🔍 📕 مطالعه #کتاب_یکرنگی
📌 #خاطرات_شاپور_بختیار
🌐 #نخستوزیر_بلهقربانگو
📖 #صفحه ۷۵
نهاوندی وزیر سابق و رئیس دفتر ملکه را که تا کنون چندین و چند بار در زندگی رنگ و قيافه عوض کرده است و برای همه این افراد مسئله تازگی داشت، چون هیچ یک تا آن روز رنگ زندان به خود ندیده بود. به مدت ۲۵ سال زندان های شاه مال دیگران بود. من مطلقا نمیخواهم بگویم که زندان رفتن هم باید نوبتی باشد، مقصودم فقط این است که نمیتوان تا ابد از هر کیفری در امان بود .
در برنامه من أين لايحه گنجانده شده بود :
محاكمة سريع غارتگران و متجاوزان به حقوق ملت با از طریق دادگاههای موجود و یا از طريق تدوین و ارائه قوانین مورد نیاز به مجلسين جهت ایجاد دادگاههای ملی با اختیارات خاص
.
این لایحه تسليم مجلس شد و به تصویب رسید. متن لايحه شامل ۱۵ سال گذشته می شد. بنابر این در مورد تمام آنهایی که در طول آن مدت در زندگی و سرنوشت ملت دخالتی داشتند و طبعا در مورد تمام کسانی که بعد مسئولیتی میداشتند قابل اجرا میبود. محتمل بود که خود من روزی ناگزیر شوم که کارهای دولتم را در مقابل این دادگاهها توجیه کنم .
قرار بود دادگاه را مردم تشکیل دهند و هیئت منصفه متشکل از ۴۰ نفر باشد که ۱۵ نفر از آنها را وزارت دادگستری تعیین کند. نوآوری در همین نکته بود. میشد هم قوانین نظامی را پایه کار قرار داد و هم قوانین مدنی را . با اولی سخت مخالفت کردم. ولی اجرای قوانین اخیر همه در صلاحیت دیوان عالی کشور بود که قضاتش اکثرا دست پرورده ساواک بودند.
این کار ضروری به نظر می رسید. منتهی حالا دیگر هیچ کس و عده ها را باور نداشت. مردم برای زمانی چنان دراز از آزادی محروم شده بودند که نمیتوانستند بفهمند حالا دارند به آنها می گویند: « شما وجود داريد! آدميد! حرف بزنید و صداتان را بلند کنید!» مردم با من مخالف نبودند، به گذشته من اعتماد داشتند ولی دادگاه تازه از زمان جلو بود و مردم به چیزی که تجربه نکرده بودند اعتماد زیادی نداشتند.
هویدا در یکی از زندان های نظامی در بازداشت به سر می برد. من دادستان تهران را به دیدارش فرستادم. میخواستم از شرایط زندان این سیاستمداران با خبر شوم. شرایط زندان معقول بود. غذایشان را از خانه برایشان می آوردند و با افراد خانواده و دوستانشان در تماس بودند. آنها را از زندانیان غیر سیاسی جدا نگه داشته بودند. نخست وزیر اسبق روزهایش را به خواندن و نوشتن می گذراند .
به عنوان رئیس دولت از بازپرس خواستم که بازجوئی چند نفر، از جمله نصیری و هويدا را آغاز کند اتهامات به آنها تفهيم شد. قرار بود طبق قانونی که به تصویب مجلس رسیده بود و تمام تضمین های لازم را هم داشت، محاکمه شوند. سقوط کابينه من، فرض های مسئله را به صورتی دردناک تغییر داد. پاسداران انقلاب به محل بازداشت حمله بردند. بعضی بخت یارشان بود و توانستند فرار کنند. بقيه گیر افتادند و بیشترشان تیرباران شدند .
در مورد هویدا به سختی بتوان از «اعدام» صحبت کرد، او را در واقع به قتل رساندند و این جنایت، مثل دیگر جنایات جمهوری اسلامی، مايه انزجار است. اعمال هويدا قابل دفاع نبود. خود او گفته است: «من تقصیری نداشتم، سيستم بود که خراب بود». حتى با حسن نیت ترین قضات در مقابل چنین حرفی میگفت: «سیستم خود شما بودید آقا. شمایی که
ادامه دارد.....
🌐 #صفحه ۷۵ ، بخش #نخستوزیر_بلهقربانگو
📕 #کتاب_یکرنگی
📌 #خاطرات_شاپور_بختیار
📚
https://t.me/natinal_librari