یک پرسش مهم بر اساس محتوای کتاب تاریخ بیخردی این است که آیا انسان مطابق با فرضهای اقتصاد مرسوم، عقلایی رفتار میکند؟ باربارا تاکمن با مروری بر افسانه تروآ، در کنار وقایع تاریخی جدایی پاپهای رنسانس و پروتستان، شکست بریتانیا در حفظ امریکا به مثابه مستعمره و جنگ امریکا در ویتنام به دنبال برجستهسازی بیخردی در ساحت قدرت است و آن را پرهیزناپذیر میداند. اما در رابطه با مسائل توسعه میتوان کتاب را از دو سطح رفتاری و توسعه بررسی کرد و بینشهایی به دست آورد. در سطح رفتاری، واقعیت رفتار انسانی با کارایی عقلانیت ابزاری و اطلاعات کامل افراد، همخوانی ندارد. حتی در صورت برخورداری از اطلاعات کامل نیز تضمینی برای اتخاذ بهترین تصمیم یا تصمیم درست، وجود ندارد. تاکمن دلایل بیخردی در ساحت قدرت را عمدتا معلول ناآگاهی و قضاوت ناقص، فقدان قدرت تشخیص زیان در زمان تصمیم، تعصب و خشکمغزی و بدخواهی دیگران میداند که باعث تکرار انتخاب نادرست در این ساحت میشود. اما در سطح توسعه و فرافردی باید توجه کرد که عواملی از قبیل تصمیمگروهی و اثر گروههای ذینفوذ در تصمیمات، بازیهای تودرتو و وابستگی به مسیر نیز در اتخاذ تصمیمات نامناسب کارگر میافتند. در چنین شرایطی منافع فردی و جمعی همراستا نمیشوند و بین اهداف کوتاهمدت و بلندمدت، سازگاری به وجود نمیآید.