درباره‌ی ما


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: ko‘rsatilmagan


نوشته‌های من محمدرضا کلاهی، درباره‌ی اوضاع اجتماعی و سیاسی ما

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


از مقدمه‌ی مترجم:

انسان‌شناسی در جهان، در سه دوره، از قرن نوزدهم تا کنون، تجربیات متفاوتی پشت سر گذاشته است. برخلاف آن‌چه در ایران درباره‌ی این شاخه از انسان‌شناسی تصور می‌شود، این حوزه‌ی علمی در جهان بسیار پویا و رو به رشد است... نگاه چندوجهی به مسأله‌ی انسان، از جمله تغییرات مهم در انسان‌شناسی به‌شمار می‌رود که رویکرد زیستی-فرهنکی را به رویکردهای یک‌وجهی و تخصصی که در قرن بیستم شکل کرفت، اضافه کرده است. در ایران اطلاعات درباره‌ی این شاخه از علم انسان‌شناسی تنها مربوط به دوره‌ی اول، یعنی قرن نوزدهم است که در آن، نژاد محور اصلی مباحث است. تغییر و تحولات این علم پس از نیمه‌ی دوم قرن بیستم در ایران چندان مطرح نشده و به همین دلیل نسبت به این شاخه از انسان‌شناسی بدبینی وجود دارد...


کتاب «انسان‌شناسی زیستی،‌ تاریخ طبیعی نوع بشر» با ترجمه‌ی گرهی از مترجمان و سرویراستاری زهره انواری،‌ در بیش از ۸۰۰ صفحه در انتشارات دانشگاه تهران منتشر شد. انتشار این کتاب بی‌شک نقطه عطفی در رشته‌ی انسان‌شناسی زیستی در ایران است. انسان‌شناسی زیستی تا کنون کتاب مرجع معتبری در فارسی نداشته است. منابع موجود به فارسی، اغلب بسیار قدیمی‌اند و غیر از محتوای ضعیف‌شان، متعلق به پارادایمی در انسان‌شناسی زیستی هستند که سال‌ها است در جهان منسوخ شده.
ویرایش چهارم کتاب «انسان‌شناسی زیستی؛ تاریخ طبیعی نوع بشر»، انتشار سال ۲۰۱۹ که ترجمه از روی آن انجام شده، یکی از به‌روز‌ترین منابع در این حوزه و یکی از متون درسی در دانشگاه‌های مختلف جهان است.
این کتاب را اکنون باید مهم‌ترین و تنها مرجع تخصصی رشته‌ی انسان‌شناسی زیستی در زبان فارسی دانست و با انتشارش می‌توان گفت رشته‌ی انسان‌شناسی زیستی در زبان فارسی نقطه اتکایی قابل اعتماد یافته است. به همین دلیل ترجمه‌ی این کتاب را باید تحولی بزرگ در انسان‌شناسی زیستی در ایران دانست.




نشست روز علوم اجتماعی
بازآفرینی علوم اجتماعی و رسالت آن در دهه‌ی ۱۴۰۰

بخش اول: ارائه‌ها

00:15 مقدمه‌ی حسن حسن‌زاده
02:41 تقی آزاد ارمکی
28:51 محمدرضا کلاهی

بخش دوم: گفت‌وگوها

01:04:26 گفت‌وگو

برگزار کنندگان
- پژوهشگاه مطالعات فرهنگی-اجتماعی
- گروه روان‌شناسی اجتماعی انجمن جامعه‌شناسی ایران
- انجمن انسان‌شناسی ایران

https://t.me/dar_bare_ma




پژوهشگاه مطالعات فرهنگی-اجتماعی با همکاری گروه روان‌شناسی اجتماعی انجمن جامعه‌شناسی ایران و انجمن انسان‌شناسی ایران برگزار می‌کند:

بازآفرینی علوم اجتماعی و رسالت آن در دهه‌ی ۱۴۰۰
پاسداشت روز علوم اجتماعی

سخن‌رانان
▪️ تقی آزاد ارمکی
(استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران)

▪️ محمدرضا کلاهی
(استادیار پژوهشگاه مطالعات فرهنگی-اجتماعی)

دبیر نشست
▪️ حسن حسن‌زاده
(دانشجوی دکتری پژوهشگاه مطالعات فرهنگی-اجتماعی)

زمان: یک‌شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۳
ساعت: ۱۵ تا ۱۷

مکان: خیابان پاسداران، خیابان مؤمن‌نژاد (گلستان یکم)، پلاک ۱۲۴، پژوهشگاه مطالعات فرهنگی-اجتماعی، تالار فارابی

نشست به صورت حضوری و مجازی برگزار می‌شود.

لینک مجازی نشست:
b2n.ir/icscs


انجمن جامعه شناسی ایران dan repost
انجمن جامعه شناسی ایران با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی در روز علوم اجتماعی برگزار می کند: 
گردهمایی خانواده بزرگ علوم اجتماعی همراه با میزگرد تخصصی:
نسبت علوم اجتماعی با دانشگاه، دولت و نهادهای مدنی
دوشنبه 12 آذرماه 1403
ساعت 16 تا 20
خیابان استاد نجات اللهی(ویلا)، بوستان ورشو، خانه اندیشمندان علوم انسانی

@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران


هشتمین *پیش‌نشست تخصصی* همایش علمی هیأت و آیین‌های مذهبی۱۴۰۳
با همکاری اندیشکده هیأت
🔹
با موضوع: *پیدایش هیأت مذهبی در گذار ایران به مدرنیته *
🔸
👤 دکتر *محمدرضا کلاهی؛* عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی
👤 دکتر *امیر صفری؛* پژوهشگر تاریخ معاصر ایران
🔹
📆 زمان: سه‌شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۰
📍مکان: خیابان ولیعصر، پایین‌تر از زرتشت، خیابان امینی، ساختمان البسکو، طبقه دوم، واحد ۴، اندیشکده هیأت
🔸
📎 پیوند حضور مجازی
🔻
🏴 *روایت اجتماعی هیأت* 🏴

👤 ارتباط با پشتیبانی
🔗 شناسه ما در شبکه‌های مجازی


علیه چپ فرضی
محمدرضا کلاهی

اخیراً گویا رقم یارانه‌ی نان منتشر شده و مبلغ بالای‌اش، اعتراضات راست‌گرایان معتقد به اقتصاد آزاد را برانگیخته. راست‌گرایان در ایران، مقصر سیاست‌های کنترل دولتیِ اقتصاد (از قبیل پرداخت یارانه یا قیمت‌گذاری دولتی کالاها) را فشار رویکردهای چپ‌گرا و سوسیالیستی می‌دانند.

ولی ازیک طرف دیده نمی‌شود که هیچ سیاست‌مدار یا سیاست‌گذاری با چنین سیاست‌هایی موافقت کرده باشد. گرچه این سیاست‌ها اجرا می‌شود ولی مسئولان هم، هم‌صدا با اقتصاددان (راست) مدام با چنین سیاست‌هایی مخالفت کرده‌اند. (نمونه‌ی حاضرش یارانه‌ی بنزین است که چه در دولت قبلی و چه فعلی، در سطح رئیس جمهور مخالفت با آن اعلام شده).
و از طرف دیگر هیچ نیروی چپ قدرت‌مند (یا حتا ضعیفی) در کشور به‌چشم نمی‌خورد که بخواهد اثری بر هیچ سیاستی داشته باشد؛ و معلوم نیست منتقدان چنین سیاست‌هایی، از کدام نیروی چپ عصبانی هستند.

به نظر می‌رسد مانع لغو سیاست‌های کنترل و مدیریت دولتیِ اقتصاد (چه با آن‌ها موافق باشیم و چه مخالف)، نه رویکردهای چپ، که از جنس‌های دیگر است.

یکی از موانع، موانع (یا دست‌کم ترس‌های) امنیتی است. وگرنه سیاست‌گذار، هر زمان که روزنه‌ای پیدا کرده، تا جایی که توانسته و ترس‌های امنیتی او اجازه داده برخی از چنین سیاست‌هایی را لغو کرده است. و البته گاهی هزینه‌های امنیتی آن را هم پرداخته (مثل مورد بنزین در ۹۸).

اما مانع دوم، و‌مهم‌تر، گروه‌های ذی‌نفع هستند. گروه‌هایی هستند که از طریق رانت انباشت سرمایه می‌کنند؛ و در وضعیت ضعف تولید، این شیوه، به شیوه‌ی مسلط انباشت سرمایه در کشور تبدیل شده و نوع خاصی از «سرمایه‌داری رانت‌خوار» و طبقه‌ی سرمایه‌دار خاصی پدید آورده که منافع‌اش از طریق اشکال مختلف رانت تضمین می‌شود. از جمله سیاست‌هایی مثل یارانه یا قیمت‌گذاری دولتی تبدیل به رانتی شده که این طبقه از آن سود می‌برد و هم‌او، که در مجاری مختلف سیاست‌گذاری نفوذ دارد، اجازه‌ی تغییر این سیاست‌ها را نمی‌دهد.

اما نکته‌ی مهم آن است که این‌ «انباشت سرمایه از طریق رانت» فقط به سیاست‌های کنترل دولتی اقتصاد (اعم از یارانه یا قیمت‌گذاری) محدود نمی‌شود. این طبقه (که البته الزاماً منسجم و یک‌دست نیست) از سیاست‌هایی که درظاهر درنقطه‌ی مقابل سیاست‌های کنترل دولتی اقتصاد است هم به همین شیوه‌ی رانتی سود می‌برد. نمونه‌ی مهم این سیاست‌های دیگر، سیاست‌های خصوصی‌سازی است. خصوصی‌سازی، به یک شیوه‌ی رانتیِ انباشت ثروت تبدیل شده که اموال دولت را به قیمت ناچیز‌ به این طبقه‌ی سرمایه‌دار منتقل می‌کند. این اموال احتمالاً عموماً در حوزه‌ی تولید صنعتی سرمایه‌گذاری نمی‌شود و به شیوه‌های مختلف، به ابزار انباشت ثروت رانتی تبدیل می‌شود. مثلاً به ابزاری برای دریافت وام‌های کلان و کم‌بهره‌ی بانکی تبدیل می‌شود یا به بخش‌های سودآورتر و عموماً غیرتولیدی (مثل بخش مسکن، یا فعالیت‌های دلالی و وارداتی) منتقل می‌شود؛ و نه به تقویت تولید، که به افزایش بیشتر سرمایه رانتی و فربه‌تر شدن طبقه‌ی سرمایه‌دار رانتی منجر می‌شود.

سیاست‌های ریز و درشت دیگری هم هست (ورای راست‌گرا یا چپ‌گرا بودن این سیاست‌ها) که طبقه‌ی سرمایه‌دار رانتی از طریق آن‌ها انباشت سرمایه می‌کند. مثلاً محدودیت واردات خودرو یک سیاست مهم دیگر است (که نه در چپ‌گرایی، که در نسبت با مافیای خودرو‌ باید فهمیده شود).‌ فیلترینگ سیاست دیگری است. حمایت از سیاست خارجی تحریم‌زا سیاست دیگری است (با پذیرش این‌که بخش عمده‌ی «تحریم» نتیجه‌ی سرکوب‌گری نظام سلطه‌ی جهانی است و ربطی به سیاست‌های داخلی ندارد). و قس‌علی هذا.

برون‌رفت از این وضعیت می‌تواند راه‌حل‌های راست‌گرا یا چپ‌گرا داشته باشد. مثلاً گویا شیوه‌ی راست‌گرای تغییر وضعیت، خروج کامل دولت از هرگونه سیاست‌گذاری اقتصادی و واگذاری کامل هرگونه فعالیت اقتصادی به طبقات سرمایه‌دار است (اگر چنین سیاستی اصلأ ممکن باشد).
و شیوه‌ی چپ‌گرای تغییر وضعیت، عمومی‌سازی اقتصاد است (که الزاماً به معنای دولتی‌سازی اقتصاد نیست) و می‌تواند بدیل سیاست راست‌گرای خصوصی‌سازی باشد.‌ (مثلاً واگذاری سهام بنگاه‌های اقتصادی به کارگران و کارکنان آن‌ها).

اما تا اطلاع ثانوی هیچ‌یک از این دو سیاست نمی‌تواند در دستور کار قرار بگیرد. خصوصاً امروز پس از چند دهه، با شکل‌گیری طبقه‌ی سرمایه‌دار رانتی بسیار ثروتمند و قدرتمند، هر گونه پیشنهاد سیاستی، به سمت منافع این طبقه خواهد چرخید و امکانی برای تغییر وضعیت متصور نخواهد بود. بنابراین‌ به‌نظر می‌رسد پیش از هر تغییر سیاستی لازم است به نحوی منطق انباشت ثروت رانتی از بین برود و منطق تولیدی جایگزین آن شود. (چه‌گونه؟)


انجمن جامعه شناسی ایران dan repost
✅ششمین همایش کنکاش‌های مفهومی و نظری درباره جامعه‌ایران

🔻انجمن جامعه‌شناسی ایران


▪️زمان: ۲۷ الی ۲۹ خرداد ۱۴۰۴

🔹توضیحات بیشتر در زمینه محورهای جزیی و ویژه همایش اطلاع‌رسانی خواهد شد

▫️برای کمک به همایش به حامی‌باش انجمن بپیوندید

https://hamibash.com/isaconferences.com

🔺لینک سایت همایش

https://isaconferences.com

☑️سایت انجمن جامعه‌شناسی‌ایران
http://www.isa.org.ir/


امضا کنیم

فراخوان جمعی علیه نظم «نوین» تحمیلی بر خاورمیانه

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏                                      
۱. عصر ما طی یک سال گذشته ناباورانه یک کودک‌کشی‌ هولناک را به خود دیده است و گویی پایانی هم برای آن پیدا نیست. ساده‌دلیِ قساوت‌باری است این تصور که پیامدهای فاجعه‌ای در این مقیاس گریبان همگان را نگیرد و سرنوشتِ سیاره را رقم نزند. تنها سایه‌‌ی سیاه یا برای برخی آفتابِ رویشنی‌بخشِ جنگ نیست که سخن‌گویان به زبان این نوشته را نگران کرده است، فهرست مسائل آینده‌ی نزدیک شامل این مداخل‌ است:‌ گسترش وسیع تکنولوژی‌های جدیدِ کشتار و سلطه پس از آزمایشگاه فلسطین، سرکوب‌گرتر شدن دولت‌ها درون‌ و حوالی مرزها از پیِ فعالیتِ نظامیِ خشونت‌بار خارجی‌شان، برون‌ْدادِ سرسام‌آور گازهای ناشی از فعالیت‌های صنعتی-نظامی و تشدید گرمایش جهانی بر اثر بمباران، افزایش بیماری‌های همه‌گیر و در یک کلام شدت‌گرفتنِ تخریبِ جلوه‌های حیات انسانی، حیوانی و گیاهی به‌ قصدِ جلوگیری از سکونتِ مردمی بومی. ماحصلِ این همه البته تروماهای بی‌پایانی است که تکرار خشونت در آینده را تقریباً ناگزیر می‌سازد. روشن است دیر یا زود شعله‌های آتشِ این خشونت در دیگر شهرها و سیاست‌های ملّی و منطقه‌ای زبانه خواهد کشید. شبح غزه تا نسل‌ها ما را رها نخواهد کرد.
 
۲- ما جمعی متکثر از ایرانیانِ داخل و خارج کشور -که خیل جامعه‌ی دانشگاهی، دانش‌پژوهان، فعالان سیاسی و اجتماعی و هنرمندان را تشکیل می‌دهیم- از تجاوز نسل‌کشانه‌ی اسرائیل به مردم فلسطین در باریکه‌ی غزه، آپارتاید سرکوب‌گر در کرانه‌ی باختری‌ِ اشغالی، قشون‌کشی به خاک لبنان، حملات به یمن و سوریه و هر گونه اقدام نظامی علیه ایران تحت هر عنوانی اعلام انزجار می‌کنیم و آن‌را جلوه‌‌ای آشکار از خشونت گسترده، فرا‌قانونی و افسارگسيخته علیه شرایط زیستِ جمعی مردمان در منطقه‌ می‌دانیم، خشونتی  تحت حمایت کامل مادی و معنوی دولت‌های غربی و درهم‌تنیده با گردش جهانی سرمایه. گفتارها و شواهد گویای آن است که ایران از اهداف بعدیِ تخاصم اسرائیل تحت عنوان «نظم نوین» خواهد بود. این بیانیه حامل هشداری اضطراری‌ علیه بی‌تفاوتی در قبال تبعات جنایت‌های نظام‌مند بر  هم‌زیست‌های جغرافیایی، فرهنگی و تاریخی ماست.

(ادامه بندهای بیانیه و نام افراد امضاکننده را این‌جا ببینید. در انتها هم امکان امضا کردن بیانیه هست.)

961 0 16 8 16



پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی dan repost
پانزدهمین کرسی علمی ـ ترویجی با عنوان
«جنگ هویت‌ها در زمانه زوال امر مشترک»

با حضور:
🔻محمدرضا کلاهی
🔻حامد طاهری‌کیا
🔻عباس خورشیدنام
🔻مهدی حسین‌زاده فرمی
🔻فرهاد بیانی (دبیر نشست)

زمان: شنبه 14 مهرماه ساعت ۱0 تا ۱2

مکان: پاسداران، خیابان مؤمن‌نژاد(گلستان یکم)، پلاک ۱۲۴، پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی، تالار فارابی

‏پخش زنده در : b2n.ir/icscs
.


آ‌کادمی علوم اجتماعی سپنتا dan repost
لیست درس‌گفتارهای سال ۱۴۰۲ در کانال خصوصی آکادمی سپنتا

برای عضویت و خرید اشتراک دائمی با ادمین در تماس باشید
@kazhemi


۱. جامعه‌شناسی فروطبقه در ایران ، عباس کاظمی

۲. نوکیسگی و تعینات فرهنگی، آرش حیدی

۳. جرج هربرت مید و جامعه‌شناسی روابط روزمره، فاطمه علمدار

۴. گرامشی در زمانه فقدان سوژه جمعی، محمدرضا کلاهی

۵. جامعه‌شناسی وجودی جک داگلاس، حسن محدثی

۶.کارگاه راه و رسم نگارش متون علمی، مسعود زمانی‌مقدم

۷. کارگاه موضوع پژوهش و پایان‌نامه، مهدی سلیمانیه و افسانه کامران

۸. نقد زندگی‌روزمره در ایران معاصر ۱ : عباس کاظمی

۹. تجربه بیگانی، فضای شهری و زندگی روزمره: نیلوفر باغبان

۱۰ گفتارهایی در جامعه‌شناسی سلیبریتی‌ها، فردین علیخواه

۱۱.دورتی اسمیت، جنسیت و روابط قدرت، شیوا علینقیان

۱۲. رمان و حیات ذهنی جامعه، شهرام پرستش

۱۳. مردم‌شناسی برای مردم، شیوا علینقیان

۱۴. آشنایی با تثلیث سکولار جامعه‌شناسی، مسعود زمانی‌مقدم

۱۵. نشانه‌شناسی اجتماعی، افسانه کامران



▪️برای عضوریت در کانال خصوصی درس‌گفتارهای سال ۱۴۰۲ سپنتا به ادمین زیر پیام دهید.

🔻عضویت برای افرادی که توان پرداخت اشتراک ندارند، و دانشجویان و فارغ التحصیلان ساکن در افغانستان رایگان است.


@kazhemi


امپراتوری نجف‌زاده دربرابر امپراتوری هارت و نگری
محمدرضا کلاهی

استادی می‌گفت برخی از ترجمه‌های فارسی جهل بسیط آدم را به جهل مرکب تبدیل می‌کنند. اثری را تا وقتی نخوانده‌ای نمی‌شناسی و می‌دانی که نمی‌شناسی. وقتی ترجمه‌اش را می‌خوانی، باز هم نمی‌شناسی اما این‌بار نمی‌دانی که نمی‌شناسی.
تاجایی که من برخورد داشته‌ام، فکر می‌کنم اکثر ترجمه‌های فارسی چنین‌اند. بسیار کم‌تعدادند مترجمانی که می‌توانی با طیب خاطر خود را به ترجمه‌شان بسپاری و اطمینان داشته باشی که چیزی که می‌خوانی همان است که باید. هنگام خواندن اکثر ترجمه‌ها آدم اضطراب دارد که چیزی که می‌خواند همان است که باید بخواند یا نه. خصوصاْ در متن‌های تخصصی‌تر و سنگین‌تر، آدم نمی‌داند ابهام یک جمله از پیچیدگی متن است یا از اشتباه ترجمه. و برای من بسیار بیش‌تر پیش آمده که مشکلِ ترجمه بوده نه پیچیدگیِ متن.

ترجمه‌ی رضا نجف‌زاده از کتاب امپراتوری، نوشته‌ی آنتونیو نگری و مایکل هارت، (نشر قصیده‌سرا، ویرایش دوم، چاپ سوم، ۱۳۹۷) یکی از ترجمه‌های نیازمند بررسی است. می‌دانیم که «امپراتوری» یک اثر مهم در علوم اجتماعی معاصر، و هارت و نگری دو تن از مهم‌ترین متفکران مؤلف و صاحب سبک امروزند. از قضا خود نجف‌زاده در مقدمه‌ای که بر کتاب نوشته، اهمیت آن‌ها را به خوبی شرح داده. بنابراین ترجمه‌ی این متن به زبان فارسی کاری بسیار مهم و لازم بوده است. اما ترجمه‌ی نجف‌زاده از این کتاب، متنی است که هنگام خواندن‌اش مدام به دست‌انداز می‌افتی و در خطاهای ترجمه گیر می‌کنی تا دست آخر که عطای‌اش را به لقای‌اش می‌بخشی و مجاب می‌شوی که از اول همان متن انگلیسی را بخوانی.
سابقه‌ی نجف‌زاده در ترجمه‌هایی از فوکو (از قبیل تولد زیست‌سیاست، باید از جامعه دفاع کرد)، برخی از کارهای دیگر هارت و نگری (از قبیل بازگشت به آینده، ژیل دلوز نوآموزی در فلسفه، کار دیونیسوس) و ترجمه‌ی آثار فلسفی و اجتماعی دیگری از سایر نویسندگان، تو را قانع کرده بوده با دیدن اسم‌اش روی جلد کتاب امپراتوری، آن را بخری و با حد قابل قبولی از اعتماد، شروع به خواندن کنی. وقتی شروع کرده‌ای، پیش‌گفتار نسبتاً مفصلی که او بر کتاب نوشته و در آن نویسندگان و سایر آثارشان و خود این اثر را در بستر تاریخی‌شان معرفی کرده، در تو این اعتماد را ایجاد کرده که مترجم، آثار دیگر هارت و نگری و متفکران هم‌فکر آنان را خوانده و به روش و رویکردشان اشراف دارد و می‌تواند مترجم معتبری برای نوشته‌های آنان باشد. تا رسیده‌ای به اصل متن. فصل اول، قسمت اول.
من البته مترجم نیستم. فقط خواننده‌ام. بنابراین این‌جا به عنوان یک مترجم، متن مترجم دیگر را داوری نمی‌کنم. فقط مصائب خواننده‌ای را که با ترجمه‌ای بد مواجه شده توصیف می‌کنم. البته علاوه بر آن درک خودم را هم از جملات اصلی کتاب، باز فقط به عنوان خواننده، پیشنهاد می‌دهم.

ادامه را این‌جا بخوانید.




Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
فرمانده نیروی انتظامی البرز: دختران بی‌حجاب در دسته عزاداری روز عاشورا احضار شده‌اند: entekhab.ir/003MTn

معنای «زنجیرزن بی‌حجاب»، با این واکنشِ پلیس متعین می‌شود. پیش از سرکوب پلیس «زنجیرزن بی‌حجاب» ایماژی است سیال و واجد درجه‌ای از ابهام که موضوع تفسیرهای مختلف قرار می‌گیرد و معنای نهایی‌اش را برنده‌ی رقابت بین تفسیرها تعیین می‌کند.

وقتی پلیس سرکوب می‌کند معناهای رقیب، به نفع یک معنا کنار می‌روند: زنجیرزنیِ بی‌حجاب، مبارزه با هنجار حاکم است.
دیگر فرقی ندارد که خود زنجیرزن بی‌حجاب چه قصدی داشته. سرکوب پلیس، عمل‌اش را ورای خواست خودش، به مبارزه با نظمی تبدیل کرده که پلیس مأمور حفاظت از آن است.
«زنجیرزنیِ بی‌حجاب» ناگهان به یک کنش سیاسی بدل می‌گردد.

اما این به آن معنا نیست که پلیس چاره‌ای داشت و می‌توانست با سکوت خود مانع سیاسی شدن این رفتار شود. پلیس درمنطق خود چاره‌ای نداشت زیرا سکوت‌اش به عادی شدن چهره‌ی زنجیرزن بی‌حجاب منجر می‌شد. اما دقیقاً همین تلاش برای «عادی نشدن» است که این چهره را به چهره‌ای «سیاسی» تبدیل می‌کند. پلیس دربرابر دوراهی «عادی - سیاسی» قرار دارد که هر دو سوی آن به باخت‌اش منجر می‌شود.


معنای رأی، مطالبات مردم و کنش سیاسی مؤثر
(اکنون پس از انتخابات باید چه‌کار کرد؟)
رضا کلاهی

یکی از پرسش‌های رایج پس از انتخابات آن است که «مطالبات مردم از رئیس‌جمهور چیست؟» این، از چند جهت پرسشی انفعالی است.

▫️اول هنگامی که از «مطالبات مردم» سخن می‌گوییم، «مردم» واژه‌ای مبهم، کلی و مجهول است. «مردم» یک کس خاص نیست که خواسته‌ی روشنی داشته باشد. مجموعه‌ی پرتکثر و تنوعی از افراد است که هریک با خیالی و با انتظاری به کسی رأی داده است. بنابراین در سخن گفتن از «مطالبات مردم»، معلوم نیست از مطالبه‌ی چه کسی حرف می‌زنیم.

▫️دوم، هنگامی که از چیستی مطالبات می‌پرسیم، پیش‌فرض آن است که اقدام مردم تنها همان رأی در صندوق بوده است و حالا نوبت اقدام دولت است. مردم باید کنار بنشینند و فقط درخواست خود را بگویند.

▫️سوم مردم عادی به عنوان رأی دهندگان اصلی، امکانی ندارند که مطالبه‌ی خود را به صدایی تبدیل کنند و آن را به فشاری در فضای عمومی بدل سازند. درنتیجه این «مطالبه» به شکل یک انتظارِ غالباً برآورده نشده باقی می‌ماند و تبدیل به نارضایتی می‌شود. یک جامعه‌ی ناراضی به‌جا می‌ماند که چون نمی‌تواند نارضایتی خود را به نیرویی بدل کند و اثری بگذارد، خشم فروخورده‌ای می‌شود که در انتخابات بعدی به شکل رأی به سبد جناح رقیب سرازیر می‌شود.

▫️چهارم همان مطالبه هم به فرض آن‌که صدایی بیابد و شنیده شود، ضمانت اجرایی نخواهد داشت. جز احتمالاً فشار نارضایتی عمومی. چنین فشاری اگر هم اثر کند، معمولاً به تصمیمات واکنشی و مقطعیِ سیاست‌گذاران که از ترس تجمع و شورش اتخاذ می‌شود منجر می‌شود نه به یک سیاست‌گذاری صحیح و پایدار.

▫️بنابراین سؤال درست آن نیست که مطالبات مردم چیست. به جای این پرسش انفعالی باید پرسشی فعال پرسید. پرسش فعال آن است که مردم باید چه کنشی انجام دهند. به جای این سؤال که «دولت باید برای مردم چه‌کار کند؟»، باید پرسید «مردم باید چه‌کار کنند؟»

در گفت‌وگویی که در ادمه می‌آید، پس از توضیحی درباره‌ی تحول معنای رأی در انتخابات اخیر، پاسخ خودم را به پرسش بالا ارائه می‌کنم.


انتخابات و امر سیاسی
محمدرضا کلاهی

رأی بدهیم یا رأی نه؟ قبل از این لازم است به این پرسش پاسخ داده شود ‌که هدف از رأی دادن چیست؟ و با چه مبنا و منطقی باید درباره‌ی رأی دادن تصمیم گرفت؟ اگر این منطق روشن شود هرکس به فراخور خود پاسخ خود را خواهد یافت.

▪️منطق رأی
دو منطق درباره‌ی رأی رایج است: یک. منطق مشروعیت بخشیدن یا مشروعیت گرفتن. دو. منطق بهبود وضعیت. اما به نظر من منطق مهم‌تری وجود دارد: این‌که یک کنش سیاسی (از جمله رأی) تاچه حد به تقویت امر سیاسی کمک می‌کند؟ تا چه حد در خدمت سیاست رهایی‌‌بخش است؟ یعنی کمک می‌کند که افراد بیش‌ترین میزان سوژگی را داشته باشند؛ بیش‌ترین امکان را برای آزادسازی پتانسیل‌های درونی خود داشته باشند؛ جریان‌های سیاسی معارض یک‌دیگر را حذف نکنند، راهی برای مبارزه باهم بسازند بی‌آن‌که بخواهند طرف مقابل را به‌کلی نابود کنند. با این معیار، درباره‌ی انتخابات‌ها، و به طور خاص انتخابات موجود چه می‌توان گفت؟

▪️ ساختار سیاسی جوامع
نیروهای سیاسی در سه لایه آرایش یافته‌اند:
اول، لایه‌ی بالا، حاکمیت سیاسی
دوم، لایه‌ی پایین، جنبش‌های اجتماعی
و سوم، لایه‌ی میانی، جامعه‌ی مدنی که بینابین حاکمیت و جنبش‌های اجتماعی قرار دارد.

هیچ‌یک از این سه لایه کاملاً سازمان‌یافته و منسجم نیستند. درون هر لایه سطحی از تنوع، تنش، تعارض و اختلاف وجود دارد. همان تنش‌ها و تعارض‌ها هم ثابت نیست و مدام در حال تغییر و بازآرایی است. و این سه لایه نسبت به یکدیگر بی‌تفاوت نیستند و همواره با هم در رفت‌وبرگشت و تأثیر و تأثر هستند.

▫️الف. رابطه‌ی جامعه‌ی مدنی و جنبش‌های اجتماعی: هر اندازه جامعه‌ی مدنی تشکل‌یافته‌تر و قدرتمند باشد و با آگاهی تئوریک عمیق‌تری درباره‌ی وضعیت همراه باشد، جنبش‌های اجتماعی پیش‌روتر، پویاتر، پایدارتر، عمیق‌تر و سازنده‌تر خواهند بود. و هر اندازه جامعه‌ی مدنی، چه به لحاظ سازمان‌یافتگی و چه به لحاظ درک تئوریک وضعیت، ضعیف‌تر باشد، جنبش‌های اجتماعی پراکنده‌تر، ناپایدارتر و سطحی‌تر و حتا مخرب‌تر خواهند بود و بیشتر شکل شورش‌های کور و مقطعی به خود خواهند گرفت و به همان میزان امکان سرکوب‌شان بیشتر خواهد بود.

▫️ب. رابطه‌ی حاکمیت سیاسی و جامعه‌ی مدنی: هراندازه جامعه‌ی مدنی قدرت‌مندتر باشد و تشکل‌های قوی‌تر و گسترده‌تری را شامل باشد، امکان اثرگذاری‌اش بر حاکمیت سیاسی بیش‌تر می‌شود، احتمال سرکوب‌گری حاکمیت کم‌تر می‌شود و سیاست‌گذاری‌های حاکمیتی می‌تواند به منافع جمعی نزدیک‌تر شود. در مقابل هر اندازه حاکمیت سیاسی یک‌دستیِ کم‌تری داشته باشد و از مجموعه‌های متکثرتری با منافع متفاوت‌تر تشکیل شده باشد انعطاف‌پذیرتر است و امکان کم‌تری برای سرکوب جامعه‌ی مدنی خواهد داشت و در پناه تنوع و تکثر موجود در حاکمیت سیاسی، جامعه‌ی مدنی می‌تواند خود را متشکل‌تر و قدرت‌مندتر کند. خلاصه آن‌که جامعه‌ی مدنی قوی‌تر به حاکمیت متکثرتر، و حاکمیت متکثرتر به جامعه‌ی مدنی قوی‌تر کمک می‌کند.

▫️پ. رابطه‌ی حاکمیت سیاسی و جنبش‌های اجتماعی: هراندازه حاکمیت سیاسی متکثرتر و درنتیجه منعطف‌تر باشد، و خصوصاً هراندازه که از نیروهای غیرایدئولوژیک و دموکراسی‌خواه درون حاکمیت حضور داشته باشد، امکان قوت‌گرفتن جنبش‌های اجتماعی بیش‌تر است و هراندازه حاکمیت یک‌دست‌تر، و ایدئولوژیک‌تر باشد، بی‌انعطاف‌تر می‌شود و جنبش‌های اجتماعی بیش‌تر سرکوب می‌شوند. سرکوب جنبش‌های اجتماعی برای این جبنش‌ها و بنابراین برای کلیت جامعه پیامدهای بدی دارد. از جمله باعث می‌شود اعضای جنبش به بیرون از کشور مهاجرت کنند و تحول‌خواهی از درون تضعیف و تهی شود. افراط‌گرایی و هویت‌گرایی در میان مخالفان تقویت می‌شود. و مخالفت‌ها به جای حرکت‌های عمیق و بازاندیشی شده، به سمت انتقام‌جویی‌های کور و عصبی میل می‌کند.

▪️نتیجه
در شرایطی که نظام سیاسی کاملاً یک‌دست، ایدئولوژیک و سرکوب‌گر است و جامعه‌ی مدنی ضعیف و تشکل‌نایافته است، حرکت‌های اعتراضی به شورش‌های کور، انتقام‌جویی‌های عصبی و بدتر از همه به هویت‌گرایی میل می‌کند. در چنین شرایطی جنبش‌های اجتماعی حتا اگر پیروز شوند، به سرعت به هویت‌گرایی‌های تمامیت‌گرا سوق می‌یابند و دیکتاتوری‌ای بدتر از قبل حاکم می‌شود.
در نتیجه، هر کنشی که بتواند سرکوب‌گری حاکمیت را کاهش دهد، نظام سیاسی را یک گام تکثر و تنوع بیش‌تری ببخشد، تاجایی که امکان دارد گفتمان دموکراسی‌خواهی و برابری‌خواهی را به درون حاکمیت وارد کند و انعطافی درون نظام ایجاد کند، فضایی باز می‌کند تا جامعه‌ی مدنی گامی قوی‌تر شود. درون جامعه‌ی مدنی قوی است که امکان بازاندیشی وضعیت و تحلیل تئوریک وضعیت وجود دارد، می‌توان هویت‌گرایی‌های انتقام‌جویانه را از کنش‌های پیش‌رو و تحول‌خواه متمایز کرد و به چیستی کنش سیاسی مؤثر تقویت‌کننده‌ی دموکراسی اندیشید و به آن عمل کرد.

متن کامل


انتخابات، جلیلی و سرمایه‌داریِ نظامی

سعید جلیلی کیست؟ صرف‌نظر از انتخابات پیش رو و هر نتیجه‌ای که در پی داشته باشد، سعید جلیلی یک چهره‌ی مهم در سیاست ایران است و تا آینده‌ای نامعلوم خواهد بود. بنابراین برای درک بهتر آرایش سیاسی ایران امروز، شناخت جلیلی، فراتر از یک شخص و فراتر از انتخابات پیش رو، اهمیت دارد. گفتن این‌که جلیلی یک اصول‌گرای تندرو است نمی‌تواند ماهیت او را به عنوان یک نیروی سیاسی روشن کند. به طور کلی دوگانه‌ی اصلاح‌طلب-اصول‌گرا بیش از آن کلی و ساده‌سازی شده است که بتواند عرصه‌ی منازعات سیاسی را خصوصاً در ایران امروز توضیح دهد. برای درک وضعیت لازم است سیر تحول تاریخی نیروهای سیاسی در ایران، خصوصاً جریان موسوم به اصول‌گرا بررسی شود. در این یادداشت کوتاه نمی‌توان بحث مفصل و عمیقی در این‌باره طرح کرد. این یادداشت بیش‌تر طرح پرسش‌هایی اولیه است تا پاسخی کامل به موضوع.

ادامه را این‌جا بخوانید

4.2k 0 135 3 12
20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.