کمونیستها گمان میکنند راه رهایی از آفات را یافتهاند. طبق نظر آنان، آدمی بیچون و چرا خوب است و خیرخواه همنوع خویش، اما نهاد مالکیت خصوصی به یکی قدرت میدهد و از این رو او را به بدرفتاری با همنوع وسوسه میکند و آن کس که از مالکیت محروم است باید با دشمنی در برابر ستمگر مقاومت کند و با او بستیزد.
اگر مالکیت خصوصی از میان برداشته شود و همه در ثروت سهیم و از لذت آن بهرهمند شوند، بدخواهی و دشمنی بین انسانها ناپدید خواهد شد. چون همه نیازها برآورده شود، علتی برای دشمنی وجود نخواهد داشت و همه با رغبت به کارهای لازم خواهند پرداخت.
مشغله من نقد اقتصادی نظام کمونیستی نیست؛ نمیتوانم تحقیق و بررسی کنم که لغو مالکیت خصوصی سودمند و به صلاح است یا نه. اما میتوانم تشخیص بدهم که پیششرط روانشناختی آن [نظام فکری] وهمی بیپایه است. با لغو مالکیت خصوصی بیشک یکی از ابزارهای میل پرخاشگری انسان از او گرفته میشود که اگرچه ابزاری بسیار نیرومند است، نیرومندترین ابزارها نیست.
اما تفاوتی که از حیث قدرت و نفوذ میان آدمیان وجود دارد و رانه پرخاشگری برای مقاصد خود از آن سود میجوید به جای خود باقی میماند و در ماهیت آن هم تغییری ایجاد نمیشود. میل به پرخاشگری زاده مالکیت خصوصی نیست. پرخاشگری در دورانهای کهن، زمانی که مالکیت بسیار ناچیز بود، بدون حد و مرز حاکم بود…
زیگموند فروید، از کتاب تمدن و ملالتهای آن، ترجمه محمد مبشری
اگر مالکیت خصوصی از میان برداشته شود و همه در ثروت سهیم و از لذت آن بهرهمند شوند، بدخواهی و دشمنی بین انسانها ناپدید خواهد شد. چون همه نیازها برآورده شود، علتی برای دشمنی وجود نخواهد داشت و همه با رغبت به کارهای لازم خواهند پرداخت.
مشغله من نقد اقتصادی نظام کمونیستی نیست؛ نمیتوانم تحقیق و بررسی کنم که لغو مالکیت خصوصی سودمند و به صلاح است یا نه. اما میتوانم تشخیص بدهم که پیششرط روانشناختی آن [نظام فکری] وهمی بیپایه است. با لغو مالکیت خصوصی بیشک یکی از ابزارهای میل پرخاشگری انسان از او گرفته میشود که اگرچه ابزاری بسیار نیرومند است، نیرومندترین ابزارها نیست.
اما تفاوتی که از حیث قدرت و نفوذ میان آدمیان وجود دارد و رانه پرخاشگری برای مقاصد خود از آن سود میجوید به جای خود باقی میماند و در ماهیت آن هم تغییری ایجاد نمیشود. میل به پرخاشگری زاده مالکیت خصوصی نیست. پرخاشگری در دورانهای کهن، زمانی که مالکیت بسیار ناچیز بود، بدون حد و مرز حاکم بود…
زیگموند فروید، از کتاب تمدن و ملالتهای آن، ترجمه محمد مبشری