ماه مبارک رمضان هم هست. همهی کافهها بسته شده و مذهب خیلی دموکرات و آزادیخواه اسلام به موجب نهی از منکر همه جور تظاهر به روزه خوردن را قدغن کرده. تقیه دروغ مصلحتآمیز و سیکیمخیاردی. مثل اینکه اگر من مسهل میخورم همه مجبورند مسهل بخورند و یا ادای مسهل خوردن را دربیاورند. اینها عنعنات است. تنها لغتی است که میهن عزیز ما را کاملاً exprimer(بیان) میکند. با این یک لغت دعوا ندارم. همه مسایل برایم حل میشود. باری حالا تصور کنید که توی این اتاق زمستان مثل خایهی حلاجها میلرزم و تابستان مثل ماهی روی خاکافتاده پرپر میزنم و در ۳۵ درجه باید در آن سر بکنم -باید- نه راه فرار هست و نه میل به کار و نه مشغولیات. همهی اینها به درک ، جلوی خانهمان یک قهوهخانه است علاوه بر سر و صدایش ، شبها از یک بعد از نصف شب تا ساعت ۴ یا ۵ تمام برنامهی ماه مبارک را که عبارت از اذان و مناجات و زوزههای ربانی و عر و تیز سبحانی است باید اماله کنم و لای سبیل بگذارم. این برنامه را آقای امامی که خودشان سالی به دوازده ماه در فرنگ معلق میزند برای هممیهنان عزیزش تنظیم کرده و آقای ارباب شاهزادهی ساسانی آن را در رادیو اجرا میکند و هیچکس هم حق اعتراض ندارد. پس در این صورت از حق کپهی مرگ گذاشتن هم محرومم، حقی که اقلاً شپش و خرپسونه دارند. این را چه اسمی میشود رویش گذاشت؟
#نامه_به_نورایی
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
#نامه_به_نورایی
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©