᎙~من دو هارینم... خواهر کیونگسو...
جونگین جلو اومد و با خواهرش دست داد... کیونگسو همیشه این صحنه رو تو مراسم آشنایی خانوادههاشون تصور میکرد ولی حالا قضیه فرق میکرد.
-کیم جونگین... من و برادرت تو یه بخش کار میکنیم.
~این خیلی خوبه که ادمای گی زیادی اونجا کار میکنن... مامانم همیشه نگرانه که کیونگسو بخاطر گی بودنش تو جمعای مختلف اذیت بشه.
جونگین تکخنده معذبی کرد و سرش رو تکون داد... کیونگسو هیچوقت پیش اونا کاماوت نکرده بود... درست مثل خودش.
-که اینطور.
╔ ᯓ Name: Table number 32
║
╠ ᯓ Author: Maniac
║
╠ ᯓ Type: #Scenario
║
╠ ᯓ Couple: #KaiSoo
║
╚ ᯓ Read: Click
↬Kyungժօო ༉
جونگین جلو اومد و با خواهرش دست داد... کیونگسو همیشه این صحنه رو تو مراسم آشنایی خانوادههاشون تصور میکرد ولی حالا قضیه فرق میکرد.
-کیم جونگین... من و برادرت تو یه بخش کار میکنیم.
~این خیلی خوبه که ادمای گی زیادی اونجا کار میکنن... مامانم همیشه نگرانه که کیونگسو بخاطر گی بودنش تو جمعای مختلف اذیت بشه.
جونگین تکخنده معذبی کرد و سرش رو تکون داد... کیونگسو هیچوقت پیش اونا کاماوت نکرده بود... درست مثل خودش.
-که اینطور.
╔ ᯓ Name: Table number 32
║
╠ ᯓ Author: Maniac
║
╠ ᯓ Type: #Scenario
║
╠ ᯓ Couple: #KaiSoo
║
╚ ᯓ Read: Click
↬Kyungժօო ༉