نکته جالب دیگر فیلم این است که پزشکی قانونی با اجساد چقدر سختگیر و بی رحم است و اجساد را با بی رحمی تمام با ارههای استخوان بر، قیچی و چاقوی جراحی تکه تکه کرده، پوست روی صورت سوژهها را تا چانه شان می کشد پایین، دندهها را میشکافند مثل اینکه در حال قصابی گوشت هستند در حالی که این مردان مدرک پزشکی دارند. در این فیلم کوتاه تشریح اجساد خیلی بیشتر از چیزی که به نظر می رسد وجود دارد و جنبهی بیمارگونهی فیلم را به خوبی نشان میدهد. اجساد بدون روحی که اکنون به عنوان یک شی با آنها برخورد میشود و براخاژ عمیقترین مسئلهای که به تصویر می کشد این است که چگونه مکانیسمهای درونی بدن انسان میتوانند یک اثر هنری باشند.
در بخشهای مختلفی از فیلم می بینیم که تکنسین به سرعت پوست سر را میشکافد جمجمه را اره میکند و مغز را از کاسه سر خارج میکند و حالا اگر در تشخیص علت مرگ به نتیجه نرسد فضای شکمی و سینه را شکافته و مورد بررسی آزمایشهای سم شناسی قرار میدهد. در واقع آنها مسئول مشخص کردن علت حقیقی مرگ یک انسان هستند که ممکن است به قتل رسیده باشد و اگر آنان نباشند دیگر حقیقت مرگهای مشکوک برملا نخواهد شد.
از عنوان فیلم کاملا پیداست وقتی چشم تصاویری از بیرون دریافت می کند چه اتفاقی می افتد و چگونه آنها با تصاویر به یاد مانده در درون ارتباط متقابل دارند و من بیننده از ذهن چگونه به دیدن خود میرسم و سپس با بینایی خود تصور می کنم. این فیلم به عنوان مطالعهای در مشاهده و غوطه وری توصیف شده است. و از براخاژ یک مستندگر سوبژکتیویته می سازد که هر بینندهای را نسبت به ذهنیت خودش حساس می سازد.
موسیقی فیلم توسط دیوید کمپ آهنگساز حرفهای، طراح صدا و هنرمند صدا در برلین اجرا و ضبط شد و این حس را القا میکند، که ادراک روزمره از ما جدا شده و در مسیر جدیدی هدایت میشود. یک ایده باید هَمگام با زمان خودش باشد. موضوع مرگ در ۱۹۷۱ ظهور کرد، چنانچه در این فیلم کوتاه به وضوح میبینیم سوژه آشکار میشود و وجود مرگ در روح هایدگر به هم پیوند میخورد و به ما فقط اجازه متمرکز شدن در یک دوره زمانی محدود را میدهد.
◼️@MAH_7ART
در بخشهای مختلفی از فیلم می بینیم که تکنسین به سرعت پوست سر را میشکافد جمجمه را اره میکند و مغز را از کاسه سر خارج میکند و حالا اگر در تشخیص علت مرگ به نتیجه نرسد فضای شکمی و سینه را شکافته و مورد بررسی آزمایشهای سم شناسی قرار میدهد. در واقع آنها مسئول مشخص کردن علت حقیقی مرگ یک انسان هستند که ممکن است به قتل رسیده باشد و اگر آنان نباشند دیگر حقیقت مرگهای مشکوک برملا نخواهد شد.
از عنوان فیلم کاملا پیداست وقتی چشم تصاویری از بیرون دریافت می کند چه اتفاقی می افتد و چگونه آنها با تصاویر به یاد مانده در درون ارتباط متقابل دارند و من بیننده از ذهن چگونه به دیدن خود میرسم و سپس با بینایی خود تصور می کنم. این فیلم به عنوان مطالعهای در مشاهده و غوطه وری توصیف شده است. و از براخاژ یک مستندگر سوبژکتیویته می سازد که هر بینندهای را نسبت به ذهنیت خودش حساس می سازد.
موسیقی فیلم توسط دیوید کمپ آهنگساز حرفهای، طراح صدا و هنرمند صدا در برلین اجرا و ضبط شد و این حس را القا میکند، که ادراک روزمره از ما جدا شده و در مسیر جدیدی هدایت میشود. یک ایده باید هَمگام با زمان خودش باشد. موضوع مرگ در ۱۹۷۱ ظهور کرد، چنانچه در این فیلم کوتاه به وضوح میبینیم سوژه آشکار میشود و وجود مرگ در روح هایدگر به هم پیوند میخورد و به ما فقط اجازه متمرکز شدن در یک دوره زمانی محدود را میدهد.
◼️@MAH_7ART