چهارماه قبل فوت بابا رفتیم نمک آبرود؛سرطان ریه داشت. با تلکابین رفتیم بالا؛مشغول عکاسی شدیم یک دفعه دیدم بابا نیست؛ دنبالش گشتیم که تو کافه پیداش کردم برای خودش چای و آش سفارش داده بود. گفتم همه دنبالت هستند دیر شده، عجله عجلهای بلند شد و یک حسرت همیشگی برای من چرا یه چایی نگرفتم بشینم کنارش باهم بخوریم و من بگم بابا
بذار همه ی دنیا منتظرمون باشند؛ نبودنت نه سال شد بابا و من در حسرت اون چایی دو نفره آخر که باهات نخوردم.
پروکسی |
پروکسی |
پروکسی |
پروکسی |
پروکسی |
پروکسی |
پروکسی |
پروکسی |
پروکسی |
پروکسی |
پروکسی |
پروکسی |
@trueproxy#پروکسی #ایران #فیلترشکن #proxy