دیشب خواب دیدم در یک قطعه زمین خاکی یه مسجد ساختهاند و برای اعتباربخشی به اون خامنهای رو آوردهاند تا با اقامه نماز جماعت افتتاحش کنه. هوا سرد بود و انگار همه زورشون اومده بود که تا اونجا بیان که بادگیر هم بود. قبل از شروع نماز یکی از پیرمردها میکروفون رو دست گرفت و برای چاپلوسی گفت «حضرت آقا این جمعیت به یک اشاره شما در این مسجد جمع شدهاند»، و همه صلوات فرستادند. بعد یک طلبه جوان عمامه مشکی که صف اول هم بود گفت «اگه اشاره میکردید که نیان هیچکس نمیاومد»، و همه خندیدند. از مغزم در شگفتم که در خواب، اونم وسط یه بیماری سخت و نادر، هم میتونه جوک معنادار بسازه. به مغزم فحش زیاد میدم اما اگه لازم باشه، بیاعتنا به انگ نارسیسیسم تحسینش هم میکنم. جمله اگه اشاره میکردید که نیان هیچکس نمیاومد، هم گشاد بودن طلبه و بقیه مومنین رو نشون میده، که ضمن حفظ قالب چاپلوسی میخواد بگه کاش بمون رحم میکردید و نمیگفتید تو این سرما بیاییم اینجا، و هم به این واقعیت که مومن ولایی اساسا نماز نداره. اگه پیشوا اشاره کنه نماز رو انجام میده و اگه اشاره دیگهای بکنه انجام نمیده.
احتمالا ذهنم از اسکرول گذری از پستهای مربوط به سخنرانی خلیفه و ادعای «ما گروه نیابتی نداریم» بُل گرفته و این رویا رو ساخته. آدمهای مخاطب خلیفه همون طلبه خیالی من هستند. آدمهایی که نماز ندارند، چون قبلهشون با اشاره خلیفه تغییر میکنه. اگه اشاره کنه اسد باید بماند، یعنی میارزه کل تشیع رو قربانی اسد کرد، و اگه اشاره کنه اسد رفت هم رفت، یعنی باید فکر کنیم دوازده سال گذشته هیچ چیزی رخ نداده! اگه اشاره کنه برای حرم جعلی زینب باید پنجاه میلیارد دلار خرج کرد، یعنی امام حسین خواسته که شیعه پولش رو خرج اون حرم کنه. و اگه اشاره کنه که حالا که باختیم در سوریه باید ناامنش کنیم (بوسیله جوانان سوری، که منظور داعش و کردها هستند) یعنی امام حسین خواسته شیعه پولش رو خرج ناامنسازی کشور مسلمانان کنه.
اما سستی آدمهای بدون قبله روزی مشخص میشه که انگشت اشاره خشک میشه و میفته. اینها فکر میکنند با مزدوران اسد خیلی فرق دارند، اما ندارند. به همون سادگی مسجد یخزده رو خالی خواهند کرد.
مثل پر مرغ که روی زمین ریخته و به نظر میرسه طوری به فرش چسبیده که باید دونه دونه جمعش کرد، اما به محض اینکه در باز میشه و هوای بیرون میاد همگی از جا میپرند و پخش و پلا میشن.
ما نیازی به دونه دونه جمع کردن اینها نداریم. باید راهی پیدا کنیم که در باز بشه.
احتمالا ذهنم از اسکرول گذری از پستهای مربوط به سخنرانی خلیفه و ادعای «ما گروه نیابتی نداریم» بُل گرفته و این رویا رو ساخته. آدمهای مخاطب خلیفه همون طلبه خیالی من هستند. آدمهایی که نماز ندارند، چون قبلهشون با اشاره خلیفه تغییر میکنه. اگه اشاره کنه اسد باید بماند، یعنی میارزه کل تشیع رو قربانی اسد کرد، و اگه اشاره کنه اسد رفت هم رفت، یعنی باید فکر کنیم دوازده سال گذشته هیچ چیزی رخ نداده! اگه اشاره کنه برای حرم جعلی زینب باید پنجاه میلیارد دلار خرج کرد، یعنی امام حسین خواسته که شیعه پولش رو خرج اون حرم کنه. و اگه اشاره کنه که حالا که باختیم در سوریه باید ناامنش کنیم (بوسیله جوانان سوری، که منظور داعش و کردها هستند) یعنی امام حسین خواسته شیعه پولش رو خرج ناامنسازی کشور مسلمانان کنه.
اما سستی آدمهای بدون قبله روزی مشخص میشه که انگشت اشاره خشک میشه و میفته. اینها فکر میکنند با مزدوران اسد خیلی فرق دارند، اما ندارند. به همون سادگی مسجد یخزده رو خالی خواهند کرد.
مثل پر مرغ که روی زمین ریخته و به نظر میرسه طوری به فرش چسبیده که باید دونه دونه جمعش کرد، اما به محض اینکه در باز میشه و هوای بیرون میاد همگی از جا میپرند و پخش و پلا میشن.
ما نیازی به دونه دونه جمع کردن اینها نداریم. باید راهی پیدا کنیم که در باز بشه.