ادامه ...
گذشته از این ها وقتی ما مبارزه می کنیم درگیری میان آن چه که هستیم با آن چه باید و یا می خواهیم باشیم به وجود می آید. حال ببینیم آیا انسان می تواند بدون تشریح این مبارزه تمام مراحل آن را درک کند به طوری که به آن خاتمه دهد؟ آیا ذهن می تواند مانند قایقی باشد که به وسیله باد به حرکت در می آید و مبارزه نمی کند؟ مسلماً مسئله این است نه آن که حالتی بوجود آوریم که در آن مبارزه نباشد اولین تلاش برای ایجاد چنین حالتی خود مرحله ای از مبارزه است در نتیجه هرگز آن حالت ایجاد نمی شود. اما اگر شما لحظه به لحظه مشاهده کنید که چگونه ذهن درگیر یک مبارزه بی پایان است - اگر فقط حقیقت را مشاهده کنید بدون آن که سعی در تغییر آن نمایید و بدون آن که ذهن را تحت فشار قرار دهید که به مرحله ای که شما آرامش می خوانید وارد شود - آن زمان در خواهید یافت که ذهن خود به خود دست از مبارزه خواهد کشید و در آن صورت چیز ها زیادی خواهد آموخت. پس آموختن صرفاً مرحله ای از گرد آوردن اطلاعات نیست بلکه کشف ثروت های خارق العاده ای است که در ورای محدوده ذهن وجود دارد و برای ذهنی که این کشف را انجام می دهد شادی به همراه دارد.
اگر به خودتان نگاه کنید متوجه می شوید که چگونه از صبح تا شب مبارزه می کنید و چگونه انرژی شما در این راه به هدر می رود. اگر صرفاً تشریح کنید که چرا مبارزه می کنید رشته کار از دستتان بیرون می رود و مبارزه ادامه خواهد یافت. در حالی که اگر خیلی آرام و بدون دادن توضیح به مشاهده ذهن خود بپردازید و اگر فقط به ذهن اجازه دهید از مبارزه خود آگاه باشد بزودی در خواهید یافت که حالتی ایجاد خواهد شد که در آن مبارزه ای وجود ندارد بلکه فقط مشاهده است. در آن حالت مشاهده هیچ حس برتری یا حقارت وجود ندارد، انسان کوچک یا انسان بزرگ وجود ندارد در نتیجه رهبر یا پیشوا نیز وجود نخواهد داشت. تمام آن مطالب بیهوده از میان می رود زیرا ذهن کاملاً بیدار است و ذهن بیدار شادمان می باشد.
ادامه دارد ...
کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 236 و 237
کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
گذشته از این ها وقتی ما مبارزه می کنیم درگیری میان آن چه که هستیم با آن چه باید و یا می خواهیم باشیم به وجود می آید. حال ببینیم آیا انسان می تواند بدون تشریح این مبارزه تمام مراحل آن را درک کند به طوری که به آن خاتمه دهد؟ آیا ذهن می تواند مانند قایقی باشد که به وسیله باد به حرکت در می آید و مبارزه نمی کند؟ مسلماً مسئله این است نه آن که حالتی بوجود آوریم که در آن مبارزه نباشد اولین تلاش برای ایجاد چنین حالتی خود مرحله ای از مبارزه است در نتیجه هرگز آن حالت ایجاد نمی شود. اما اگر شما لحظه به لحظه مشاهده کنید که چگونه ذهن درگیر یک مبارزه بی پایان است - اگر فقط حقیقت را مشاهده کنید بدون آن که سعی در تغییر آن نمایید و بدون آن که ذهن را تحت فشار قرار دهید که به مرحله ای که شما آرامش می خوانید وارد شود - آن زمان در خواهید یافت که ذهن خود به خود دست از مبارزه خواهد کشید و در آن صورت چیز ها زیادی خواهد آموخت. پس آموختن صرفاً مرحله ای از گرد آوردن اطلاعات نیست بلکه کشف ثروت های خارق العاده ای است که در ورای محدوده ذهن وجود دارد و برای ذهنی که این کشف را انجام می دهد شادی به همراه دارد.
اگر به خودتان نگاه کنید متوجه می شوید که چگونه از صبح تا شب مبارزه می کنید و چگونه انرژی شما در این راه به هدر می رود. اگر صرفاً تشریح کنید که چرا مبارزه می کنید رشته کار از دستتان بیرون می رود و مبارزه ادامه خواهد یافت. در حالی که اگر خیلی آرام و بدون دادن توضیح به مشاهده ذهن خود بپردازید و اگر فقط به ذهن اجازه دهید از مبارزه خود آگاه باشد بزودی در خواهید یافت که حالتی ایجاد خواهد شد که در آن مبارزه ای وجود ندارد بلکه فقط مشاهده است. در آن حالت مشاهده هیچ حس برتری یا حقارت وجود ندارد، انسان کوچک یا انسان بزرگ وجود ندارد در نتیجه رهبر یا پیشوا نیز وجود نخواهد داشت. تمام آن مطالب بیهوده از میان می رود زیرا ذهن کاملاً بیدار است و ذهن بیدار شادمان می باشد.
ادامه دارد ...
کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 236 و 237
کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii