🔴 در ستایش خشم و عصیان و دی
این تصویری در ستایش خشم و عصیان و دی است بر دیواری در تهران که رفقای ما نقش زدهاند. جمهوری اسلامی و اپوزیسیون براندازش به یک اندازه از دستی که ماشه را در آن صبح درخشان چکانده است مضطرب شدهاند. جمهوری اسلامی از همان روز اول انواع چهرههای امنیتیاش را به صحنه فرستاد تا مصرانه ثابت کنند «آبدارچی» وابستگی به جریانهایی در مخالفان داشته یا دستکم متاثر از آنان بوده است و اکنون نیز با بازداشتهای گسترده در شهرهای مختلف تلاش میکند خط و ربطی بسازد و اعترافی بگیرد تا خیال عملهی ظلم و ستم را راحت کند که گلوله به دستور بوده است. اپوزیسیون برانداز نیز با به میدان آوردن انواع زندانی سابق و کارشناس حاذق تلاش کرد «آبدارچی» را از طبقهاش جدا کند و از او چیزی بسازد شبیه خودش. برای این حتا یک کلمه از آبدارچی بودن «آبدارچی» چیزی نگفت، از کارگر خدماتی قراردادی بودنش که او را از بساط «بچههای چرچیل» و «خنثاسازان هشتگزن» جدا میکرد و به میلیونها کارگری متصل میکرد که زیر بار قراردادهای کوتاهمدت و سفیدامضا، زیر بار اخراج و حقوقهای زیرِ زیرِ زیرِ خط فقر، زیر بار سوتغذیهی تحمیلی و بیجاشدگی اجباری و بدنهای بیمار از کمبود و نبود دارو و درمان در حال له شدن هستند. همان تودهی بیچهرهای که در سالهای اخیر بدن در بدن خودشان را از طناب آویختهاند و به آتش کشیدهاند و اکنون دستی از میان آنان سلاح برکشیده است. طنین گلولههای آبدارچیِ دیوان عالی کشور، طنین خشم و عصیان انسان ماه دی است که زمانی به میدان آمد و هرچند اکنون نادیده انگاشته میشود اما همواره مدافعان ستم، از ستمگران حاکم تا ستمگران در انتظارِ حکمرانی، از شبح خروشان آن در هراس به سر میبرند. این دست، دستی است که نشان میدهد فرودستان و هیچشدگان میتوانند لولهی سلاح را از روی پیشانی خودشان به سمتهای دیگر نیز بچرخانند و روزش که برسد چنین خواهند کرد. همین مایهی هراس مدافعان حاکم و غیرحاکم بهرهکشی است و این هراس خوش باد.
بهمن ۱۴۰۳
🚩 برای تماس با منجنیق در تلگرام میتوانید به اکانت زیر پیغام بدهید:
@ManjanighContact
#منجنیق
#اجرای_خیابانی
@ManjanighCollective
این تصویری در ستایش خشم و عصیان و دی است بر دیواری در تهران که رفقای ما نقش زدهاند. جمهوری اسلامی و اپوزیسیون براندازش به یک اندازه از دستی که ماشه را در آن صبح درخشان چکانده است مضطرب شدهاند. جمهوری اسلامی از همان روز اول انواع چهرههای امنیتیاش را به صحنه فرستاد تا مصرانه ثابت کنند «آبدارچی» وابستگی به جریانهایی در مخالفان داشته یا دستکم متاثر از آنان بوده است و اکنون نیز با بازداشتهای گسترده در شهرهای مختلف تلاش میکند خط و ربطی بسازد و اعترافی بگیرد تا خیال عملهی ظلم و ستم را راحت کند که گلوله به دستور بوده است. اپوزیسیون برانداز نیز با به میدان آوردن انواع زندانی سابق و کارشناس حاذق تلاش کرد «آبدارچی» را از طبقهاش جدا کند و از او چیزی بسازد شبیه خودش. برای این حتا یک کلمه از آبدارچی بودن «آبدارچی» چیزی نگفت، از کارگر خدماتی قراردادی بودنش که او را از بساط «بچههای چرچیل» و «خنثاسازان هشتگزن» جدا میکرد و به میلیونها کارگری متصل میکرد که زیر بار قراردادهای کوتاهمدت و سفیدامضا، زیر بار اخراج و حقوقهای زیرِ زیرِ زیرِ خط فقر، زیر بار سوتغذیهی تحمیلی و بیجاشدگی اجباری و بدنهای بیمار از کمبود و نبود دارو و درمان در حال له شدن هستند. همان تودهی بیچهرهای که در سالهای اخیر بدن در بدن خودشان را از طناب آویختهاند و به آتش کشیدهاند و اکنون دستی از میان آنان سلاح برکشیده است. طنین گلولههای آبدارچیِ دیوان عالی کشور، طنین خشم و عصیان انسان ماه دی است که زمانی به میدان آمد و هرچند اکنون نادیده انگاشته میشود اما همواره مدافعان ستم، از ستمگران حاکم تا ستمگران در انتظارِ حکمرانی، از شبح خروشان آن در هراس به سر میبرند. این دست، دستی است که نشان میدهد فرودستان و هیچشدگان میتوانند لولهی سلاح را از روی پیشانی خودشان به سمتهای دیگر نیز بچرخانند و روزش که برسد چنین خواهند کرد. همین مایهی هراس مدافعان حاکم و غیرحاکم بهرهکشی است و این هراس خوش باد.
بهمن ۱۴۰۳
🚩 برای تماس با منجنیق در تلگرام میتوانید به اکانت زیر پیغام بدهید:
@ManjanighContact
#منجنیق
#اجرای_خیابانی
@ManjanighCollective