Postlar filtri


آپدیت:
پشتیبانی از فرمت های بولد، ایتالیک، لینک، نقل قول، ... اضافه شد. اگه تست کردید و باگ داشت فیدبک بدید.




just show us your code.


Life ain't a game and i ain't a product that needs consistent updates

- A Cat probably


duolingo every damn skill in your life.


اگر مثل من کانال تلگرام شخصی‌ای دارید که قرار نیست کسب و کار باشه:

فکر میکنم خیلی مهمه که statistics کانال رو چک نکنید و کلا بهش بی اعتنا باشید. (مواردی مثل تعداد فالوور، فوروارد، ری‌اکشن،...)

مسئله اینه که وقتی ما این آمار رو چک میکنیم ذهنمون ناخودآگاه سمت ارتقا دادنش میره و دائما تلاش میکنیم چیز هایی پست کنیم که مخاطب های بیشتری رو به خودش جذب کنه.

وقتی کانال قراره کسب و کار باشه این خوبه چون مخاطب بیشتر یعنی پول بیشتر و اصلا هدف بالابردن همه این آمار هاست. اما وقتی قراره کانال شخصی خودمون باشه که افکار و احوالاتمون رو توش بروز میدیم، این موضوع گند میزنه به اصالت تو نوشتار و ما رو غیر واقعی میکنه.

این رو گفتم چون مشکلیه که خودم خیلی درگیرشم و در روز پنجاه بار این پارامتر ها رو ناخودآگاه چک میکنم. هدف اینه که برسونم به یکبار در هفته یا ماه یا اصلا کلا صفر کنمش.


درباره این:

من فکر میکنم گاهی خود فرد آسیب زننده هم در معرض آسیبه و این وقتی اهمیت پیدا میکنه که ما اون فرد رو دوست داریم.

پدر و مادر من هم مثل همه والدین دیگه بنا به دلایل مختلف مثل ناآگاهی، کم‌کاری، تصمیمات احساسی، ... تو دوره های مختلف اشتباهاتی داشته‌اند و باعث ضربه خوردن و آسیب دیدن من شده‌اند.

آدم ها با گذر زمان طبیعتا نسبت به تعدادی از این اشتباهاتی که داشتن آگاه میشن. اما مشکل اینه که بخاطر ترس یا شرم ممکنه نتونن عذرخواهی کنن یا دلایل خود کم‌تجربه ترشون رو توصیف کنن و ازش دفاع کنن.

واسه همین فکر میکنم یکی از چیز هایی که الان اهمیت داره اینه که حالا که من بعضی از این زخم ها رو بخیه زدم، سمت خودم مشکل رو حل کردم و از مسئله عبور کردم، لازمه اون ها هم این رو بدونن و اگه احساس گناه یا عذاب وجدان دارند، اونا هم خودشون رو ببخشند و از مسئله عبور کنند.

واسه همین سعی میکنم خودم پیش‌قدم شم و بهشون بگم ببینید این مشکلات وجود دارند، ولی that's alright.

پ.ن. من روانشناس نیستم و تو اینجور متن ها طبیعتا دارم برداشت های شخصی خودم تو زندگیم رو مینویسم.


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
شبیه سازی گیت های منطقی توی برق، کامپیوتر و زندگی

سایت استفاده شده: logic.ly

[برای درس plc هنرستانی ها گرفتم. اینجور چیزا رو اینجا هم میفرستم شاید برا کسی کاربرد داشت🤷‍♂]


paradise or hell, such is life.
but either way, in the end, this is my life.
so what am i going to do with it and who do i choose to be now?


مرگ ترس نداره. چیزی که ترسناکه اینه که از وضعیت راضی نباشی ولی این هفته هیچ تغییری نسبت به هفته قبل به وجود نیاورده باشی. اینکه عاشق باشی ولی شجاعت جنگیدن برای چیزهایی که بهشون باور داری نداشته باشی. اینکه قبل مرگ فقط زنده باشی و تلاش کافی برای زندگی کردن نکرده باشی.

i'm ready.


برای بار سوم when harry met sally رو دیدم و عاشقشم.

جدا از قهقهه های زیادی که هر بار میزنم، با رومنسش هم عمیقا ارتباط میگیرم.


یه اسکیل جدید هم آنلاک کردم:

امروز به مامان بابام گفتم اگه شما خودتون اذیت نمیشید و به هم نمیریزید، من میتونم از تمام تروماهایی که تا حالا برام ایجاد کردید راحت صحبت کنم. [این پیشنهاد توی یه صحبت دوستانه بود که رد و بدل شد نه مشاجره]


من با این قالب تو نوشتار حال نمیکنم.

هدف همیشه این بوده که هوش مصنوعی رو به انسان شبیه تر کنیم. ولی متاسفانه برعکسش هم داره اتفاق میفته. یعنی آدم ها دارن اوریجینال بودنشون رو از دست میدن و مشابه قالبی که chatgpt جواب میده مینویسن.


done✅


1244

#highlights
tailwind css
https://t.me/MahdiyarDev/364

Qwen2.5-1M: Deploy Your Own Qwen with Context Length up to 1M Tokens
https://qwenlm.github.io/blog/qwen2.5-1m/

grammarly creative water ads
https://www.youtube.com/watch?v=RJwRThfQNI4
https://www.youtube.com/watch?v=RLZ2HZczO58

trendshift
https://trendshift.io/

The Real Python Podcast
https://realpython.com/podcasts/rpp/
https://open.spotify.com/show/41Av6Rq81LfOT3Volz7W9D

Iconic Piano Pieces in 2024 - 1 hour Relaxing Piano (by James Malikey)
https://www.youtube.com/watch?v=AcJVy0C5WAE


#what_did_you_get_done_this_week?


همچنان وقتی کسی رو دنبال میکنید حواستون به این مورد هم باشه دیگه.

مثلا من لینک این ویدیو از مرتضی رو گذاشتم که خودش هر ۲ طرف مصاحبه بوده. مرتضی‌یی که رو یوتیوبش تبلیغ فعال نیست و ازش درآمد نداره (و البته نیازی هم به درآمد ازین راه نداره). مرتضی‌یی که بنیان‌گذار یه سری از تکنولوژی هایی هست که الان توی خیلی از وی‌پی‌ان هاتون رایگان استفاده میکنید.

یعنی اگه همین حرف ها رو یدونه ازین بلاگر هایی که میگن "اگه میخواین زندگیتون متحول بشه بیاین ۱۰ نکته درباره فلان بهتون بگم به شرط لایک و کامنت و سابسکرایب" بگه، من تره هم براش خورد نمیکنم.


مرتضی باشسیز - مصاحبه

مصاحبه کننده:
- دانش فنی جدا، چقدر میتونی با طرف کنار بیای
- توانایی کار تیمی
- گپ معمولی. تجربه و مسیرش تو زندگی چی بوده
- دعوت به یه روز کاری (با حقوق حتی)
- اجازه بدید جزئی از تیم شما بودن رو تجربه کنه
- بهش تسک با زمان کافی بدید

مصاحبه شونده:
- فرهنگ کمپانی و جزئیات همه چیز رو بپرسید. جلساتتون چطوره؟ اگه من چیزی رو خراب کنم چی میشه؟ تقسیم وظایف چطور اتفاق میفته؟
- مرخصی چطوره؟ تیمی که اعضاش میتونن مرخصی طولانی برن نشونه ثبات و قدرت اون تیمه و این که متکی به فرد خاصی نیست
- پشماتون نریزه. چیزی که تو واقعیت از شما خواسته میشه یک دهم سختی مصاحبه است.
- اگه تو مصاحبه از مدیر خوشتون نیاد توی کار هم نمیاد.
- سوال هایی که شما از اونا میپرسید نشون میده از نظر فنی چقدر بارتونه
- هم تیمی هاتون رو احتمالا بیشتر از خانوادتون ببینید. اگه حالتون توی اون تیم خوب نباشه، باید بندازینش جلو سگ

https://www.youtube.com/watch?v=r1Qkt-vK-Ng


[Verse 1]
She may be the face I can’t forget
A trace of pleasure or regret
May be my treasure or the price I have to pay
She may be the song that summer sings
May be the chill that autumn brings
May be a hundred different things within the measure of a day

[Verse 2]
She may be the beauty or the beast
May be the famine or the feast
May turn each day into a heaven or hell
She may be the mirror of my dream
A smile reflected in a stream
She may not be what she may seem inside her shell

[Verse 3]
She who always seems so happy in a crowd
Whose eyes can be so private and so proud
No one’s allowed to see them when they cry
She may be the love that cannot hope to last
May come to me from shadows of the past
That I remember 'til the day I die

[Verse 4]
She may be the reason I survive
The why and wherefore I’m alive
The one I’ll care for through the rough and ready years
Me, I’ll take her laughter and her tears
And make them all my souvenirs
For where she goes, I’ve got to be
The meaning of my life is she
She, mm, she


ما جمعه صبح ها میریم فوتبال. هفته پیش وسطش خودم زمین. رفتم یه گوشه یکم استراحت کنم و آب به سر و صورتم بزنم. تو مسیر یه اکیپ دیگه رو دیدم که داشتن والیبال بازی میکردن. وایب خیلی خوبی داشتن و آدم های خون گرمی بودن. تعدادشون زوج و تیمشون تکمیل بود. با این وجود من رو که دیدن پیشنهاد دادن منم بهشون برای بازی ملحق بشم. اما هرچه قدر اصرار کردن گفتم هم چون پام درد میکنه نمیتونم بازی کنم هم بچه های خودمون منتظرم هستن. به جاش فقط یه کوچولو کنارشون واستادم و نگاه کردم، بعد برگشتم.

موقع برگشتن پیش اکیپ خودمون بیشتر فکر کردم و دیدم حرفام کصشر محض بوده. شاید تو حالت ۱۰۰ درصد بهینه خودم نبودم ولی توان بازی کردن داشتم. مطمئنا کسی هم منتظر برگشتن من نبوده. متوجه شدم دلیل اصلی وارد نشدنم به بازی، ترس از خراب کردن بوده. قضیه اینه که من تجربه پینگ پنگ و فوتبال به اندازه کافی دارم و هرجا دعوتم کنم احتمالا با کله میرم. اما چون تو زندگیم تا حالا کمتر از ۳ یا ۵ بار والیبال بازی کردم و مهارتم توش نزدیک به صفره، بازی کردنش هم اضطراب زیادی به جونم میندازه. "نکنه خراب کنم؟ نکنه قوانین رو درست بلد نباشم؟ نکنه مسخرم کنم؟ ..."

به این فکر میکنم که چقدر ازین دست موقعیت ها تو زندگیم بوده که همینطوری ناخودآگاه پیشنهاد های دیگران رو رد کردم و گفتم "ممنون، نیازی بهش نیست"، در حالی که احتمالا دلیل اصلیم، ترس از ورود به یه زمین بازی جدید و شکست خوردن توش بوده. پیشنهاد هایی که اتفاقا خیلی هم بهشون نیاز بوده. توی کار، تفریح، دوستی، ... . خلاصه که این موضوع تمام هفته توی نشخوار های ذهنیم وجود داشت و روم سنگینی میکرد. ولی الان که خودآگاهی کافی نسبت به این جنس از ترس رو دارم، وقتشه چرخه رو بشکنم و بهتر از قبل باشم. مهم ترین هدفم برای تمام فردا اینه که مستقیم برم و تمام مدتی که اونجام به جای فوتبال خودمون، با اون اکیپ والیبال بازی کنم.

پ.ن. از کلمه "کصشر" هم اولین باره تو کانالم استفاده میکنم. البته که نه گفتنش افتخاره نه نگفتنش نشانه شخصیت. ولی به هر حال نسبت به گفتنش و قضاوت شدن از سمت دیگران مدت ها ترس داشتم که ظاهرا این سد رو هم ریختم و هورا.


🤝👍‌

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.