به بهانه سخنان اخیر زیباکلام🔴
✳️آقای زیباکلام در دوحه گفته که مردم ایران از فلسطینیان متنفر و عاشق نتانیاهو هستند (قریب به مضمون). به خاطر دارم که سالها قبل (حوالی سال 1380) کتابی در حوزه نظریه ارتباطات می خواندم که در مقدمه گفته بود وقتی می گویم فلان چیز سیاه است در واقع باید گفت من فلان چیز را سیاه می بینم. این حرف در حوزه امور اجتماعی بسیار مهم است. اگر کسی می گوید ایرانیان فلان طور هستند باید گفت که من ایرانیان را فلان طور می بینم. آن وقت هزاران عامل شناختی، احساسی و منفعتی در کار می آید که بر نوع نگاه آدمی و به تبع آن بر قضاوت انسان تاثیر می گذارند و نگاه انسان و قضاوت انسان را سوگیرانه می کند.
✳️بگذارید مثال بزنم. بعد از فروکش کردن اعتراضات سال 1401 دانشگاه علامه نشستی آنلاین در تحلیل این پدیده برگزار کرد. یکی از استادان جوان می گفت دانشجویان وقتی دیدند که اصلاحات از سال 1376 به این سو پیوسته شکست خورده است و راه های مسالمت آمیز بسته شده است رادیکال شده اند... من دیدم او احساس و تفکر خود را به زبان دانشجویان جوان می گذارد چون خیلی از این دانشجویان معترض در همان حوالی متولد شده بودند! او معترضان جوان را موجوداتی با تحلیلهای سیاسی عمیق می دید که به بسته بودن فضای سیاسی اعتراض دارند اما من نسل z را اصولا غیر سیاسی می دیدم و اعتراضات را پدیده ای هویتی تحلیل می کردم. ما از دو منظر روایت یا نگاه خود را از این پدیده عرضه می کردیم اما آیا واقعا انگیزه معترضان اینها بود که من و آن استاد روایت می کردیم؟
✳️اینکه بخشی از جامعه ایران از سیاست خارجی ایران در حمایت از فلسطین، سوریه و لبنان خسته هستند حرف درستی است اما اینها چند درصد از جامعه ایران هستند؟ اگر آقای زیباکلام از سیاست خارجی ایران دلزده و منزجر است تمایل دارد این بخش از جامعه را اکثریت بداند و در دوحه به راحتی چنین قضاوتی را مطرح کند. اما اگر فرد دیدگاه مخالفی داشته باشد تمایل دارد این بخش از جامعه را ناچیز بداند. هر کس اطرافیان خود را از شبکه کسانی تشکیل می دهد که با عقایدش همسو است و همین توهمهای اجتماعی را دامن می زند.
✳️ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که وقتی بخشی از سیاستمداران اصلاح طلب و روشنفکران پیوسته در گوش جامعه می خوانند که ریشه توسعه نیافتگی ایران در سیاست خارجی است و تا ایران دست از ایدئولوژی انقلابی خود در حمایت از مستضعفان و مقابله با آمریکا و اسرائیل (و دنباله روان آنها مثل انگلیس) بر ندارد توسعه ممکن نیست آن وقت عجیب نیست که بخشی از جامعه علل بدبختی خود را فلسطینیان بدانند. در نقد این دیدگاه بعدها به تفصیل خواهم نوشت اما همین قدر بگویم که این هم مصداقی از پیش بینی های خودکامرواساز (self-fulfilling prophecy) است یعنی کاری کنی که عملا پیش بینی هایت را محقق کند!
✳️آقای زیباکلام من جامعه ایران را مثل شما نمی بینم. بماند که اگرهمه جامعه ایران نیز مخالف فلسطین می شدند که نیستند. دلیلی برای باطل دانستن آرمان حمایت از مظلومان عالم نبود. باقی بقایتان
https://telegram.me/ali_sarzaeem
✳️آقای زیباکلام در دوحه گفته که مردم ایران از فلسطینیان متنفر و عاشق نتانیاهو هستند (قریب به مضمون). به خاطر دارم که سالها قبل (حوالی سال 1380) کتابی در حوزه نظریه ارتباطات می خواندم که در مقدمه گفته بود وقتی می گویم فلان چیز سیاه است در واقع باید گفت من فلان چیز را سیاه می بینم. این حرف در حوزه امور اجتماعی بسیار مهم است. اگر کسی می گوید ایرانیان فلان طور هستند باید گفت که من ایرانیان را فلان طور می بینم. آن وقت هزاران عامل شناختی، احساسی و منفعتی در کار می آید که بر نوع نگاه آدمی و به تبع آن بر قضاوت انسان تاثیر می گذارند و نگاه انسان و قضاوت انسان را سوگیرانه می کند.
✳️بگذارید مثال بزنم. بعد از فروکش کردن اعتراضات سال 1401 دانشگاه علامه نشستی آنلاین در تحلیل این پدیده برگزار کرد. یکی از استادان جوان می گفت دانشجویان وقتی دیدند که اصلاحات از سال 1376 به این سو پیوسته شکست خورده است و راه های مسالمت آمیز بسته شده است رادیکال شده اند... من دیدم او احساس و تفکر خود را به زبان دانشجویان جوان می گذارد چون خیلی از این دانشجویان معترض در همان حوالی متولد شده بودند! او معترضان جوان را موجوداتی با تحلیلهای سیاسی عمیق می دید که به بسته بودن فضای سیاسی اعتراض دارند اما من نسل z را اصولا غیر سیاسی می دیدم و اعتراضات را پدیده ای هویتی تحلیل می کردم. ما از دو منظر روایت یا نگاه خود را از این پدیده عرضه می کردیم اما آیا واقعا انگیزه معترضان اینها بود که من و آن استاد روایت می کردیم؟
✳️اینکه بخشی از جامعه ایران از سیاست خارجی ایران در حمایت از فلسطین، سوریه و لبنان خسته هستند حرف درستی است اما اینها چند درصد از جامعه ایران هستند؟ اگر آقای زیباکلام از سیاست خارجی ایران دلزده و منزجر است تمایل دارد این بخش از جامعه را اکثریت بداند و در دوحه به راحتی چنین قضاوتی را مطرح کند. اما اگر فرد دیدگاه مخالفی داشته باشد تمایل دارد این بخش از جامعه را ناچیز بداند. هر کس اطرافیان خود را از شبکه کسانی تشکیل می دهد که با عقایدش همسو است و همین توهمهای اجتماعی را دامن می زند.
✳️ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که وقتی بخشی از سیاستمداران اصلاح طلب و روشنفکران پیوسته در گوش جامعه می خوانند که ریشه توسعه نیافتگی ایران در سیاست خارجی است و تا ایران دست از ایدئولوژی انقلابی خود در حمایت از مستضعفان و مقابله با آمریکا و اسرائیل (و دنباله روان آنها مثل انگلیس) بر ندارد توسعه ممکن نیست آن وقت عجیب نیست که بخشی از جامعه علل بدبختی خود را فلسطینیان بدانند. در نقد این دیدگاه بعدها به تفصیل خواهم نوشت اما همین قدر بگویم که این هم مصداقی از پیش بینی های خودکامرواساز (self-fulfilling prophecy) است یعنی کاری کنی که عملا پیش بینی هایت را محقق کند!
✳️آقای زیباکلام من جامعه ایران را مثل شما نمی بینم. بماند که اگرهمه جامعه ایران نیز مخالف فلسطین می شدند که نیستند. دلیلی برای باطل دانستن آرمان حمایت از مظلومان عالم نبود. باقی بقایتان
https://telegram.me/ali_sarzaeem