میخواستیم دوست داشتهشویم و به این فکر نکردیم که شاید اصلا دوستداشتنی نبودیم!
میخواستیم خواسته شویم و به این فکر نکردیم که شاید اصلا خواستنی نبودیم!
میخواستیم لوسمان کنند و قربانصدقهمان بروند و نگفتیم: شاید لوسکردنی و قربانصدقهرفتنی نبودیم!
شاید حتی تعهد عادی خودمان را هم در رابطه انجام نمیدادیم و توقع داشتیم فراتر از تعهد و وظایفشان با ما رفتار کنند!
مشکل از خودمان بود؛ توقع داشتیم عزیز باشیم و عزیز رفتار نمیکردیم! توقع داشتیم احترام ببینیم و احترام نمیگذاشتیم! توقع داشتیم همه چیزشان را رها کنند و بچسبند به ما و بمیرند برای ما و نگفتیم چرا و به چه دلیل قانعکنندهای؟!
باید کشش ایجاد کنی تا کشیدهشوی و باید بدهی تا دریافت کنی و باید بکاری تا برداشت کنی! به این میمانَد که کنار زمین خشک و بایری بایستی و ضجه بزنی که چرا محصول ندارم؟! درحالی که نه چیزی کاشتهای، نه آبی رساندهای، نه زحمتی کشیدهای و نه مراقبتی داشتهای!
✍🏻
نرگس صرافیان طوفان@CafeZhaw ☕️