گسترده یاقوت dan repost
گونش دختری از تبار شاهسون هاست که بعد از مرگ همسرش به اجبار رسومات به عقد برادرشوهرش تکین بدنام و مغرور درمیاد درحالیکه تکین...
فصل اول👇
یاد دقایقی افتادم که نوزادم به خواب #ابدی فرو رفت... همان موقعی بود که خبر #مرگ هورتاشم را به من دادند...
من ماندم و این دامان خالی، من ماندم و #حرفهای پشت سرم، من ماندم و قرار #ازدواجی که ریخته بودند تا #نوه دیگر ساری خان بیگ، #بیپدر نماند. من ماندم و این #ازدواج احمقانه از پیش تعیین شده لعنتی با کسی که گمان هم نمیبردم حتی برگردد و #نگاهم کند، چه برسد به این که بخواهد مرا به #عقد خود دربیاورد...
من ماندم و آن #خانزاده آرام و #مغروری که دلش از سنگ بود، همان خانزادهای که محکم ایستاد، #برادرزادهاش را به #خاک سپرد و عروسِ #برادرش را به #حجله برد...
♨️♨️♨️♨️♨️♨️
https://t.me/joinchat/AAAAAE6m_PXNhBrSBv0T5w
https://t.me/joinchat/AAAAAE6m_PXNhBrSBv0T5w
تکین خانزادهی #جدی و #خشنی که هیچجوره زیر بار حرف زور نمیره اما به #اجبار عموش و نگاه مظلوم و ترسونِ گونش، اون رو به عقد خودش درمیاره و...😿🙀😻
اين كانال بزودي خصوصي ميشه پس سريع جوين بدين❌❌😈
فصل اول👇
یاد دقایقی افتادم که نوزادم به خواب #ابدی فرو رفت... همان موقعی بود که خبر #مرگ هورتاشم را به من دادند...
من ماندم و این دامان خالی، من ماندم و #حرفهای پشت سرم، من ماندم و قرار #ازدواجی که ریخته بودند تا #نوه دیگر ساری خان بیگ، #بیپدر نماند. من ماندم و این #ازدواج احمقانه از پیش تعیین شده لعنتی با کسی که گمان هم نمیبردم حتی برگردد و #نگاهم کند، چه برسد به این که بخواهد مرا به #عقد خود دربیاورد...
من ماندم و آن #خانزاده آرام و #مغروری که دلش از سنگ بود، همان خانزادهای که محکم ایستاد، #برادرزادهاش را به #خاک سپرد و عروسِ #برادرش را به #حجله برد...
♨️♨️♨️♨️♨️♨️
https://t.me/joinchat/AAAAAE6m_PXNhBrSBv0T5w
https://t.me/joinchat/AAAAAE6m_PXNhBrSBv0T5w
تکین خانزادهی #جدی و #خشنی که هیچجوره زیر بار حرف زور نمیره اما به #اجبار عموش و نگاه مظلوم و ترسونِ گونش، اون رو به عقد خودش درمیاره و...😿🙀😻
اين كانال بزودي خصوصي ميشه پس سريع جوين بدين❌❌😈