آهستان


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: ko‘rsatilmagan


@omidhosseini80

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
غربی‌های متمدن، برای تاریخ پر از جنایتشان، برای دو جنگ عالم‌گیر و جهانی در همین قرن اخیر، ده‌ها و صدها فیلم و سریال ساختند و می‌سازند تا غارت و تجاوز و اشغالگری و آدمکشی را به شجاعت و افتخار خود تبدیل کنند؛ اما دفاع و مقاومت و ایستادگی مردمی مظلوم را، با یک برچسب ناجوانمردانه‌ی تروریسم، خفه می‌کنند.

افتخار و سربلندی یعنی زندگی یحیی سنوار که برای آزادی و رهایی سرزمینش سال‌ها زندانی شد، مبارزه کرد و تا آخرین نفس در برابر اشغالگران جنگید، حتی با تن مجروح و سر و دست زخمی، به اندازه پرتاب کردن یک تکه چوب.

یحیی یعنی زندگی‌بخش و زنده کننده ...

@ahestan_ir


سرزمین‌های خالی
جادی جنکینز
@ahestan_ir


خاطرات صدرالاشراف از سفر به فلسطین

در آن وقت که انگلیس فلسطین را تحت قیمومیت و حکومت داشت در نهایت نظم بود و اگرچه جنگ خاتمه یافته بود ولی هنوز مایحتاج مردم جیره‌بندی بود. من وقتی در لیدا، نه فرسنگی بیت‌المقدس از هواپیما پیاده شدم کیف دستی خود را که محتوی بعضی کاغذهای لازم و در حدود ششصد دینار عراقی و لیره فلسطین در آن بود و غیر از آن دیگر پول نداشتم، فراموش کردم از داخل هواپیما برداشته همراه بیاورم... لذا به دفتر هواپیما تلفن کردم، گفتند از لیدا سئوال کرده جواب می‌دهیم ولی تا ساعت ۹ شب هرچه تلفن کردیم گفتند تلفن و تلگراف لیدا جواب نمی‌دهد و ساعت ۹ گفتند در لیدا حادثه‌ای واقع شده و قریب بیست طیاره را تروریستهای یهودی آتش زده‌اند و حکومت نظامی در اینجا برقرار شده. من از پیدا شدن کیف مأیوس شدم ولی صبح آن‌روز کیف را که با نوارهای متعدد بسته و لاك و مهر کرده بودند از لیدا فرستادند و از من رسید گرفتند و بعد از ملاحظه محتویات آن هیچ دست نخورده بود.

در محله‌ای که ما بودیم و آن محله مسیحی‌‌های فلسطین بود هرروز از مغازه یخ‌فروشی يك قطعه یخ برای ما می‌فرستادند و پول آنرا آورنده می‌گرفت. یک‌روز یخ نرسید. تا ظهر دکتر صدر از کنسولگری به خانه آمد و خودش رفت به کارخانه یخسازی که نزدیک منزل ما بود. آنجا خرده‌فروشی نداشتند و هرقدر سعی کرده بود كه يك قطعه یخ به دو سه برابر قیمت معمولی از حاملین یخ بگیرد گفته بودند خلاف مقرراتست.

در فلسطین بازار سیاه برای هیچ متاعی نبود و جز بوسيله جیره‌بندی، مايحتاج به کسی نمی‌رسید و دسترسی به آن متاع نبود. از اهالی شنیدم در آنجا دزدی شنیده نشده است و طرف عصر که همه اهالی با خانواده و اطفال خود به گردش می‌رفتند اغلب خانه‌ها خالی و با همان کلید معمولی درب عمارت را می‌بستند. بوی بد، من در مدت پنجاه روز که در تابستان در بیت‌المقدس بودم استشمام نکردم و پشه و مگس نبود. علت را جویا شدم، معلوم شد بواسطه مراقبت در نظافت شهر از طرف شهرداری، برای تولید این حیوانات مجالی نیست... همچنین خاکروبه و فضولات خانه‌ها و خیابانها هر روز به آن محل (خارج شهر) حمل می‌شود و بنابراین کثافت در شهر نیست تا بوی تعفن باشد یا تولید پشه و مگس شود. خیابانهای بیت‌المقدس که همه آسفالته است حقيقتا بقدرى پاك و نظيف است که ذره‌ای گرد و خاک و کثافت در آنها دیده نمی‌شود. اهالی از زن و مرد و بچه در نهایت نظافت و پاکیزگی و معقولیت هستند. من در آن مدت يك صدای بلند بی‌قاعده یا یک کلمه زشت و ناهنجار از کسی نشنیدم حتی بچه‌ها.

من در مدتی که در بيت‌المقدس بودم پاره‌ای اطلاعات به‌واسطه پسرم دکتر صدر که مسئول دولت ایران بود گرفتم. شهر بیت‌المقدس یکصد و شصت هزار نفر جمعیت داشت و محصول زمینی فلسطین یکی زیتون بود که در صحراهای فلسطین زیاد است و دیگر پرتقال که قبل از جنگ سالی یازده میلیون صندوق به خارج می‌فرستادند ولی در آنموقع بواسطه نبودن کشتی کمتر صادر می‌شد. گندم و جو و حبوبات به اندازه کفایت اهالی داشت.

از چند سال قبل که مهاجرین یهود از آلمان و لهستان و سایر ولایاتی که تحت استیلای آلمان درآمده بود و نیز از سایر نقاط عالم که بدستور بالفور انگلیس برای تصرف ارض موعود به آنجا آمده بودند و شهر تل‌آویو كه نزديك يافا کنار دریا واقع است مرکز صنایع آنها بود و تمام صنایع اروپا از پارچه لباس و دوا و ساير مايحتاج عمومی را می‌ساختند و عمده سرمایه صنایع و دو بانک که دائر داشتند از پولی که یهودیان آمریکا برای عمران و اعاشه فقرای یهود فرستاده بودند و معروف بود سی و شش میلیون دلار سرمایه صندوق عمومی آنهاست که یهودیان آمریکا داده‌اند و از این سرمایه کارخانجات و سایر تأسیسات تولیدی داشتند و املاکی هم از آن سرمایه خریده بودند. بعلاوه یهودیان آلمان و لهستان که قبل از جنگ به آنجا مهاجرت کرده بودند سرمایه‌هایی با خود آورده و به کارهای تولیدی انداخته بودند.

در آن موقع که من در فلسطین بودم یعنی تابستان سال ۱۳۲۵ عملیات تروریستهای یهود برضد انگلیسها شدت داشت و بیشتر به مقامات نظامی آن حمله می‌کردند. يك روز مهمانخانه بزرگ و عالی بیت‌المقدس را که در وسط شهر است، با بمب خراب کردند و رسم تروریستها این بود که چند دقیقه قبل از آنکه بمب محترق شود به آن محل تلفن می‌کردند تا اگر یهودی در آنجا باشد به فوریت خود را نجات دهد.

آن مهمانخانه شش طبقه بود و چهار طبقه فوقانی را انگلیسها سکنی داشتند و يك قسمت آن که بوسیله بمب دفعتاً خراب شد تا یکماه بعد از آن، نعشها را بیرون می‌آوردند اما چند روز بعد از آن که من در آنجا بودم صد و پنجاه نعش که کمتر انگلیسی و بیشتر عرب مسلمان بودند بیرون آوردند.

خاطرات محسن صدر، صدرالاشراف (وزیر، نخست‌وزیر و ریس مجلس سنا در دوران پهلوی اول و دوم) صفحه ۴۵۷- ۴۶۱

@ahestan_ir


آهستان dan repost


گوی توفیق و کرامت در میان افکنده‌اند
کس به میدان در نمی‌آید سواران را چه شد

حافظ
شجریان
مشکاتیان
قطعاتی از آلبوم بیداد

🔹۱۷ مهر، سالروز درگذشت استاد محمدرضا شجریان

@ahestan_ir


از ماست که بر ماست...

این دود سیه فام که از بام وطن خاست
از ماست که بر ماست
وین شعله‌ی سوزان که برآمد ز چپ و راست
از ماست که بر ماست

جان گر به لب ما رسد، از غیر ننالیم
با کس نسگالیم
از خویش بنالیم که جان سخن اینجاست
از ماست که بر ماست

یک تن چو موافق شد، یک دشت سپاه است
با تاج و کلاه‌ است
ملکی چو نفاق آورد، او یکه و تنهاست
از ماست که بر ماست

ما کهنه چناریم که از باد ننالیم
بر خاک ببالیم
لیکن چه کنیم‌، آتش ما در شکم ماست
از ماست که بر ماست

اسلام گر امروز چنین زار و ضعیف است
زین قوم شریف‌ است
نه جرم ز عیسی نه تعدی ز کلیساست
از ماست که بر ماست

ده سال به یک مدرسه گفتیم و شنفتیم
تا روز نخفتیم
وامروز بدیدیم که آن جمله معماست
از ماست که بر ماست

گوییم که بیدار شدیم‌! این چه خیالی‌است‌؟
بیداری ما چیست‌؟
بیداری طفلی است که محتاج به لالاست
از ماست که بر ماست

از شیمی و جغرافی و تاریخ‌، نفوریم
از فلسفه دوریم
وز قال و ان قلت‌، به هر مدرسه غوغاست
از ماست که بر ماست

گویند بهار از دل و جان عاشق غربی‌است
یا کافر حربی است
ما بحث نرانیم در آن نکته که پیداست
از ماست که بر ماست

ملک‌الشعرای بهار

@ahestan_ir


آدم از بشر بودن خود خجالت می‌کشد

🔹دولت اسرائیل ۵۳ هکتار دیگر از زمینهای شرق اورشلیم یعنی ملک عرب‌ها را مصادره کرد تا آنها را براند و برای یهودیان خانه‌سازی کند. سیاست شایلاکی، آن‌هم در دوره مذاکرات صلح و پس از قرارداد اسلو. گفته‌اند فعلاً برنامه دیگری برای گرفتن خاك فلسطینی‌ها نداریم. شایلاک هر تکه‌ای که از گوشت تن حریف می‌کند اطمینان می‌دهد که این آخری است. جای نگرانی نیست.

🔹جنایت نازی‌ها علیه یهودیها، جنایت اسرائیل علیه عربها را توجیه نمی‌کند (هیچ جنایتی نمی‌تواند توجیه کننده جنایت دیگر باشد) اینکه ستم‌دیدگان به این زودی می‌توانند ستمکاران سنگدلی بشوند، آدم را در ناامیدی تاريك فرو می‌برد. دنیا مثل قبر می‌شود و انسان بودن مایه‌ی شرمندگی است. Cana (که نمی‌دانم تلفظ عربیش چیست) ۱۸ آوریل و کشتار دانسته و عمدی بیش از صد و بیست نفر غیرنظامی (فلسطینی)، آن‌هم برای هدفهای انتخاباتی، آن هم به دست تنها «دموکراسی» خاورمیانه! و بدتر از این بی‌اعتنائی همگانی اسرائیلی و امریکائی!

🔹در Herald Tribune دیروز خواندم که دادگاه نظامی اسرائیل، چهار سرباز را که از سهل‌انگاری، جوان فلسطینی ۱۸ ساله‌ای را به تیر زدند و کشتند محکوم کرد و اما حکم محکوميت: يك ساعت زندان و يك agora جریمه. کمتر از يك سوم يك سنت امريكایی! باور نکردم. دوباره خواندم و دیدم ناچار باید باور کرد. دو سه روز پیشتر دیدم که دو مرزدار اسرائیلی شش کارگر فلسطینی را نشانده بودند، چک و تیپا و مشت و لگد می‌زدند و تحقیر می‌کردند. باور نکردم. در برنامه تلویزیونی دیگری نگاه کردم، دیدم دیرباوری من از ساده‌لوحی است. در روزنامه‌ها خواندم که دادگاه عالی اسرائیل، شکنجه دستگیرشدگان فلسطینی را که مشكوك به داشتن اطلاعات ارزنده‌ای درباره توطئه و بمب‌گذاری هستند، مجاز و در نتیجه قانونی دانسته. باید منتظر بود تا يك‌باره قتل آنها را قانونی بشناسند و قال قضیه را بکنند.

در مقاله‌ای دیدم واشنگتن پست زنجموره کشیده بود که حیف و صدحیف شکنجه رسمیت می‌یابد و قانونی می‌شود. آن هم اول‌بار از جانب دولتی متمدن و دموكراتيك! اما به گمان من آنچه جای افسوس دارد غریزه تبهکار و ستمکار بشری است. تازه پنجاه و چند سال بیشتر از آشویتس و بوخنوالد و ... نگذشته است. حالا همان ستمدیدگانند که با چنین گردن‌فرازی و غروری به دیگران ستم می‌کنند. آدم از بشر بودن خود خجالت می‌کشد.

در چنین وضعی هشتمین سخنرانی «ن» از رادیو اسرائیل اگر اشتباه نکنم در ٢٤ اکتبر پایان یافت و اعلام شد که از هفته آینده سلسله سخنرانیهای آقای «م» درباره ستم عرب‌ها بر ایرانیان آغاز می‌شود. از رادیو اسرائیل، درباره ستم اعراب! واقعاً باید به شعور این بزرگان آفرین گفت.

روزها در راه
شاهرخ مسکوب

@ahestan_ir


پس از اشغال رشت، بسیار اندوهگین و آشفته بودم. رژه رفتن روسها در میهنم قلبم را می‌فشرد. در آن سالهای سرکنسولگری پدرم در بادکوبه، شیوه حکومت کمونیستی و رفتار بلشویک‌ها را دیده بودم. نگران بودم. نگران از این که ارتش سرخ در میهن ما بماند و اندیشه کمونیستی‌اش بر مردم ایران چیره شود. با جهانگیرخان سرتیپ‌پور دوست خانوادگی و مرد ادب و فرهنگ که دیدار می‌کردیم، او هم حال مرا داشت.

یک شب که در خانه آقای بیگلربیگی و خانم شرافت جمع بودیم، جهانگیرخان از چیزهایی که دیده بود گفت. او جنگ جهانی اول را، جنگ میان روسها و جنگلی‌ها را، حضور بلشویک‌ها پس از پایین کشیدن تزارها را، حضور انگلیسی‌ها را، همه را دیده بود. می‌گفت بینوا گیلان که دم به دم دست به دست می‌شود...

خاطرات فهیمه اکبر (خواننده قدیمی گیلان)
از کتاب «آهنگ سرگذشت » صفحه ۱۰۳

@ahestan_ir


خاطراتی از اشغال گیلان در شهریور ۱۳۲۰

طيارات روس، آسمان گیلان را بی‌مزاحم عرصه‌ی جولان خود کرده‌اند. هرچه انتظار می‌برم حتی یک طیاره‌ی ایرانی به سراغ ما نیامده است. اوراقی پخش می‌شود که رقص‌کنان از آسمان فرو می‌آید. یکی را آوردند. مضمونش اظهار دوستی است و توجیه حمله به ایران به قصد شروع بیرون کردن فاشیست‌های آلمانی که در ایرانند و مکرر تقاضای طرد شده و دولت ایران نپذیرفته و ذکر نام بعضی از آنان. مردم تا حدی آسوده به نظر می‌رسند که تعرض خصمانه نیست.

جوانها گروه گروه به نظام وظیفه روی آورده‌اند. نمی‌دانم از این همه احساسات مردم شادی کنم یا از آن همه بی‌خیالی سرپرستان غمناک باشم. شهری و دهاتی مسابقه می‌دهند. در عین حال خبر می‌رسد که سربازان اعزامی دیروزی همان دیشب بی‌غذا مانده‌اند یا سربازخانه پخت نکرده بود، یا کسی نبود به جبهه برساند. باز شنیدم که سروان صادقی افسر توپچی در بندر پهلوی با آتشبارهای صحرائی خط آتشی مقابل کشتی‌های روسی ایجاد کرده است که آنها قادر به پیشروی به سمت ساحل نیستند.

طیارات برای کشف محل توپخانه حرکت می‌کنند و سروان صادقی ساعت به ساعت جا عوض می‌کند و از فن استتار استفاده می‌نماید. بعدها فهمیدم راست بوده است. خبر می‌رسد توپخانه کشتی‌های روسی عده‌ای منجمله یکی از آشنایانم را که افسر دریایی به نام بایندر بود هلاک کرده است. حرکت به بیرون شهر را موکول کردیم شب. آقای مقیمی نزد من آمد. امشب اعلامیه دولت در رادیو خوانده شد و صحبت از تسلیم به میان نیامد.

فردا افسر سرباز علی معینی که دوستم بود به سراغم آمد و خبر داد که ترک مخاصمه اعلان شده است و اضافه کرد به سربازها ابلاغ شد که به سربازخانه مراجعت کنند. پرسیدم اما روس‌ها می‌روند یا می‌آیند؟ گفت لابد می‌آیند. به چه شرط؟ نمی‌دانم. جدا شدیم. به رفقائی که در خیابان تشنه‌ی اخبار نو بودند رسیدیم. آنها هم گفته‌ی «معینی» را تأیید کردند. سربازها بعضی برگشته‌اند و برخی برمی‌گردند. شنیده می‌شود عده‌ای از ترک مخاصمه ناراضی هستند.

صدای طیارات به گوش می‌رسد. ایرانی است یا روسی؟ سرها به آسمان بلند است. صدای رگبار بلند شده است. پس ترک مخاصمه چه بود؟ بمب، بمب، خانه‌ها می‌لرزد. در خیابان درازکش کردم. مردم فرار می‌کنند. بعضی خود را به پناه دیوار می‌کشند. دقایقی به این کیفیت گذشت و صداها خوابید.

تانکرهای آتش نشانی شهرداری به حرکت آمده است. آقا کجا می‌روید؟ سربازخانه. آنجا را بمباران کرده‌اند. معنی ترک مخاصمه را هم فهمیدیم. به علی مقیمی گفتم یاالله حرکت کنیم. او در لباس نظامی وظیفه است. منتها وابسته به هنگ موتوریزه تهران است که به مرخصی به رشت آمده و تنهاست و بسیار نگران. آماده شد. به سلیمانداراب زیر مانورهای طیارات و رگبارهای مسلسلش که گوئی همه شهر را فراگرفته است حرکت کردیم. اسب خواستیم، آوردند و سوار شدیم. همه جا طیاره بالای سر ما بود. گاهی پیاده شده و به جنگل می‌زدیم. مردان و زنان پیاده تا زانو در گل زده و فرار می‌کردند. چون ترک مخاصمه شده بود!

خاطرات زنده‌یاد جهانگیر سرتیپ‌پور
صفحه ۲۷۵-۲۷۷
@ahestan_ir


مرگ قو

شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد
فریبنده زاد و فریبا بمیرد
شب مرگ تنها نشیند به موجی
رود گوشه‌ای دور و تنها بمیرد
در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب
که خود در میانِ غزل‌ها بمیرد!
گروهی بر آنند که این مرغ شیدا
کجا عاشقی کرد؟ آنجا بمیرد…

حبیب
شعر: مهدی حمیدی شیرازی

@ahestan_ir


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
غصن زیتون - شاخه زیتون

کلمات عاجزند از آنچه اتفاق می‌افتد، دیگر من چه بگویم؟
آنقدر گریه کرده‌ام که اشک‌هایم خشک و دلم آکنده از درد شده است.
با آنکه از تو دورم اما همواره برای تو دعا می‌کنم
و برایت نشانه‌ای از صلح می‌فرستم، شاخه‌ای از درخت زیتون.
در سرزمین صلح، صلح مرده است
و دنیا بر کودکی آسیب دیده، خواب است.

@ahestan_ir


ربی Rabbin اعظم فرانسه در جشن چهلمین سالگرد دولت اسرائیل گفته است: «ما ١٤.٥٪ نیستیم (اشاره به آراء Le Pen) ولی به سبب این همه یهودیانی که جان خود را فدا کردند، ما کسانی هستیم که باید به دنیا درس اخلاق بدهیم» (لوموند ۲۷ آوریل)

غافل از اینکه بیش از چهار ماه است که دولت اسرائیل با فدا کردن جان دیگران در سرزمین‌های اشغالی، دارد این درس را می‌دهد. سفارش معنوی دیگر ربی اعظم به قوم یهود این است: «گوشهایتان را بگیرید و به جلو نگاه کنید!» خلاصه اینکه خر خودتان را برانید، گور پدر دیگران. وای به وقتی که مظلوم، ظالم بشود. مخصوصاً مظلومی که «برگزیده‌ی» خدا هم باشد.
٢٧/٠٢/۱۹٨٨
شاهرخ مسکوب
روزها در راه، جلد ۲ صفحه ۳۷۹

@ahestan_ir


«دیشب با غزاله رفتیم به دیدن فیلم فهرست شیندلر از اسپیلبرگ. داستان بسیار مکرر اس‌اس‌ها و‌ یهودیان... هردو دگرگون و آشفته و منقلب از سینما درآمدیم. کاش یک یهودی تشنه‌ی عدالت، فیلمی هم درباره سرزمین‌های اشغالی و رفتار اسراییل با عرب‌ها می‌ساخت.»

شاهرخ مسکوب
روزها در راه، جلد ۲ صفحه ۵۹۶

@ahestan_ir


مجتبی مهدوی dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🔻احبائی/ عزیزانم
ترانه‌ای برگرفته از نامه سیدحسن نصرالله
که به شهرت جهانی جولیا پطرس انجامید


🔹در جنگ ۳۳روزه لبنان با اسرائیل، سیدحسن نصرالله در پاسخ به نامه رزمندگان مقاومت در نامه‌ای‌از آنان تجلیل کرده و می‌‌نويسد:من دست و پای شما را می‌بوسم
جولیا پطرس خواننده مسیحی که با شنیدن نامه به‌گریه می‌افتد، فکر می‌كند شايد از آن نوشته، ترانه‌ای بشکوه بسازد ؛
ترانه‌ای که به شهرت جهانی او انجامید.

سراسر این ترانه، نامه سیدحسن نصرالله است

احبائی ! احبائی !
استمعت الی رسالتکم
و فیها العز و الایمان
فانتم مثلما قلتم :
رجال الله فی المیدان
احبائی ! احبائی !

عزیزانم ! عزیزانم
پیامتان را شنیدم
که نشان‌دهنده سرافرازی و ایمان است
و شما همان گونه که گفته اید
مردان خدا در میدان جنگید




#لبنان  #مقاومت  #جولیا_بطرس
#نصرالله #فلسطین #غزه  #آپارتاید_اسرائيل


تنها صدا
صداست که می‌ماند:


یا إخواني
یا من أعرتم لله جماجمکم
و نظرتم إلی أقصی القوم
جوابي لکم و شکرٌ لکم
إذ قبلتموني واحداً منکم
و أخاً لکم
لأنکم أنتم القادة
و أنتم السادة
و أنتم تاج رؤوس
و مفخرة الأمة
و رجال الله الذین بهم ننتصر

👁️‍🗨️
@OmidMahdinejaD


شبكة قدس الإخبارية dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
لحظة إعلان إذاعة النور استشهاد الأمين العام لحزب الله حسن نصر الله


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
مثل صحنه‌های یک فیلم سینمایی. ظاهراً خانواده‌ای در حال نقل مکان به این آپارتمان است. همه مشغول نظافت و مرتب کردن. دختر کوچک خانواده هم جارویی به دست گرفته و به بزرگترها کمک می‌کند. ناگهان دوربین از صورت زیبای دخترک، می‌رود روی انفجار بیروت و وحشت و گریه‌ی خانواده و بچه‌ها و...

@ahestan_ir




بیروت معشوقه تو، بیروت، عشق من

ما را ببخش
اگر در بستر مرگ تنهایت گذاشتیم
اگر چون سربازان شکست خورده ترکت کردیم

ببخش ما را
اگر رودخانه‌های پرخون را دیدیم
شاهد تجاوز به تو بودیم
اما خاموش ماندیم.

«بخشی از شعر بلند نزار قبانی
ترجمه احمد پوری»

@ahestan_ir



20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.