اسیر شدن قهرمانان؛ وقتی سکوت، بلندترین فریاد میشود
نویسنده: حمید آصفی
۱. پارادوکس خونین: از تقدیس رزمندگان تا زندانی کردنشان
رحیم قمیشی، نماد ایستادگی در دو جبهه؛
ـ جبههٔ جنگ: چهار سال اسارت در زندانهای صدام بهخاطر دفاع از ایران.
ـ جبههٔ امروز: بازداشت در زندان جمهوری اسلامی بهخاطر دفاع از حقوق مردم.
این تضادِ هولناک، پارادوکسی خونین را فریاد میزند: «نظامی که هر سال با شکوه از "ایثارگران" تقدیر میکند، چرا امروز همان قهرمانان را بهجای مدال، دستبند میزند؟». بازداشت او و ناصر دانشفر (برادر شهید و رزمندهٔ پیشکسوت)، نه یک اشتباه قضائی، که اعتراف رسمی به مرگ اخلاق در حاکمیت است.
۲. سکوت، سلاحی که نظام را میترساند
تجمع سکوتِ قمیشی و دانشفر، انقلابی بیصدا بود:
ـ نه شعار، نه خشونت، فقط ایستادن در سکوت مقابل دانشگاه تهران.
اما همین سکوت، حکومت را به لرزه انداخت! چرا؟ پاسخ در یک کلمه است: "مشروعیت". سکوتِ معترضان، آینهای است که شکاف عمیق بین حاکمیت و ملت را عریان میکند. وقتی قهرمانان ملی هم سکوت میکنند، دیگر چه کسی به «اقتدار نظام» باور دارد؟
۳. حصر ۱۵ ساله: زخمی که چرکینتر میشود
ـ ۱۵ سال حصر میرحسین موسوی، مهدی کروبی، و زهرا رهنورد؛
ـ ۱۵ سال نقض صریح قانون اساسی؛
ـ ۱۵ سال نادیده گرفتن فریادِ حتی هواداران سابق نظام.
قمیشی در آخرین بیانیهاش هشدار داده بود: «حصر، باروت خشم مردم است… ما نمیگذاریم نسل جوان قربانی این وضعیت شود». حالا پاسخ حکومت به این هشدار، بازداشت هشداردهنده بوده است. آیا این جز بنزین پاشیدن بر آتش است؟!
نتیجهگیری:
ـ بازداشت قمیشی و یارانش، اتفاقی عادی نیست؛
ـ این، حلقهٔ جدیدی از زنجیرهٔ سرکوب است که از خیزش ۱۴۰۱ تا امروز ادامه دارد.
ـ اما تفاوتِ این بار: قربانیان، قهرمانانِ بیچون و چرای جنگند.
ـ هر بازداشت، یک چاشنی به این آتش زیر خاکستر میافزاید: «وقتی نظام، حتی رزمندگانش را دشمن میخواند، دیگر چه کسی از آن دفاع خواهد کرد؟»
https://t.me/hamidasefichannel2
#ارسالی
@Roshanfkrane
نویسنده: حمید آصفی
۱. پارادوکس خونین: از تقدیس رزمندگان تا زندانی کردنشان
رحیم قمیشی، نماد ایستادگی در دو جبهه؛
ـ جبههٔ جنگ: چهار سال اسارت در زندانهای صدام بهخاطر دفاع از ایران.
ـ جبههٔ امروز: بازداشت در زندان جمهوری اسلامی بهخاطر دفاع از حقوق مردم.
این تضادِ هولناک، پارادوکسی خونین را فریاد میزند: «نظامی که هر سال با شکوه از "ایثارگران" تقدیر میکند، چرا امروز همان قهرمانان را بهجای مدال، دستبند میزند؟». بازداشت او و ناصر دانشفر (برادر شهید و رزمندهٔ پیشکسوت)، نه یک اشتباه قضائی، که اعتراف رسمی به مرگ اخلاق در حاکمیت است.
۲. سکوت، سلاحی که نظام را میترساند
تجمع سکوتِ قمیشی و دانشفر، انقلابی بیصدا بود:
ـ نه شعار، نه خشونت، فقط ایستادن در سکوت مقابل دانشگاه تهران.
اما همین سکوت، حکومت را به لرزه انداخت! چرا؟ پاسخ در یک کلمه است: "مشروعیت". سکوتِ معترضان، آینهای است که شکاف عمیق بین حاکمیت و ملت را عریان میکند. وقتی قهرمانان ملی هم سکوت میکنند، دیگر چه کسی به «اقتدار نظام» باور دارد؟
۳. حصر ۱۵ ساله: زخمی که چرکینتر میشود
ـ ۱۵ سال حصر میرحسین موسوی، مهدی کروبی، و زهرا رهنورد؛
ـ ۱۵ سال نقض صریح قانون اساسی؛
ـ ۱۵ سال نادیده گرفتن فریادِ حتی هواداران سابق نظام.
قمیشی در آخرین بیانیهاش هشدار داده بود: «حصر، باروت خشم مردم است… ما نمیگذاریم نسل جوان قربانی این وضعیت شود». حالا پاسخ حکومت به این هشدار، بازداشت هشداردهنده بوده است. آیا این جز بنزین پاشیدن بر آتش است؟!
نتیجهگیری:
ـ بازداشت قمیشی و یارانش، اتفاقی عادی نیست؛
ـ این، حلقهٔ جدیدی از زنجیرهٔ سرکوب است که از خیزش ۱۴۰۱ تا امروز ادامه دارد.
ـ اما تفاوتِ این بار: قربانیان، قهرمانانِ بیچون و چرای جنگند.
ـ هر بازداشت، یک چاشنی به این آتش زیر خاکستر میافزاید: «وقتی نظام، حتی رزمندگانش را دشمن میخواند، دیگر چه کسی از آن دفاع خواهد کرد؟»
https://t.me/hamidasefichannel2
#ارسالی
@Roshanfkrane