Telegram Analytics

TGStat хизмати янгиликларидан бохабар бўлиш учун обуна бўл!

SearcheeBot

Telegram-каналлар оламидаги сизнинг йўлбошчингиз.

TGAlertsBot

Каналингиз репостлари ва эсловлари ҳақида хабар беради.

TGStat Bot

Telegram'дан чиқмай туриб каналлар статистикасини олиш

Statistika Saralanganlar

↬Kyungժօო ༉

Kanal geosi va tili: Eron, Forscha

Toifa: ko‘rsatilmagan

ᯓ𝑯𝒆𝒓𝒆 𝒊𝒔 𝒕𝒉𝒆 𝒌𝒊𝒏𝒈𝒅𝒐𝒎 𝒐𝒇 𝒕𝒉𝒆 𝒎𝒂𝒏 𝒐𝒇 𝒍𝒆𝒈𝒆𝒏𝒅𝒔
ᯓ𝑯𝒆𝒓𝒆 𝒊𝒔 𝒕𝒉𝒆 𝒌𝒚𝒖𝒏𝒈𝒅𝒐𝒎
𑶤𝐶𝑜𝑛𝑛𝑒𝑐𝑡 𝑎𝑛𝑑 𝑟𝑒𝑞𝑢𝑒𝑠𝑡:
https://t.me/kyungpathy
𑶤𝐷𝑎𝑖𝑙𝑦:
https://t.me/kyungdomDaily

Связанные каналы | Похожие каналы

Kanal geosi va tili

Eron, Forscha

Toifa

ko‘rsatilmagan

Statistika

Postlar filtri

O‘chirilganlarni yashirish

Repostlarni yashirish

↬Kyungժօო ༉

13 Dec, 21:31

᎙星星不再錯過月亮
決定、唯有它照亮了世界

༗#Soo
𞋈#Moodboard

࿎──Nicholas
↬Kyungժօო ༉

119 0 1 1 10

↬Kyungժօო ༉

13 Dec, 19:31

اون روز کیونگسو تمرکز کافی روی اجرا نداشت. چون سهون مکنه شیرین و دلرباش تصمیم گرفته بود به تلافی بوسه‌ای که به بازیگر زن توی فیلم زده بود، یک دور به اعضا نزدیک بشه و اونها رو دقیقا جلوی چشم‌های جدی شده کیونگسو تو بغل فشار بده.

کیونگسو با چشم‌هایی که خط و نشون میکشید به سهون نگاه کرد و سهون بین پشیمونی و ادامه دادن کارهاش دودل مونده بود.

تا اینکه دست‌های کوچیک هیونگش به سمتش دراز شدن و اوه سهون توجه‌ای که میخواست رو بالاخره گرفت.

در گوش هیونگش از شب طولانی و سختی که پیش رو بود میگفت و کیونگسو با قهقه‌های شیرینش به خوش خیالی پسرک میخندید.
چرا که تنها کسی که قرار بود تنبیه بشه اوه سهون بود.

༗#SeSoo
𞋈#Light

࿎──Tamana
↬Kyungժօო ༉

177 0 3 1 30

↬Kyungժօო ༉

13 Dec, 16:30

01:12

Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas

Telegram'da ko‘rish

᎙ چیزی فراتر از رفیق..💛

༗#ChanSoo
𞋈#Moment

࿎──Melia
↬Kyungժօო ༉

201 0 7 3 31

↬Kyungժօო ༉

13 Dec, 14:30

᎙ بیاید درمورد بازوهای گاز گرفتنی این مرد صحبت کنیم🫠

༗#Soo
𞋈#Ethereal

࿎──Raziel
↬Kyungժօო ༉

217 0 4 2 36

↬Kyungժօო ༉

13 Dec, 11:30

༗#BaekSoo 𞋈#TWT

بکهیون: *با ناراحتی نفسشو بیرون میده*
کیونگسو: چیشده عزیزم؟
بکهیون: تو بیست دقیقه است که به من نگاه نکردی
کیونگسو:
کیونگسو: ما داریم باهم فیلم میبینیم بکهیون
بکهیون: خب؟
کیونگسو:

࿎──Nicholas
↬Kyungժօო ༉

222 0 1 48

↬Kyungժօო ༉

13 Dec, 09:30

᎙ نینی خرسی و پیشی سو: افتر استوری پارت دوم🎨

༗#KaiSoo
𞋈#Comic

࿎──Phonix_L1485
↬Kyungժօო ༉

227 0 5 9 34

↬Kyungժօო ༉

11 Dec, 21:30

𝑩𝒚𝒖𝒏ᯭ𝑫𝒐𝒉 dan repost

#FakeChat #BaekSoo

- دارم تمام داراییم رو دستت می‌سپارم هون!

• 𝑵𝒂𝒎𝒆: #𝐃𝐎𝐃𝐄𝐊𝐀
• 𝑹𝒆𝒂𝒅: 𝐂𝐥𝐢𝐜𝐤 [Last part]
• 𝑪𝒐𝒎𝒎𝒆𝒏𝒕𝒔: 𝐁𝐲𝐮𝐧𝐃𝐨𝐛𝐨𝐭
• 𝑨𝒖𝒕𝒉𝒐𝒓: 𝐑𝐚𝐳𝐢𝐞𝐥

225 0 4 35

↬Kyungժօო ༉

11 Dec, 16:31

╾─ Just One Step ᄀ
⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯

و از همه مهمتر؛ کوجی اون پسر رو میخواست، پسری که خود لویی بهش پیشکش کرده بود و الان اون پیرمرد دنبال غنیمتِ‌ش از جنگِ توی اقامتگاه میگشت.

کوجی خیال کرده بود کیونگسو بعد از تیر خوردن زنده نمیمونه، اما از وقتی فهمید زنده‌ست جنون حقارتِ اون شب دائما بهش گوشزد میکرد که:
《اون پسر هرزه باید بخاطر دور زدنت تنبیه بشه کوجی...》

⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯

╔ ᯓ Name: #JustOneStep
║
╠ ᯐ Couple: #ChanSoo
║
╠ ᯐ Genres:Criminal,Action,Psychology,?
║
╠ ᯐ Author: LoeySoo
║
╠ ᯐ Part: 35
║
╚ ᯓ Download: Click

¦ •ناشناس نویسنده• ¦

¦ •پاسخ ناشناس‌ها• ¦

¦╸ گروه رمز و نظرات╸ ¦

࿎──Fic
↬Kyungժօო ༉

275 0 3 62 41

↬Kyungժօო ༉

11 Dec, 13:30

00:07

Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas

Telegram'da ko‘rish

چانیول: بوس بده
کیونگسو: نه
*از خجالت تو بغل جونگده مچاله شده فشرده میشود*
همونجا موقع خوردنش بود کم کاری کردی جونگده شی:))

༗#ChenSoo
𞋈#Moment

࿎──Melia
↬Kyungժօო ༉

291 0 13 2 52

↬Kyungժօო ༉

11 Dec, 11:30

༗#ExoSoo 𞋈#TWT
کیونگسو:سلام ددی..:)
جونگین:سلام عزیزم..
چانیول:های بیبی..
جونمیون:هلو لاو^^
بکهیون:صدام کردی کیونگجا؟
سهون:با من بودی ؟
*تلفن را در دست میفشارد*
کیونگسو:عام..سلام ددی سونگ^^
اکسو:

࿎──Melia
↬Kyungժօო ༉

285 0 3 14 61

↬Kyungժօო ༉

11 Dec, 09:36

╾─ Bloody Smile ᄀ
⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯

مرد برگشت و نگاه چپ شده‌اش رو به سمتش حواله کرد، نگاه تصادفی هردو به هم گره خورد و قلب هاشون که یک تپش رو از دیدار دوباره اون چشمها یاداور میشد هر دو رو شوکه کرد.

با دستپاچگی از هم رو برگردوندن، یکی از عشق قدیمی سرباز شده و دیگری از تجربه حسی اشنا که انگار تا یادآوریش راه زیادی در پیش داشت.
_هی... تو‌...

پیچیده شدن دوباره‌ی عطر آشنا و خوشمزه قدیمی، توده گیر کرده گلوی مرد رو زخمی میکرد ...

⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯

╔ ᯓ Name: #Bloody_Smile
║
╠ ᯐ Couple:
║ Ver1:#LaySoo𝃆 #Krishun
║ Ver2:#Chansoo𝃆 #Krishun
║
╠ ᯐ Genres: Angst, Criminal, Romance
║
╠ ᯐ Author: Tamana
║
╠ ᯐ Part: 31
║
╚ ᯓ Download:
ChanSoo Ver
LaySoo Ver

¦ •ناشناس نویسنده• ¦

¦ •پاسخ ناشناس‌ها• ¦

¦╸ گروه رمز و نظرات╸ ¦

࿎──Fic
↬ Kyungժօო ༉

284 0 5 30 32

↬Kyungժօო ༉

8 Dec, 19:30

کیونگسو، درست مثل همیشه صاف و مقتدر ایستاده بود و بدون ذره‌ای لرزش به شکارش خیره نگاه میکرد.

دست‌های سفیدش آغشته به خون بودن و لب‌‌های سرخش هنوز گرمای آخرین بوسه‌ی معشوق رو حفظ کرده بودن.

و برای اولین بار در تمام ۵۰۰ سال عمرش، کیونگسو از شکار کردن پشیمون بود...

زمانی که به جسد خونین تنها محبوب حقیقیش خیره شده بود و صدای دلشکسته‌اش توی سرش اکو می‌شد؛ به جای شیرینی خون فقط به نگاه آخر محبوبش فکر میکرد.

به آخرین اغوش، آخرین بوسه، آخرین باری که چانیول، با وجود سوراخ بزرگی که کیونگسو روی قلبش ایجاد کرده بود، زمزمه کرد:«دوستت دارم»

༗#ChanSoo
𞋈#Light
𞋈#Fanart

࿎──Cacatus
↬Kyungժօო ༉

407 0 2 2 48

↬Kyungժօო ༉

8 Dec, 15:00

༗#SeSoo 𞋈#TWT

هیچکس:
سهون: من یه آدمی تو زندگیم دارم که با اینکه ارتباط خونی نداریم برام غذا درست می‌کنه.
سهون: فقط برای من.
سهون: شنیدین؟؟ فقط برای خود خودم.
سهون: فقط و فقط من.
سهون: کیونگسو هیونگ بهشون بگو فقط برای منی.
اکسو:
اکسوال:

࿎──Raziel
↬Kyungժօო ༉

396 0 1 3 70

↬Kyungժօო ༉

8 Dec, 12:30

00:08

Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas

Telegram'da ko‘rish

وقتی بالاخره کارکترها باهم یه رابطه‌ی خوب دارن، عاشق همدیگه‌ان، همه چیز عالیه، همه خوشحالن ولی هنوز ۷۰۰ صفحه از فیکشن باقی مونده:

࿎─Raziel
࿎──#Fictwt
══════════
↬Kyungժօო ༉

416 0 9 7 56

↬Kyungժօო ༉

8 Dec, 10:30

با جلو اومدن پسرک به پشتی کاناپه تکیه داد و آزادانه نگاهش رو روی موهای خوش‌حالت، شونه‌های ظریف و شکم تخت و در آخر رون‌های پر و گاز گرفتنیش، چرخوند.

╔ ᯓ Name: Accident [pt2]
║
╠ ᯓ Author: Jong
║
╠ ᯓ Type: #Scenario
║
╠ ᯓ Couple:‌ #KaiSoo #BaekSoo
║
╚ ᯓ Read
KaiSoo
BaekSoo

↬Kyungժօო ༉

383 0 20 67 70

↬Kyungժօო ༉

5 Dec, 21:31

᎙愛は石の心さえ壊して芽生えさせることができる

༗#Soo
𞋈#Moodboard

࿎──Nicholas
↬Kyungժօო ༉

405 0 1 28

↬Kyungժօო ༉

5 Dec, 18:30

╾─ Just One Step ᄀ
⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯

دیروز نزدیک غروب هم کوجی اومد اینجا...به سختی تونستیم قانعش کنیم شما اینجا نیستین؛حتی خیلی دنبال اون پسره...دی او گشت و مدام می‌گفت هنوز حسابش رو با اون پسرک اوبی صاف نکرده...

⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯

╔ ᯓ Name: #JustOneStep
║
╠ ᯐ Couple: #ChanSoo
║
╠ ᯐ Genres:Criminal,Action,Psychology,?
║
╠ ᯐ Author: LoeySoo
║
╠ ᯐ Part: 34
║
╚ ᯓ Download: Click

¦ •ناشناس نویسنده• ¦

¦ •پاسخ ناشناس‌ها• ¦

¦╸ گروه رمز و نظرات╸ ¦

࿎──Fic
↬Kyungժօო ༉

472 0 6 135 47

↬Kyungժօო ༉

5 Dec, 15:30

᎙ نینی خرسی و پیشی‌سو: افتراستوری پارت یک 💗

༗#KaiSoo
𞋈#Comic

࿎──Phonix_L1485
↬Kyungժօო ༉

378 0 6 17 45

↬Kyungժօო ༉

5 Dec, 13:31

༗#SeSoo 𞋈#TWT

سهون:هیونگ واقعا چجور تونستی؟
سهون:نه یعنی دلت اومد؟
سهون:اصلا ازت انتظار نداشتم
سهون:باهات قهرم
*به اتاق رفته در را میکوبد*
کیونگسو:این چش بود جونمیون هیونگ؟!
جونمیون:میگه تو خیابون دیدتت هر چی صدات کرده واینسادی
کیونگسو:من؟!
جونمیون:معلومه که نه..عکست رو اتوبوس بوده:/
کیونگسو:

࿎──Melia
↬Kyungժօო ༉

422 0 2 6 68

↬Kyungժօო ༉

5 Dec, 09:30

_وای...وای آقای دو یعنی..الان شما..
+درسته، یه کوچولو تو راهه.
_باورم نمیشه..اسمشو چی میخواید بزارید؟! جنسیتش چیه؟! جنسیت ثانویه‌ش چیه؟! چشماش قراره چه رنگی بشه؟! موهاش چطور؟! قراره کیوت باشه یا جذاب؟! هوم؟! هوم؟!
+آروم باش پسر، جواب سوالاتت رو بعدا پیدا میکنیم. الان فقط میدونم که باردارم. هنوز برای تشخیص این چیزا زوده.

-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-

+من باردارم. ما یه بچه داریم.
×شوخی میکنی؟!
+چرا فکر میکنی باهات شوخی دارم؟!
×کیونگ‌سو هیچ متوجه حساس بودن این موضوع هستی؟! اگه داری شوخی میکنی تمومش کن!

╔ ᯓ Name: Omega (p10)
║
╠ ᯓ Author: Kyungiii
║
╠ ᯓ Type: #Scenario
║
╠ ᯓ Couple: #SeSoo #BaekSoo
║
╚ ᯓ Read:
SeSoo ver
BaekSoo ver

↬Kyungժօო ༉

442 0 13 19 47

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

1 627

obunachilar

Kanal statistikasi

Kanalda mashhur

᎙私はすべてがうまくいっているふりをしますこれは気分を悪くするだけですが ༗#Soo 𞋈#Moodboard ...

╾─ Can You Blow The Bubblegum? ᄀ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ ⎯ " اون برای این آزمون استخدامی خیلی ت...

᎙ + شاید موهات دریا بودن و من ناخوداگاه بین امواجِ‌شون گیر افتادم!!🖤 - یا شاید موهام درخت بودن و...

کیونگسو چیزی که جلوی چشمهاش بود رو باور نمیکرد. گرگ سفیدی که یکم پیش نجاتش داده بود، بعد از نیم ...

چند دقیقه بعد پسرک معذب جلوی در ایستاد بود و محکم در رو گرفته بود... جرئت نمیکرد اون مرد رو برای ...