بچه که بودم مریض که میشدم پدرم من رومیبرد بیمارستان، روی تخت میخوابوند و میرفت پی کارهای درمانم.
امروز بردمش توی همون بیمارستان، توی همون بخش و روی یکی از همون تختها خوابوندمش و رفتم دنبال پروسه درمانش.
حس غریبی بود
اینکه عمر مجبورت میکنه زمین خوردن قهرمانای زندگیت رو ببینی
> یکی از خود شما
@Ruzmaregi
امروز بردمش توی همون بیمارستان، توی همون بخش و روی یکی از همون تختها خوابوندمش و رفتم دنبال پروسه درمانش.
حس غریبی بود
اینکه عمر مجبورت میکنه زمین خوردن قهرمانای زندگیت رو ببینی
> یکی از خود شما
@Ruzmaregi