آمور(@Xuroman).pdf
آمور(@Xuroman)
💚رمان: #آمور
🍀ژانر: #عاشقانه #نتقامی #بزرگسال
🍀نویســنده: #غزل_فلاح
💚خلاصه:
_ همین امشب خواهرت رو عقد میکنم وحید پاپتی!
با چشمانی وحشی و ریز شده ادامه داد:
_ ولی قبلش دست از کتک زدنش بردار میخوام واسه شب حجلهمون یه چیزی ازش باقی مونده باشه!
با شنیدن حرفی که زد با رنگی پریده از ترس عقب رفتم و با هق هق خون کنار لبم را پاک کردم...
تنم از این همه کتکی که خورده بودم تیر میکشید و جانی برای دفاع از خودم نداشتم.
وحید با حالتی متعفن نگاهش کرد.
_تو میخوای خواهر منو عقد کنی آمور خان؟!
میدونی که همین الانش هم همه به اسم *** محل میشناسن!
_همه گوه میخورن به ناموس آمور خان اَنگ بزنن چقدر پول بزنم به حسابت؟!
دختره رو ردش کن بیاد همین امشب بی سر و صدا عقدش میکنم.
@Xuroman
💚رمان: #آمور
🍀ژانر: #عاشقانه #نتقامی #بزرگسال
🍀نویســنده: #غزل_فلاح
💚خلاصه:
_ همین امشب خواهرت رو عقد میکنم وحید پاپتی!
با چشمانی وحشی و ریز شده ادامه داد:
_ ولی قبلش دست از کتک زدنش بردار میخوام واسه شب حجلهمون یه چیزی ازش باقی مونده باشه!
با شنیدن حرفی که زد با رنگی پریده از ترس عقب رفتم و با هق هق خون کنار لبم را پاک کردم...
تنم از این همه کتکی که خورده بودم تیر میکشید و جانی برای دفاع از خودم نداشتم.
وحید با حالتی متعفن نگاهش کرد.
_تو میخوای خواهر منو عقد کنی آمور خان؟!
میدونی که همین الانش هم همه به اسم *** محل میشناسن!
_همه گوه میخورن به ناموس آمور خان اَنگ بزنن چقدر پول بزنم به حسابت؟!
دختره رو ردش کن بیاد همین امشب بی سر و صدا عقدش میکنم.
@Xuroman