جامعه در سقوط نزاعهای داخلی (عطف به گزارش ایسپا از اعتماد عمومی)▪️هابرماس معتقده:
- رابطه کنش گفتاری با فرد سخنگو، مسئله صداقت و راستگویی رو مطرح میکنه.
- رابطه کنش گفتاری و جهان، مسئله حقیقت رو به میان میاره.
- رابطه کنش گفتاری و زبان، موضوع فهمپذیری رو ایجاد میکنه.
- رابطه کنش گفتاری و هنجارهای اجتماعی، مسئله مشروعیت رو به میون میاره.
در ساختاری تنفس میکنیم که به علت ناتوانی حاکمیت در برآورد نیازهای انسانی جامعه، لاجرم به ابزار نفوذ و تسلطگری سیاسی در معقولات اجتماعی و ارتباطات انسانی روی آورده.
▪️در چنین شرایطیه که وقتی جامعه نیاز به صحبت داره یا با سانسور یا با سرکوب مواجه میشه و همین باعث نویزهای شدید در امکان ارتباط میشه.
نویزهایی که از جنس عدم صداقت، عدم حقیقت و فهمپذیری هستش. در چنین شرایطیامکان کنش گفتاری اساسا منتفی هستش.
▪️امکان ارتباط، ابزاری برای شنیده شدن داستانهای انسانهاست و وقتی داستانها شنیده نمیشه یعنی بحث انسانی روابط از بین میره پس لاجرم نظام صرف مهندسی حاکم میشه.
▪️نظام صرف مهندسی یعنی منطق اعداد، یعنی چقدر داری؟ یعنی خونه تو چند متره؟ قیمتها چنده؟
و در این ساختاره که هر کسی خودش رو در نزاع و نبردی برای "به دست اوردن بیشتر" میبینه. به عبارت ساده من (انسان) در قالب قاطع امکانات زیست دیگری تجسم میشم نه قالب انسانبودگی خودم که تجربه زیسته دارم و سرشار زندگی (زندگی به مثابه جریان و کنش احساسها در طول زنده بودن) هستم.
▪️متاسفانه امثال این تحقیقات سندی بر این رخداده که؛ به عمد یا غیرعمد نظام حکمرانی ما قاطع ارتباط انسانی جامعه است و جامعه رو با تمام قوا به سمت نزاعهای درونی داره میره.
روزنوشتههای بابک سلطانی