#پارت_واقعی_از_آینده ❌⛔️
#فول_عــاشــقــانه 🔥♥️
هر دو زیر باران #نفس نفس می زدیم
فشار انگشتانش روی پهلوم مضاعف شد
پیشانی به پیشانی ام چسباند
_صبر منو امتحان نکن لعنتی
روی پنجه پا بلند شدم #لب های خیسم را نرم به #شاهرگش کشیدم
می توانستم تمام عضلات #منقبض تنش را حس کنم کنار گوشم #غرید
_یاغی شدی... می خوای بازی کنیم؟
#اغواگرانه لب گزیدم...
تنم #خیسم را به تنش فشردم
داشتم جان می دادم برای باز کردن دکمه های پیراهنش
پُر #عشوه خندیدم با ناز
_می خوام باهام بازی کنی
نگاهش وحشی شده بود سرش تاکنار گوشم پایین آمد بینی اش را به گوشم مالید، لرزیدم، نیاز به لمس شدن توسط دستهایش در تنم شعله کشید
_آتیشی که تو جونم انداختی رو فقط خودِ تویِ لعنتی می تونی خاموشش کنی نگار ❗️🔥🔞❗️
#فول_عــاشــقــانه 🔥♥️
هر دو زیر باران #نفس نفس می زدیم
فشار انگشتانش روی پهلوم مضاعف شد
پیشانی به پیشانی ام چسباند
_صبر منو امتحان نکن لعنتی
روی پنجه پا بلند شدم #لب های خیسم را نرم به #شاهرگش کشیدم
می توانستم تمام عضلات #منقبض تنش را حس کنم کنار گوشم #غرید
_یاغی شدی... می خوای بازی کنیم؟
#اغواگرانه لب گزیدم...
تنم #خیسم را به تنش فشردم
داشتم جان می دادم برای باز کردن دکمه های پیراهنش
پُر #عشوه خندیدم با ناز
_می خوام باهام بازی کنی
نگاهش وحشی شده بود سرش تاکنار گوشم پایین آمد بینی اش را به گوشم مالید، لرزیدم، نیاز به لمس شدن توسط دستهایش در تنم شعله کشید
_آتیشی که تو جونم انداختی رو فقط خودِ تویِ لعنتی می تونی خاموشش کنی نگار ❗️🔥🔞❗️