را به افزایش معرفت گزارهای فروکاست.
هوش مصنوعی بخش مهمی از جهان پیشِ روست که باید به نحوی با آن تعامل کنیم که در راستای بهزیستی انسان باشد.
هادی صمدی
@evophilosophy