مهشید معیری:
کمونیسم ایدئولوژی نامربوط و ناسازگار با طبیعت انسانی است. شعار جامعه کمونیستی که کارل مارکس در جمله معروفی بیان کرده این است: «از هرکس به اندازه توانش، به هرکس به اندازه نیازش.» بلشویکها که در سال 1917 قدرت سیاسی را تصاحب کردند بهزعم خود درصدد بنا کردن چنین جامعهای برآمدند. اما مارکس سازوکار رسیدن به چنین جامعهای را توضیح نداده بود و صرفاً بر این تصور بود که گویا در جریان تحول تاریخی و گذار از جامعه سرمایهداری به جامعه سوسیالیستی، انسان تغییر ماهیت میدهد و به جای اینکه بخواهد با کمترین زحمت بیشترین خواستههایش را برآورده کند، تبدیل به موجودی میشود که با بیشترین توانی که دارد کار میکند و تنها در پی برآورده شدن صرفِ نیازهای خود برمیآید و نه بیشتر. این در واقع همان انسان طراز نوین آرمانی است. مارکس میگفت این انسان در جریان تحول تاریخی به وجود خواهد آمد اما انقلابیون بلشویک یا همان کمونیستهای روسی که قدرت سیاسی را به دست گرفته بودند و به اصطلاح سوار بر تاریخ شده بودند دیگر نمیخواستند منتظر تاریخ بمانند بلکه میخواستند آن را بسازند. پروژهای که آنها در عمل به دنبالش رفتند این بود که همه مردمان شوروی را وادار کنند تا با بیشترین توان کار کنند، و از سوی دیگر، همه دسترنج یا محصولشان را در اختیار دولت قرار دهند تا آن را بر حسب «نیاز» اتباع شوروی توزیع کند. زمانی که کولاکها، دهقانان مستقل روسی، از تحویل تمام و کمال محصول خود به نمایندگان سیاسی حزب کمونیست حاکم یا دولت خودداری کردند، انقلابیون، به توصیه لنین، درسی از شقاوت به آنها دادند تا برای دیگران عبرت شود.
https://www.tejaratefarda.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-20/27273-%D9%86%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D9%87%D8%B4%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA
https://t.me/austrianschool
کمونیسم ایدئولوژی نامربوط و ناسازگار با طبیعت انسانی است. شعار جامعه کمونیستی که کارل مارکس در جمله معروفی بیان کرده این است: «از هرکس به اندازه توانش، به هرکس به اندازه نیازش.» بلشویکها که در سال 1917 قدرت سیاسی را تصاحب کردند بهزعم خود درصدد بنا کردن چنین جامعهای برآمدند. اما مارکس سازوکار رسیدن به چنین جامعهای را توضیح نداده بود و صرفاً بر این تصور بود که گویا در جریان تحول تاریخی و گذار از جامعه سرمایهداری به جامعه سوسیالیستی، انسان تغییر ماهیت میدهد و به جای اینکه بخواهد با کمترین زحمت بیشترین خواستههایش را برآورده کند، تبدیل به موجودی میشود که با بیشترین توانی که دارد کار میکند و تنها در پی برآورده شدن صرفِ نیازهای خود برمیآید و نه بیشتر. این در واقع همان انسان طراز نوین آرمانی است. مارکس میگفت این انسان در جریان تحول تاریخی به وجود خواهد آمد اما انقلابیون بلشویک یا همان کمونیستهای روسی که قدرت سیاسی را به دست گرفته بودند و به اصطلاح سوار بر تاریخ شده بودند دیگر نمیخواستند منتظر تاریخ بمانند بلکه میخواستند آن را بسازند. پروژهای که آنها در عمل به دنبالش رفتند این بود که همه مردمان شوروی را وادار کنند تا با بیشترین توان کار کنند، و از سوی دیگر، همه دسترنج یا محصولشان را در اختیار دولت قرار دهند تا آن را بر حسب «نیاز» اتباع شوروی توزیع کند. زمانی که کولاکها، دهقانان مستقل روسی، از تحویل تمام و کمال محصول خود به نمایندگان سیاسی حزب کمونیست حاکم یا دولت خودداری کردند، انقلابیون، به توصیه لنین، درسی از شقاوت به آنها دادند تا برای دیگران عبرت شود.
https://www.tejaratefarda.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-20/27273-%D9%86%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D9%87%D8%B4%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA
https://t.me/austrianschool