از بدشانسی در دورانی هستیم که لیبرتارینها فاشیستهای خجالتی هستند. البته نه اینکه خجالتی باقی بمونند. مثل جو روگن، با یه انتخابات، یا با یه قرارداد با اسپاتیفای، خجالتشون میریزه، و خیلی علنی از تمایلات فاشیستیشون پردهبرداری میکنند. برخلاف لیبرتارینهای گذشته، که آدمهایی بودند که از نفرت و خشونت خانمان برانداز سلطنتستیزها، و سپس هدایت اون خشونت از کانال دولت به سمت شهروند، دچار تروما شده بودند، و از هرچه دولت مدرن بود بیزار بودند؛ لیبرتارین معاصر صرفا شارلاتانی است که دلش برای دوران اقتدارگرایی آدمکشها تنگ شده، اما از دولتستیزی به عنوان اسب تروا استفاده میکنه تا ایدههای باطنا آزادیستیزانهش رو در جمع مردمی نفوذ بده که از دخالتهای بیحد و حصر دولت به سطوح اومدن و آمادهاند تا برای هر فحشی که به دولت داده میشه هورا بکشند. اینها از ازینکه دولت نباید درباره دگرباشان دخالتی کنه، رسیدند به اینکه دولت باید کتابهایی که دگرباشی رو ترویج میده ممنوع کنه! لیبرتاریانیسم جای انتقاد زیادی داشت، از جمله اینکه گاهی مثل یک سایکوپت برای جامعه نسخه مینوشت («آزادی شامل این هم میشه که در حالی که ناقل ویروسم هرجا که دلم خواست برم» حرف یک سایکوپته). اما تا قبل ازین مشکلش این نبود که فقط با دخالت بعضی دولتها مخالف باشه؛ با هر نوع دخالتی، و از سمت هر نوع دولتی مخالف بود. اما لیبرتارین فعلی ابتدا میگه با هر نوع دخالتی مخالفه، و یکم که میگذره تمام قد از دخالتی حمایت میکنه که خودش ازش خوشش میاد. بعبارت دیگه اینها در آسمانها (یعنی وقتی در حد تئوری است همهچیز) آزادیخواه حداکثری هستند، اما وقتی روی زمین هستند، ناگهان فاشیست میشن!
حالا این ترکیب سمی وقتی میاد ایران و رنگ و بوی وطنی شیعی میگیره، به معجونی اسهالآور تبدیل میشه. اونی که از روی سردرگمی (یا یک تکلیف شب که از بالا بش داده شده) میگه «بمیرم برای حضرت، یه جوری طرفدار آزادی حمل اسلحه بود که گذاشت قاتلش با شمشیر بیاد مسجد، پس تولدش مبارک 🥹»، هم در ادامه رخ فاشیستی خودش رو رونمایی خواهد کرد. اسب تروای این یکی، دوتا پا کم داره و شکمش بازه. توضیح دادن اینکه هزار و چهارصد سال پیش اگه شمشیر یه مرد عرب رو ازش میگرفتی همونجا پارهت میکرد و ربطی به آزادی نداشت، و توضیح دادن اینکه اونها همهچیز رو از دریچه قبیله میدیدند و شهروند مفرد معنا نداشت که بعد بخواد آزادی داشته باشه، و توضیح دادن اینکه علی رو دقیقا برای این ترور کردند که ولکن جنگ نبود و همه رو خسته کرده بود که درست خلاف تصویر فانتزی لیبرتارین شیعه از یک حاکم لیبرتارینه، بیهودهست. اینها دنبال اینکه این محتویات مسخره رو کاهش بدهند نیستند. اومدند که افزایشش بدهند. بنابراین دنبال توضیحات و غلطگیری کسی نیستند. دنبال این هستند که بستری آماده کنند که کمی جلوتر برای فاشیسم فرش قرمز پهن کنند.
حالا این ترکیب سمی وقتی میاد ایران و رنگ و بوی وطنی شیعی میگیره، به معجونی اسهالآور تبدیل میشه. اونی که از روی سردرگمی (یا یک تکلیف شب که از بالا بش داده شده) میگه «بمیرم برای حضرت، یه جوری طرفدار آزادی حمل اسلحه بود که گذاشت قاتلش با شمشیر بیاد مسجد، پس تولدش مبارک 🥹»، هم در ادامه رخ فاشیستی خودش رو رونمایی خواهد کرد. اسب تروای این یکی، دوتا پا کم داره و شکمش بازه. توضیح دادن اینکه هزار و چهارصد سال پیش اگه شمشیر یه مرد عرب رو ازش میگرفتی همونجا پارهت میکرد و ربطی به آزادی نداشت، و توضیح دادن اینکه اونها همهچیز رو از دریچه قبیله میدیدند و شهروند مفرد معنا نداشت که بعد بخواد آزادی داشته باشه، و توضیح دادن اینکه علی رو دقیقا برای این ترور کردند که ولکن جنگ نبود و همه رو خسته کرده بود که درست خلاف تصویر فانتزی لیبرتارین شیعه از یک حاکم لیبرتارینه، بیهودهست. اینها دنبال اینکه این محتویات مسخره رو کاهش بدهند نیستند. اومدند که افزایشش بدهند. بنابراین دنبال توضیحات و غلطگیری کسی نیستند. دنبال این هستند که بستری آماده کنند که کمی جلوتر برای فاشیسم فرش قرمز پهن کنند.