جاهلانههای عمر جویا (۱)
آقای جویا خیلی مشتاق است ابن تیمیه و ابن قیم و همفکران شان به هر نحوی که شده تکفیری باشند، به اینلحاظ، به هر چیز روا و ناروایی آویزان میشود تا تکفیریبودن آنان را ثابت کند. گاهی به دروغ، گاهی به تلبیس. بیشتر مشتاق است به بسط و تعمیم نظریهی طرف مقابل به یک موضوع کلی بپردازد تا راحتتر بشود به آن حمله کند؛ اما به علت جهل، موفق نمیشود. مثلا اینجا تقسیم توحید را که داخل در باب تقسیمات علمی و ترتیبی است و در پی آن، داخل در باب اصطلاحات و در نهایت داخل در دایرهٔ اجتهاد است؛ کلیتر و عامتر و فربهتر کرده است تا جایی که تکفیریگری به روش خوارج را نیز برایش لازمه بافته است و اینگونه با تکلف بین این دو پیوند بر قرارمیکند و در نتیجه، تقسیم توحید را عقیدهٔ خوارج و خطرناک و وحشتناک جلوه میدهد و سرانجام لازمهاش را نیز تکفیر امت تلقی میکند. از این تسلسلهای جاهلانه و ازدواجهای ناگوار و تکلفآمیز زیاد به راه میاندازد، خیلی با تکلف و بیربط تقسیم توحید به ربوبیت و الوهیت را از مجوزهای کشتار مسلمانان نیز معرفی میکند. چنین طرحی استدلالی را من همیشه میگویم هدر دادن استدلال و خندیدن به ریش عقل و تسلسل استنتاجی!
کشف جهل این ناقدِ ابن تیمیه!
برداشت آقای جویا از تقسیم سهگانهٔ توحید (توحید ربوبیت، توحید الوهیت، توحید اسما و صفات) این است که لازمهٔ این تقسیم، داخلشدن عمل در توحید میباشد و ترک عمل، به معنای ترک توحید است و ترک توحید شرک میباشد. پس کسی توحید الوهیت را در اقسام توحید وارد کرده است، درواقع عبادت را از اقسام توحید دانسته و ترک عبادت را ترک توحید میداند و شرک!
به اینلحاظ، براساس این برداشت آقای جویا، تمام کسانی که «توحید الوهیت» را از اقسام توحید میدانند، تکفیری هستند؛ چون ترک عبادت نزد شان، ترک توحید است و شرک!
اینجا آقای جویا نسبت به دو امر مهم جاهل است:
نخست: آقای جویا هنوز به تفاوت میان «الوهیت/عبادت» و «توحید الوهیت/توحید عبادت» آگاهی ندارد. وی نمیداند که ابن تیمیه و ابن قیم «الوهیت» را از اقسام «توحید» نمیدانند؛ بلکه «توحید الوهیت» را از اقسام «توحید» میدانند.
و «توحید الوهیت/ عبادت» یعنی اینکه الله متعال را در عبادت خود تنها بدانیم و عبادت را تنها برای او تعالی انجام دهیم. نه اینکه عبادت خودش از اقسام توحید باشد و ترک یک عبادت شرک باشد!
پس «عبادت» در اقسام «توحید» وارد نیست، «توحید عبادت» در اقسام «توحید»وارد است. مقسم اینجا توحید است، پس اقسام نیز باید مقید به توحید باشد. آنچه اینجا کفر و شرک است، ترک «توحید عبادت» است نه ترک «عبادت».
فرقش این است که ترک «توحید عبادت»، یعنی انجام عبادت برای غیر الله که این شرک است. اما ترک عبادت، یعنی اینکه الله را عبادت نکنی.
دوم: آقای جویا فرق میان ترک جنس عمل و ترک آحاد عمل را نمیداند. ترک جنس عمل، یعنی اینکه انسان به طور کلی عمل را ترک کند، که این به اجماع کفر است. کسی که اصلا هیچعملی انجام ندهد، مرتکب کفر شده است. اما ترک آحاد عمل، یعنی ترک برخی از اعمال، لازمهاش کفر نیست.
و کفر بودن ترک جنس عمل نیز، از باب ترک توحید نیست؛ چون ترک توحید یعنی قرار دادن شریک برای الله متعال. بلکه ترک جنس عمل، از این باب است که ما کفر عملی نیز داریم. کفر تنها باطنی و اعتقادی نیست و ترک جنس عمل، یا ترک عمل به طور کلی، از جملهٔ کفر عملی است.
آدم نخست چیزی را میفهمد، بعد نقد میکند!
صبغت الله عاکف
@Sebghatullah_Akef
آقای جویا خیلی مشتاق است ابن تیمیه و ابن قیم و همفکران شان به هر نحوی که شده تکفیری باشند، به اینلحاظ، به هر چیز روا و ناروایی آویزان میشود تا تکفیریبودن آنان را ثابت کند. گاهی به دروغ، گاهی به تلبیس. بیشتر مشتاق است به بسط و تعمیم نظریهی طرف مقابل به یک موضوع کلی بپردازد تا راحتتر بشود به آن حمله کند؛ اما به علت جهل، موفق نمیشود. مثلا اینجا تقسیم توحید را که داخل در باب تقسیمات علمی و ترتیبی است و در پی آن، داخل در باب اصطلاحات و در نهایت داخل در دایرهٔ اجتهاد است؛ کلیتر و عامتر و فربهتر کرده است تا جایی که تکفیریگری به روش خوارج را نیز برایش لازمه بافته است و اینگونه با تکلف بین این دو پیوند بر قرارمیکند و در نتیجه، تقسیم توحید را عقیدهٔ خوارج و خطرناک و وحشتناک جلوه میدهد و سرانجام لازمهاش را نیز تکفیر امت تلقی میکند. از این تسلسلهای جاهلانه و ازدواجهای ناگوار و تکلفآمیز زیاد به راه میاندازد، خیلی با تکلف و بیربط تقسیم توحید به ربوبیت و الوهیت را از مجوزهای کشتار مسلمانان نیز معرفی میکند. چنین طرحی استدلالی را من همیشه میگویم هدر دادن استدلال و خندیدن به ریش عقل و تسلسل استنتاجی!
کشف جهل این ناقدِ ابن تیمیه!
برداشت آقای جویا از تقسیم سهگانهٔ توحید (توحید ربوبیت، توحید الوهیت، توحید اسما و صفات) این است که لازمهٔ این تقسیم، داخلشدن عمل در توحید میباشد و ترک عمل، به معنای ترک توحید است و ترک توحید شرک میباشد. پس کسی توحید الوهیت را در اقسام توحید وارد کرده است، درواقع عبادت را از اقسام توحید دانسته و ترک عبادت را ترک توحید میداند و شرک!
به اینلحاظ، براساس این برداشت آقای جویا، تمام کسانی که «توحید الوهیت» را از اقسام توحید میدانند، تکفیری هستند؛ چون ترک عبادت نزد شان، ترک توحید است و شرک!
اینجا آقای جویا نسبت به دو امر مهم جاهل است:
نخست: آقای جویا هنوز به تفاوت میان «الوهیت/عبادت» و «توحید الوهیت/توحید عبادت» آگاهی ندارد. وی نمیداند که ابن تیمیه و ابن قیم «الوهیت» را از اقسام «توحید» نمیدانند؛ بلکه «توحید الوهیت» را از اقسام «توحید» میدانند.
و «توحید الوهیت/ عبادت» یعنی اینکه الله متعال را در عبادت خود تنها بدانیم و عبادت را تنها برای او تعالی انجام دهیم. نه اینکه عبادت خودش از اقسام توحید باشد و ترک یک عبادت شرک باشد!
پس «عبادت» در اقسام «توحید» وارد نیست، «توحید عبادت» در اقسام «توحید»وارد است. مقسم اینجا توحید است، پس اقسام نیز باید مقید به توحید باشد. آنچه اینجا کفر و شرک است، ترک «توحید عبادت» است نه ترک «عبادت».
فرقش این است که ترک «توحید عبادت»، یعنی انجام عبادت برای غیر الله که این شرک است. اما ترک عبادت، یعنی اینکه الله را عبادت نکنی.
دوم: آقای جویا فرق میان ترک جنس عمل و ترک آحاد عمل را نمیداند. ترک جنس عمل، یعنی اینکه انسان به طور کلی عمل را ترک کند، که این به اجماع کفر است. کسی که اصلا هیچعملی انجام ندهد، مرتکب کفر شده است. اما ترک آحاد عمل، یعنی ترک برخی از اعمال، لازمهاش کفر نیست.
و کفر بودن ترک جنس عمل نیز، از باب ترک توحید نیست؛ چون ترک توحید یعنی قرار دادن شریک برای الله متعال. بلکه ترک جنس عمل، از این باب است که ما کفر عملی نیز داریم. کفر تنها باطنی و اعتقادی نیست و ترک جنس عمل، یا ترک عمل به طور کلی، از جملهٔ کفر عملی است.
آدم نخست چیزی را میفهمد، بعد نقد میکند!
صبغت الله عاکف
@Sebghatullah_Akef