اشت به دریا نگاه میکرد بهم گفت مهرشاد تو خیلی پسر خوبی هستی دنبال هوس نیستی هول نیستی هر کی بود تا الان کلی پیشنهاد میداد گفتم نه بابا این چه حرفیه خب آمدیم بیرون مگه باید کاری کنیم گفت خیلی از رفتارت خوشم آمد دستاشو حلقه کرد تو دستای منو آروم آروم میمالید منم بدنم یخ کرده بود شالشم برداشته بود مانتوشم باز بود نیم تنش کاملا مشخص بود سوتین سفیدشم میشد قشنگ دید صندلیشا یکم خوابوند و من قشنگ سینه هاشو با نیم تنش میدیدم باورم نمیشد که خودش راحت ولی یه حسی بهم میگفت خودش دیوث عالمه میخاد منو امتحان کنه هرچند منم نمیخاستم هول بازی در بیارم گفتم یه اشتباه کنم از دستم میپره ولی خدایی خیلی ازش خوشم آمده بود پیاده شدیم دم ساحل یه ۲۰ دقیقه ای پیاده رفتیم تو شنا اون میدوید شیطونی میکرد شنارا می پاشيد منم کیف کرده بودم ازش یه تیکه مانتوشو درآورد باورم نمیشد چ کونی داشت واااااااااااااای یه نیم تنه سفید یه شلوار جین آماده کردن رفتیم نشستیم رو یه تخته سنگ منم کنارش با فاصله بودم صدای موج دریا میومد دستش تو دستم بود آروم سرشو گذاشت رو شونم گفت مهرشاد دوست دختر نداری گفتم داشتم یکسال کات کردم گفت خاک تو سرش که همچین پسری را از دست داده گفتم مرسی لطف داری یه نگاه بهم کرد و گفت جذاب لعنتی آدم نگات میکنه دلش میره برات گفتم الان دل تو رفته گفت نه از تو نرفته اینقدر نگاه کردی چشمات ضعیف نشد خندم گرفت گفتم مگه تو فهمیدی گفت آره ولی خوشم آمد ازت هول بازی در نیوردی اولش فکر نمیکردم اینقدر سفت باشی ولی خب الان خوشم آمده ازت خیلی خوبی نگاهش کردم گفتم توام خوبی که آروم لباشو آورد جلو و لبای همدیگرو خوردیم اینقدر این صحنه عالی بود که من اصلا تو این دنیا نبودم اینقدر عالی و خوشمزه بود لباش دیوانه وار داغ بود لبای منو میخورد منم دستامو محکم گرفته بودم پشت سرش و باهم همدیگرو میخوردیم آروم دستامو میخاستم ببرم بزارم رو سینش ترسیدم بیخیال شدم گفت مهرشاد بریم تو ماشین گفتم بریم
تو ماشین دستشو کرد تو سینم گفت من عاشق موهای سینه مردام دوباره لبای همدیگرو میخوردیم دوتامون خیس بودیم چون هوا شرجی بود بیرون منم آروم دستمو بردم سمت سینش دست میکشیدم باورم نمیشد که چقدر نرم بود عینه پر نرم بود تا که میمالیدم با ولع بیشتر لبامو میخورد و گاز میگرفت آه و ناله میکرد آروم سینشو از بالای نیم تنش درآوردم و شروع کردم به خوردن نوک سینه هاش که آه و ناله میکرد میگفت نکن مهرشاد عزیزم نکن زشته بخدا اولین جلسه دیدار مون چی شد گفتم بده یه دوست پسر جذاب پیدا کردی دوست نداری هیچی نمیگفت میگفت عاشقتم اینقدر شیطونی و باز لبامو محکم میخورد و آه و ناله میکرد یه ۲۰ دقیقه ای همدیگرو میخوردیم که بهش گفتم میخوای بریم خونه من. من اینجا تنهام گفت من از خدامه ولی من دیروز پریود شدم که کاش نمیشدم گفتم وا این حرفا چیه فدای سرت میریم پیش هم گفت معذب میشم گفتم اصلا بهش فکر نکن من دنبال هوس نیستم همین که تو بغلم باشی کافیه که گفت باش عزیزم هرچی تو بگی. اول به خودم گفتم کس و شعر میگه نمیخواد من بکنمش ولی بعد به خودم گفتم این داره از حشر میمیرد مگه کسخله دوتامون چمدونامون عقب ماشین بود رسیدیم خونه بهم گفت چمدون منو میاری بالا گفتم آره تو مسیر جلوتر از من رفت تا برسیم به آسانسور منم داشتم کونشو میدیدم رفتیم تو آسانسور گفت طبقه چندی گفتم ۷ بزن اونم هفت و فشار داد چسبید به من باورم نمیشد یه همچین شاه کسی داره میاد پیشم از طرفیم گفتم اگه پریود نباشه هرجوری باشه میکنمش رسیدیم تو خونه چمدونش رو بردم تو اتاق گفت دستشویی
تو ماشین دستشو کرد تو سینم گفت من عاشق موهای سینه مردام دوباره لبای همدیگرو میخوردیم دوتامون خیس بودیم چون هوا شرجی بود بیرون منم آروم دستمو بردم سمت سینش دست میکشیدم باورم نمیشد که چقدر نرم بود عینه پر نرم بود تا که میمالیدم با ولع بیشتر لبامو میخورد و گاز میگرفت آه و ناله میکرد آروم سینشو از بالای نیم تنش درآوردم و شروع کردم به خوردن نوک سینه هاش که آه و ناله میکرد میگفت نکن مهرشاد عزیزم نکن زشته بخدا اولین جلسه دیدار مون چی شد گفتم بده یه دوست پسر جذاب پیدا کردی دوست نداری هیچی نمیگفت میگفت عاشقتم اینقدر شیطونی و باز لبامو محکم میخورد و آه و ناله میکرد یه ۲۰ دقیقه ای همدیگرو میخوردیم که بهش گفتم میخوای بریم خونه من. من اینجا تنهام گفت من از خدامه ولی من دیروز پریود شدم که کاش نمیشدم گفتم وا این حرفا چیه فدای سرت میریم پیش هم گفت معذب میشم گفتم اصلا بهش فکر نکن من دنبال هوس نیستم همین که تو بغلم باشی کافیه که گفت باش عزیزم هرچی تو بگی. اول به خودم گفتم کس و شعر میگه نمیخواد من بکنمش ولی بعد به خودم گفتم این داره از حشر میمیرد مگه کسخله دوتامون چمدونامون عقب ماشین بود رسیدیم خونه بهم گفت چمدون منو میاری بالا گفتم آره تو مسیر جلوتر از من رفت تا برسیم به آسانسور منم داشتم کونشو میدیدم رفتیم تو آسانسور گفت طبقه چندی گفتم ۷ بزن اونم هفت و فشار داد چسبید به من باورم نمیشد یه همچین شاه کسی داره میاد پیشم از طرفیم گفتم اگه پریود نباشه هرجوری باشه میکنمش رسیدیم تو خونه چمدونش رو بردم تو اتاق گفت دستشویی