🔍 📕 مطالعه #کتاب_یکرنگی
📌 #خاطرات_شاپور_بختیار
🌐 #ابتدای_بخش آمد و شد کابینهها
📖 #صفحه ۷۸
تا اينجا خلاصه ای از وقایع سال های پر جنجال قبل از فتنة خمینی را بازگو کردم حالا میخواهم مختصری عمیق تر مسائل را بشکافم و جنبش هائی را بررسی کنم که همه به ظاهر غیر پیوسته بودند ولی وقتی به سرچشمه و ميد نشان دقت کنیم می بینیم جملگی به واقعیتی ساده و اندوه اور مرتبطند
یکی از عوامل ثابت سیاست شاه انزجار عمیق او نسبت به مخالفین بود. ولی روزی فرا رسید که پادشاه به رغم فاصله ای که با واقعیت ها گرفته بود و انزوانی که برای خود ایجاد کرده بود، متوجه شد که اوضاع نابسامان است. دولت هویدا به وعده های خود وفا نکرده بود. تهران حتی در وسط تابستان مواجه با کمبود برق بود. این مثال را از این بابت ذکر می کنم که بسیار گویاست. چون مژده داده بودند که تولید برق سالانه به میزان قابل ملاحظه ای، یعنی ۳۷% افزایش یافته است، البته هزینه ای هم در همان حد قابل ملاحظه برای این طرح در نظر گرفته شده بود. اما پروژه ها از حد کاغذ طراحان فراتر نرفت. از هر طرف فریاد مردم از فساد دستگاه بلند بود.
به هوش آمدن اعليحضرت دلایل دیگری هم داشت: کارتر (که از این بابت بر او ایرادی نیست) شاه را از رفتار غیر قانونی ساواک و شکنجه کردن هایش بر حذر داشته بود وی در زمان مبارزات انتخاباتیش، در حضور چند نفری از دوستان، نگرانیش را چنین ابراز کرده بود: «ما با بعضی ممالک، به خصوص با سه کشور کره جنوبی، آرژانتین و ایران، مشکلاتی داریم. ایجاد تفاهم با این آقایان آسان نخواهد بود
بیماری هم بیشک پادشاه را به فکر واداشته بود. بیماری شاه وخیم بود، ولی کسی از آن اطلاع نداشت، جز همسر و دو یا سه نفر از محرمان. حتی خواهر دوقلوي أو اشرف از ماجرا آگاه نبود. اخیرا با خبر شدم که پادشاه به ژیسکاردستن هم در این باره اشاره ای کرده بود و شاید به دلیل همین آگاهی ژیسکار به خواهش شاه خمینی را در خاک فرانسه پذیرفت. شاه اميدوار بود که به برکت دور کردن این مايه شر بتواند نفسی تازه کند، غافل از این که از این نظر پاریس با نوفل لوشاتو، از عراق با سوریه به تهران بسیار نزدیکتر است
به تمام این دلایل شاه به فکر افتاد که مختصر تغييراتي در اوضاع بدهد. دولت هويدا با تمام تسهیلاتی که برایش فراهم بود، از جمله آرامش داخلی و خارجی مملکت و امکانات مالی فراوان، نتوانسته بود مشکلات را برطرف سازد. بنابراین شاه تصميم گرفت وزیر اقتصاد هویدا را به نخست وزیری برگزیند. کابينة آموزگار از کابينة قبلی معقولتر بود. آموزگار كوشيد مختصر نظمی در اوضاع ایجاد کند و وضع سیاسی را بهبود بخشد ولی با این همه او هم یکی از مهره های رژیم بود. در سی سال گذشته لااقل دوازده یا سیزده بار به وزارت رسیده بود و تقریبا در تمام کابینه ها شرکت داشت. من نه در وطن پرستی او تردیدی دارم و نه در درست کاری و شرافتش، معهذا مرد تازه نفسی برای این میدان نبود و در رابطه با تغییر و تحولی که صحبتش در میان بود در کسی ایجاد خوشبینی نمی کرد. باید افزود که پادشاه معمولا برای آن که بتواند کاملا بر دولت مسلط باشد وزرا را به جان
🌐 #صفحه ۷۸ ، #آمدوشد_کابینهها
📕 #کتاب_یکرنگی
📌 #خاطرات_شاپور_بختیار
📚 @national_librari
📌 #خاطرات_شاپور_بختیار
🌐 #ابتدای_بخش آمد و شد کابینهها
📖 #صفحه ۷۸
تا اينجا خلاصه ای از وقایع سال های پر جنجال قبل از فتنة خمینی را بازگو کردم حالا میخواهم مختصری عمیق تر مسائل را بشکافم و جنبش هائی را بررسی کنم که همه به ظاهر غیر پیوسته بودند ولی وقتی به سرچشمه و ميد نشان دقت کنیم می بینیم جملگی به واقعیتی ساده و اندوه اور مرتبطند
یکی از عوامل ثابت سیاست شاه انزجار عمیق او نسبت به مخالفین بود. ولی روزی فرا رسید که پادشاه به رغم فاصله ای که با واقعیت ها گرفته بود و انزوانی که برای خود ایجاد کرده بود، متوجه شد که اوضاع نابسامان است. دولت هویدا به وعده های خود وفا نکرده بود. تهران حتی در وسط تابستان مواجه با کمبود برق بود. این مثال را از این بابت ذکر می کنم که بسیار گویاست. چون مژده داده بودند که تولید برق سالانه به میزان قابل ملاحظه ای، یعنی ۳۷% افزایش یافته است، البته هزینه ای هم در همان حد قابل ملاحظه برای این طرح در نظر گرفته شده بود. اما پروژه ها از حد کاغذ طراحان فراتر نرفت. از هر طرف فریاد مردم از فساد دستگاه بلند بود.
به هوش آمدن اعليحضرت دلایل دیگری هم داشت: کارتر (که از این بابت بر او ایرادی نیست) شاه را از رفتار غیر قانونی ساواک و شکنجه کردن هایش بر حذر داشته بود وی در زمان مبارزات انتخاباتیش، در حضور چند نفری از دوستان، نگرانیش را چنین ابراز کرده بود: «ما با بعضی ممالک، به خصوص با سه کشور کره جنوبی، آرژانتین و ایران، مشکلاتی داریم. ایجاد تفاهم با این آقایان آسان نخواهد بود
بیماری هم بیشک پادشاه را به فکر واداشته بود. بیماری شاه وخیم بود، ولی کسی از آن اطلاع نداشت، جز همسر و دو یا سه نفر از محرمان. حتی خواهر دوقلوي أو اشرف از ماجرا آگاه نبود. اخیرا با خبر شدم که پادشاه به ژیسکاردستن هم در این باره اشاره ای کرده بود و شاید به دلیل همین آگاهی ژیسکار به خواهش شاه خمینی را در خاک فرانسه پذیرفت. شاه اميدوار بود که به برکت دور کردن این مايه شر بتواند نفسی تازه کند، غافل از این که از این نظر پاریس با نوفل لوشاتو، از عراق با سوریه به تهران بسیار نزدیکتر است
به تمام این دلایل شاه به فکر افتاد که مختصر تغييراتي در اوضاع بدهد. دولت هويدا با تمام تسهیلاتی که برایش فراهم بود، از جمله آرامش داخلی و خارجی مملکت و امکانات مالی فراوان، نتوانسته بود مشکلات را برطرف سازد. بنابراین شاه تصميم گرفت وزیر اقتصاد هویدا را به نخست وزیری برگزیند. کابينة آموزگار از کابينة قبلی معقولتر بود. آموزگار كوشيد مختصر نظمی در اوضاع ایجاد کند و وضع سیاسی را بهبود بخشد ولی با این همه او هم یکی از مهره های رژیم بود. در سی سال گذشته لااقل دوازده یا سیزده بار به وزارت رسیده بود و تقریبا در تمام کابینه ها شرکت داشت. من نه در وطن پرستی او تردیدی دارم و نه در درست کاری و شرافتش، معهذا مرد تازه نفسی برای این میدان نبود و در رابطه با تغییر و تحولی که صحبتش در میان بود در کسی ایجاد خوشبینی نمی کرد. باید افزود که پادشاه معمولا برای آن که بتواند کاملا بر دولت مسلط باشد وزرا را به جان
🌐 #صفحه ۷۸ ، #آمدوشد_کابینهها
📕 #کتاب_یکرنگی
📌 #خاطرات_شاپور_بختیار
📚 @national_librari