عباس عبدی، مسئولیتناپذیری و گسست از پزشکیان
علی افشاری
🔹 همانطور که پیشبینی میشد #عباس_عبدی، موثرترین تحلیلگر حامی پزشکیان، در حال گسستن از اوست. عبدی که در سال ششم خاتمی و سال هشتم روحانی از ایشان گسسته بود این بار رکورد زده و در کمتر از یک سال از پزشکیان ناامید شده است. به گفتهی عباس عبدی «برای رسیدن به وفاق چند ماه کافی بلکه زیاد هم بود» زیرا که «واقعیات نشان میدهد که دولت یا نمیخواهد یا نمیتواند از اختیارات و اراده خود برای رفع مشکلات مردم استفاده کند.» (خبرآنلاین، ۲۴ بهمن ۱۴۰۳).
🔹 هرچند اذعان صریح به شکست دولت پزشکیان از جانب کسی که تمام سرمایهی سیاسی خود را در خدمت پیروزی او قرار داد مجموعا نکتهی مثبتی است، اما باید از عباس عبدی، با پنجاه سال تجربهی عملی و تتبعات نظری، پرسید اساسا بر چه اساسی مردم را دعوت به مشارکت در انتخابات و حمایت از پزشکیان میکرد؟ و با توجه به تجربهی هاشمی، خاتمی و روحانی، بر چه اساسی تاکید داشت که این بار فرق دارد و قرار است همهی حاکمیت از اصلاحات پزشکیان حمایت کند؟ از اینها مهمتر باید از عبدی پرسید در چه شرایطی حاضر است بپذیرد که سیاستورزی به شکل عرفی در جمهوری اسلامی ناممکن و مضر و مصداق اتلاف وقت و چنان که خود او گفته بود زدن «واکسن آزادی به تن استبداد» است؟ و چه تضمینی هست که او در انتخابات بعدی هم همین ساز را کوک نکند؟
🔹 در واقع خطای بنیادی عبدی جدا کردن نظریهی جامعهشناختی از عمل سیاسی بود. او میگفت «در مقام تحلیلگر» به اصلاحات امیدی ندارد اما «به عنوان کنشگر» نمیتواند ناامید باشد. در واقع، خطای او آن است که نمیداند (یا نمیخواهد بداند) که نظریه عمل را مقید میکند و تنها در چهارچوب واقعیتهای عینی است که میتواند براساس امید عمل کرد. پزشکی که مرگ مریض را محرز میداند اگه همچنان از مریض پول بگیرد که او را ویزیت کند یا بیمنطق یا کلاهبردار است. به عباس عبدی باید گفت:
🔹 سیاست ورزی بر اساس امید، آری
سیاستورزی بر اساس امیدِ واهی، خیر!
@Aliafshari52
علی افشاری
🔹 همانطور که پیشبینی میشد #عباس_عبدی، موثرترین تحلیلگر حامی پزشکیان، در حال گسستن از اوست. عبدی که در سال ششم خاتمی و سال هشتم روحانی از ایشان گسسته بود این بار رکورد زده و در کمتر از یک سال از پزشکیان ناامید شده است. به گفتهی عباس عبدی «برای رسیدن به وفاق چند ماه کافی بلکه زیاد هم بود» زیرا که «واقعیات نشان میدهد که دولت یا نمیخواهد یا نمیتواند از اختیارات و اراده خود برای رفع مشکلات مردم استفاده کند.» (خبرآنلاین، ۲۴ بهمن ۱۴۰۳).
🔹 هرچند اذعان صریح به شکست دولت پزشکیان از جانب کسی که تمام سرمایهی سیاسی خود را در خدمت پیروزی او قرار داد مجموعا نکتهی مثبتی است، اما باید از عباس عبدی، با پنجاه سال تجربهی عملی و تتبعات نظری، پرسید اساسا بر چه اساسی مردم را دعوت به مشارکت در انتخابات و حمایت از پزشکیان میکرد؟ و با توجه به تجربهی هاشمی، خاتمی و روحانی، بر چه اساسی تاکید داشت که این بار فرق دارد و قرار است همهی حاکمیت از اصلاحات پزشکیان حمایت کند؟ از اینها مهمتر باید از عبدی پرسید در چه شرایطی حاضر است بپذیرد که سیاستورزی به شکل عرفی در جمهوری اسلامی ناممکن و مضر و مصداق اتلاف وقت و چنان که خود او گفته بود زدن «واکسن آزادی به تن استبداد» است؟ و چه تضمینی هست که او در انتخابات بعدی هم همین ساز را کوک نکند؟
🔹 در واقع خطای بنیادی عبدی جدا کردن نظریهی جامعهشناختی از عمل سیاسی بود. او میگفت «در مقام تحلیلگر» به اصلاحات امیدی ندارد اما «به عنوان کنشگر» نمیتواند ناامید باشد. در واقع، خطای او آن است که نمیداند (یا نمیخواهد بداند) که نظریه عمل را مقید میکند و تنها در چهارچوب واقعیتهای عینی است که میتواند براساس امید عمل کرد. پزشکی که مرگ مریض را محرز میداند اگه همچنان از مریض پول بگیرد که او را ویزیت کند یا بیمنطق یا کلاهبردار است. به عباس عبدی باید گفت:
🔹 سیاست ورزی بر اساس امید، آری
سیاستورزی بر اساس امیدِ واهی، خیر!
@Aliafshari52