Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
چشم هاتو ببند میخام ببرمت به دهه شصت..یه شب سرد زمستونی ، برف در حال باریدن،کولاک در راه است.تلویزیون پارس قرمز رنگ. گوشه ی سالن بر روی میز چوبی ای که رومیزی قلاب بافی دستباف مادر بر رویش خود نمایی میکند.
شبکه دو سیما ...تیتراژ سریال ...از سرزمین شمالی... پدر تکیه داده بر پشتی قالیچه ای کنار سالن و در حال تعمیر ساعت شماته دار، و قوری بند زده و استکانی کمر باریک جلوی رویش. گاهی از بالای عینک قاب مشکی ش نگاهی به تلویزیون می اندازد.
شلغم در دیگچه مسی بر روی چراغ علاالدین قل قل میکند و بخارش بر روی شیشه پنجره می نشیند.
بوی نفت و دود چراغ به مشام میرسد.
بوی نفت .استشمامش کن..دلت برایش تنگ شده!!!
مادر روبروی تلویزیون میل و کامو در دست مشغول بافتن شال گردنی است یکی از زیر یکی از رو.... یک لحظه چشم از تلویزیون و تصویر سیاه و سفیدش بر نمیدارد مشتاق برای اینکه بداند عاقبت «گورو» پدر خانواده و دو فرزندش «هوتارو»و «جوون»چه میشود.
سکوت.......
آنچه به گوش میرسد آهنگ دلنشینی ست که تا مغز استخوانت رخنه میکند...
بوی نفت، بوی نفت و بوی نفت...
و دانه های برف که از پشت شیشه بر زمین می افتد.و تمام....
🅰 @dastanvpand1
شبکه دو سیما ...تیتراژ سریال ...از سرزمین شمالی... پدر تکیه داده بر پشتی قالیچه ای کنار سالن و در حال تعمیر ساعت شماته دار، و قوری بند زده و استکانی کمر باریک جلوی رویش. گاهی از بالای عینک قاب مشکی ش نگاهی به تلویزیون می اندازد.
شلغم در دیگچه مسی بر روی چراغ علاالدین قل قل میکند و بخارش بر روی شیشه پنجره می نشیند.
بوی نفت و دود چراغ به مشام میرسد.
بوی نفت .استشمامش کن..دلت برایش تنگ شده!!!
مادر روبروی تلویزیون میل و کامو در دست مشغول بافتن شال گردنی است یکی از زیر یکی از رو.... یک لحظه چشم از تلویزیون و تصویر سیاه و سفیدش بر نمیدارد مشتاق برای اینکه بداند عاقبت «گورو» پدر خانواده و دو فرزندش «هوتارو»و «جوون»چه میشود.
سکوت.......
آنچه به گوش میرسد آهنگ دلنشینی ست که تا مغز استخوانت رخنه میکند...
بوی نفت، بوی نفت و بوی نفت...
و دانه های برف که از پشت شیشه بر زمین می افتد.و تمام....
🅰 @dastanvpand1