امپراتوری نجفزاده دربرابر امپراتوری هارت و نگری
محمدرضا کلاهی
استادی میگفت برخی از ترجمههای فارسی جهل بسیط آدم را به جهل مرکب تبدیل میکنند. اثری را تا وقتی نخواندهای نمیشناسی و میدانی که نمیشناسی. وقتی ترجمهاش را میخوانی، باز هم نمیشناسی اما اینبار نمیدانی که نمیشناسی.
تاجایی که من برخورد داشتهام، فکر میکنم اکثر ترجمههای فارسی چنیناند. بسیار کمتعدادند مترجمانی که میتوانی با طیب خاطر خود را به ترجمهشان بسپاری و اطمینان داشته باشی که چیزی که میخوانی همان است که باید. هنگام خواندن اکثر ترجمهها آدم اضطراب دارد که چیزی که میخواند همان است که باید بخواند یا نه. خصوصاْ در متنهای تخصصیتر و سنگینتر، آدم نمیداند ابهام یک جمله از پیچیدگی متن است یا از اشتباه ترجمه. و برای من بسیار بیشتر پیش آمده که مشکلِ ترجمه بوده نه پیچیدگیِ متن.
ترجمهی رضا نجفزاده از کتاب امپراتوری، نوشتهی آنتونیو نگری و مایکل هارت، (نشر قصیدهسرا، ویرایش دوم، چاپ سوم، ۱۳۹۷) یکی از ترجمههای نیازمند بررسی است. میدانیم که «امپراتوری» یک اثر مهم در علوم اجتماعی معاصر، و هارت و نگری دو تن از مهمترین متفکران مؤلف و صاحب سبک امروزند. از قضا خود نجفزاده در مقدمهای که بر کتاب نوشته، اهمیت آنها را به خوبی شرح داده. بنابراین ترجمهی این متن به زبان فارسی کاری بسیار مهم و لازم بوده است. اما ترجمهی نجفزاده از این کتاب، متنی است که هنگام خواندناش مدام به دستانداز میافتی و در خطاهای ترجمه گیر میکنی تا دست آخر که عطایاش را به لقایاش میبخشی و مجاب میشوی که از اول همان متن انگلیسی را بخوانی.
سابقهی نجفزاده در ترجمههایی از فوکو (از قبیل تولد زیستسیاست، باید از جامعه دفاع کرد)، برخی از کارهای دیگر هارت و نگری (از قبیل بازگشت به آینده، ژیل دلوز نوآموزی در فلسفه، کار دیونیسوس) و ترجمهی آثار فلسفی و اجتماعی دیگری از سایر نویسندگان، تو را قانع کرده بوده با دیدن اسماش روی جلد کتاب امپراتوری، آن را بخری و با حد قابل قبولی از اعتماد، شروع به خواندن کنی. وقتی شروع کردهای، پیشگفتار نسبتاً مفصلی که او بر کتاب نوشته و در آن نویسندگان و سایر آثارشان و خود این اثر را در بستر تاریخیشان معرفی کرده، در تو این اعتماد را ایجاد کرده که مترجم، آثار دیگر هارت و نگری و متفکران همفکر آنان را خوانده و به روش و رویکردشان اشراف دارد و میتواند مترجم معتبری برای نوشتههای آنان باشد. تا رسیدهای به اصل متن. فصل اول، قسمت اول.
من البته مترجم نیستم. فقط خوانندهام. بنابراین اینجا به عنوان یک مترجم، متن مترجم دیگر را داوری نمیکنم. فقط مصائب خوانندهای را که با ترجمهای بد مواجه شده توصیف میکنم. البته علاوه بر آن درک خودم را هم از جملات اصلی کتاب، باز فقط به عنوان خواننده، پیشنهاد میدهم.
ادامه را اینجا بخوانید.
محمدرضا کلاهی
استادی میگفت برخی از ترجمههای فارسی جهل بسیط آدم را به جهل مرکب تبدیل میکنند. اثری را تا وقتی نخواندهای نمیشناسی و میدانی که نمیشناسی. وقتی ترجمهاش را میخوانی، باز هم نمیشناسی اما اینبار نمیدانی که نمیشناسی.
تاجایی که من برخورد داشتهام، فکر میکنم اکثر ترجمههای فارسی چنیناند. بسیار کمتعدادند مترجمانی که میتوانی با طیب خاطر خود را به ترجمهشان بسپاری و اطمینان داشته باشی که چیزی که میخوانی همان است که باید. هنگام خواندن اکثر ترجمهها آدم اضطراب دارد که چیزی که میخواند همان است که باید بخواند یا نه. خصوصاْ در متنهای تخصصیتر و سنگینتر، آدم نمیداند ابهام یک جمله از پیچیدگی متن است یا از اشتباه ترجمه. و برای من بسیار بیشتر پیش آمده که مشکلِ ترجمه بوده نه پیچیدگیِ متن.
ترجمهی رضا نجفزاده از کتاب امپراتوری، نوشتهی آنتونیو نگری و مایکل هارت، (نشر قصیدهسرا، ویرایش دوم، چاپ سوم، ۱۳۹۷) یکی از ترجمههای نیازمند بررسی است. میدانیم که «امپراتوری» یک اثر مهم در علوم اجتماعی معاصر، و هارت و نگری دو تن از مهمترین متفکران مؤلف و صاحب سبک امروزند. از قضا خود نجفزاده در مقدمهای که بر کتاب نوشته، اهمیت آنها را به خوبی شرح داده. بنابراین ترجمهی این متن به زبان فارسی کاری بسیار مهم و لازم بوده است. اما ترجمهی نجفزاده از این کتاب، متنی است که هنگام خواندناش مدام به دستانداز میافتی و در خطاهای ترجمه گیر میکنی تا دست آخر که عطایاش را به لقایاش میبخشی و مجاب میشوی که از اول همان متن انگلیسی را بخوانی.
سابقهی نجفزاده در ترجمههایی از فوکو (از قبیل تولد زیستسیاست، باید از جامعه دفاع کرد)، برخی از کارهای دیگر هارت و نگری (از قبیل بازگشت به آینده، ژیل دلوز نوآموزی در فلسفه، کار دیونیسوس) و ترجمهی آثار فلسفی و اجتماعی دیگری از سایر نویسندگان، تو را قانع کرده بوده با دیدن اسماش روی جلد کتاب امپراتوری، آن را بخری و با حد قابل قبولی از اعتماد، شروع به خواندن کنی. وقتی شروع کردهای، پیشگفتار نسبتاً مفصلی که او بر کتاب نوشته و در آن نویسندگان و سایر آثارشان و خود این اثر را در بستر تاریخیشان معرفی کرده، در تو این اعتماد را ایجاد کرده که مترجم، آثار دیگر هارت و نگری و متفکران همفکر آنان را خوانده و به روش و رویکردشان اشراف دارد و میتواند مترجم معتبری برای نوشتههای آنان باشد. تا رسیدهای به اصل متن. فصل اول، قسمت اول.
من البته مترجم نیستم. فقط خوانندهام. بنابراین اینجا به عنوان یک مترجم، متن مترجم دیگر را داوری نمیکنم. فقط مصائب خوانندهای را که با ترجمهای بد مواجه شده توصیف میکنم. البته علاوه بر آن درک خودم را هم از جملات اصلی کتاب، باز فقط به عنوان خواننده، پیشنهاد میدهم.
ادامه را اینجا بخوانید.